به گزارشایلام فردا،شهید هدایت صحرایی اول تیر ماه سال 1342 در روستای قهرمان پرور بیشه دراز از توابع شهرستان دهلران دیده به جهان گشود.
در كودكي علاقه ي وافري به تحصيل داشت و داراي هوش و استعدادي درخشان بود.
وی دارای رفتاری متواضعانه و از روی کرامت و برخاسته از تعالیم اسلامی بود و همچون شهاب در آسمان تاریک ظلمت می درخشید.
شهید صحرائي دارای آمادگی فوق العاده ی جسمانی بود و در عرصه های ورزشي شهرستان دهلران، در کشتی، فوتبال و شنا نام آور بود.
وی با پشت سرگذاشتن دوران ابتدايي در روستا، براي ادامه تحصيل به شهر دهلران مراجعت نمود؛ دوران راهنمايي و دبيرستان را تا سال سوم دبيرستان در رشته بازرگاني ادامه داد،
اين دوران نقطه عطفي از زندگي شهيد محسوب، چرا كه با مبارزات عليه رژيم پهلوي همزمان بود و شهيد در راهپيمائيها و تظاهرات ها نقشي بي بديل داشت.
با اوج گیری بحث های التقاطی در سالهای 58-60 شهید هدایت، ضمن مقابله با توطئه ها و حیله های سیاسی به مبارزه با لیبرال ها از جمله بنی صدر خائن پرداخت.
در زمان انتخابات رياست جمهوري بني صدر ضمن مخالفت با ايشان مردم را نسبت به افكار ليبراليستي بني صدر آگاه مي كرد.
این شهید فرزانه در سال 58 با پیام حضرت امام(ره) مبنی بر تشکیل سپاه پاسداران، از اولين کساني بود که به فرمان امام لبيک گفت و به عضويت سپاه در آمد و در تشكيل سپاه دهلران نقش مؤثري داشت.
در اوايل ورود به عنوان مسئول روابط عمومي سپاه منصوب و سپس مسئوليت اطلاعات به وي محول گرديد.
با شروع جنگ تحميلي به مانند ديگر برادران پاسدار به جنگ متجاوزين عراقي رفت؛ وی با انتقال قسمتي از سپاه دهلران به آبدانان باعث تشکيل سپاه آبدانان شد.
سردار رشید اسلام شهید هدایت صحرایی
شهید صحرائی همواره در خط مقدم همراه بسیجیان بود و به آنان عشق می ورزید. وي در عملیات های غرور آفرين محرم، والفجر مقدماتی و يك، فتح المبین، والفجر 3 نقشي برجسته و ممتاز داشت
در سال 1360 مقام معظم رهبری که آن موقع نماینده حضرت امام خمینی(ره) در شورای عالی دفاع بودند برای دیدار با رزمندگان ایران اسلامی به دهلران سفر می کنند.
لحظه ورود مقام معظم رهبری به شهرستان دهلران در سال 1360،شهید هدایت صحرایی در مراسم استقبال از ایشان حضور دارد
حمید بیگ زاده از رزمندگان دوران دفاع مقدس و همچنین از همرزمان شهید صحرایی خاطره آن روز را اینچنین بیان می کند:
«بهار1360 بود، دهلران همچنان در میان آتش خمپاره دشمن و بمباران هواپیماهای دشمن می سوخت.
مدافعان کمتر از 40 نفر از سپاهیان اسلام بودند، که به عشق امام و انقلاب بدون هرگونه چشم داشتی این وظیفه را قبول کردند.
تمام راه های مواصلاتی در محاصره دشمن بود و تمام حرکات زیر دید دشمن قرار گرفته بود. توان تسلیحاتی ما چند خمپاره و یک تا دو عدد توپ و تعدادی آر پی جی بود از نظر امکانات در مضیقه بودیم، حتی آب خوردن در دسترس نداشتیم، غذا و نان بچه ها در طول این مدت از روستای «بیشه دراز» تهیه می شد.
دشمن در اطراف امام زاده سید اکبر و جاده آسفالته بطرف اندیمشک مستقر بود و هراز گاهی شهر را مورد هدف و محاصره قرار می داد؛بچه های سپاه در قالب چند تیم در سطح شهر دهلران مستقر بودند و بدون هرگونه انتظاری همچنان مقاومت می کردند .
ماشینی جلوی سپاه دهلران توقف کرد، تعدادی از بچه ها مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای را نمی شناختند، تا یکباره برادر پرویز احمدی و شهید «هدایت» با صدای بلند فریاد زدند«آقای خامنه‌ای»!
بسوی او دویدیم قدم های مبارکش را بوسه زدیم و مانند پروانه دورش می چرخیدیم و از حضور آقا خوشحال شدیم.
تا اتاق فرماندهی آیت الله خامنه‌ای را همراهی کردیم؛همراه ایشان آیت الله حیدری ایلامی و شهید «مجید حداد عادل» و چند نفر دیگر هم بودند.
بچه ها در اتاق فرماندهی، مقام معظم رهبری را می بوسیدند و در آغوش خود می فشردند و می گفتند: سلام ما را به امام برسانید. بعد از یک وقفه و گزارشی توسط شهید هدایت، جهت بازدید از سطح شهر وارد خیابان و کوچه های شهر شدیم، چند قطعه عکس با هم انداختیم.
شهید «هدایت» مسائل و مشکلات منطقه را بصورت ویژه بیان کرد.
مقام معظم رهبری ضمن تحسین این جوان همچنان با دقت کامل گوش می دادند.
بعد از بازدید از سطح شهر مقام معظم رهبری توسط بالگردی که در منطقه سیاه کوه آمده بود به رانندگی بنده حقیر و بدرقه شهید هدایت، مقام معظم رهبری را تا منطقه فرود هواپیما بدرقه کردیم .
در بین راه شهید صحرایی مسائل جنگ را توضیح می داد و مقام معظم رهبری هم تبسم بر لب داشتند، کاملاً همه از این حضور خوشحال بودند.
شهید هدایت با دست بوسی حضرت آیت الله خامنه ای آخرین جملات خود را با اینکه «سلام ما را به آقایمان برسانید و بگویید فرزندان شما در دهلران همچنان مقاوم هستند و تا آخرین قطره خون در برابر دشمن می ایستند و هیچ هراسی ندارند» ایراد کرد.
حضرت آیت الله خامنه ای به خاطر روحیه بچه ها با شور رو شعف فراوان منطقه را ترک گفتند و بعد از این دیدار بچه ها یک روحیه بسیار مقاوم به دست آوردند که بعد از این خبر، دشمن بعثی با لشکر پیاده 10 خود شهر دهلران را تصرف کرد ولی با مقاومت سپاهیان غیور دهلران بعد از 48 ساعت دشمن را مجبور به ترک دهلران کردند.»
هدایت صحرایی در عمليات محرم از ناحيه ران بشدت مجروح و بارها تا مرز شهادت پيش رفت.
يگانه فرزند بودن، مجروحيت و ازدواجش هر گز مانع شهادت وي نشد.
او که تنها آرزويش نوشيدن شربت شهادت بود در عملياتوالفجر 3 در سمت فرماندهي به همراه تعدادی از همرزمانش برای تصرف پایگاه دوراجیه در عمق خاک عراق حرکت و در نبردي تن به تن پس از رشادتهاي وصف ناپذير و پس از تصرف و عبوراز سه محور بر اثر شليك تير مستقيم نيروهاي بعثي به تاريخ 11مرداد ماه سال 1362 در سن 20 سالگي به آرزوي ديرينه‌اش نايل آمد.
روحش شاد و یادش گرامی
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد