به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، به نقل ازشبکه اطلاعرسانی دانا؛ بحران مدیریتی در پرسپولیس با جدایی خوان کارلوس گاریدو نهتنها تمام نشده، بلکه هر روز ابعاد تازهتری پیدا میکند. مدیرعامل باشگاه که عملکرد او بارها مورد انتقاد قرار گرفته، به نظر میرسد که اهداف بزرگتری در سر دارد و تلاش میکند با نادیدهگرفتن اشتباهات گذشته، خود را در قامت یک فرد مؤثر در روند انتخابات فدراسیون فوتبال معرفی کند؛ اما آیا مدیری که تاکنون نتوانسته بحرانهای تیم خود را حل کند، گزینه مناسبی بر این مدعاست؟!
مدیریت غیرحرفهای مدیرعامل پرسپولیس، بحرانهای بسیاری را بر این باشگاه تحمیل کرده. اتخاذ برخی تصمیمات غیرمسئولانه از سوی تیم مدیریتی باشگاه در کنار گذاشتن ستارههای تیم و انتخابهای اشتباه در کادر فنی، باعث شده تا پرسپولیس وارد تنگنا شود. اولین نمونه بارز این سؤمدیریت، جدایی علیرضا بیرانوند بود که شماره یک تیم ملی به دلیل عدم دریافت مطالباتش، به سادگی و بدون مشکل قرارداد خود را فسخ کرد و به تراکتور پیوست. مدیرعامل، به جای حل این مشکل و حفظ بازیکن، مذاکرات را به بنبست کشاند و باشگاه را از حفظ حقوق خود محروم ساخت.
در این که الکسیس گندوز با نمایشهای امن خود توانسته خیال هواداران را راحت کند، هیچ شکی نیست؛ اما جانشینی درست نباید باعث ناکارآمدی تیم حقوقی باشگاه و همچنین مدیریت پرسپولیس در عدم توانایی حفظ ستارهها شود. بیرو شاید این روزها بازیکن محبوبی نیست؛ اما بسیاری از موفقیتهای فصول اخیر پرسپولیس با درخشش او رخ داده بود و اگر گندوز این ستاره آماده در نمیآمد، درویش قطعاً یکی از اصلیترین مقصرین تزلزل سنگر توری پرسپولیس شناخته میشد.
مهدی ترابی، دیگر ستاره بزرگ پرسپولیس، نیز قربانی این مدیریت ناکارآمد شد. با وجود علاقهاش به ماندن در تیم، اختلافات او با مدیرعامل و عدم پرداخت حقوقش، او را ناچار به ترک باشگاه کرد. ترابی نیز همانند بیرانوند راهی تراکتور شد و باشگاه از تواناییهای یکی از کلیدیترین بازیکنان خود بیبهره ماند. دانیال اسماعیلیفر را هم هنوز کسی یادش نرفته که چه نمایشهای خوبی در پیراهن سرخ داشت و به دلیل بدرفتاری مدیران، چمدانهایش را به مقصد تبریز بست.
این رفتارها پیش از این نیز در ماجرای رامین رضاییان دیده شده بود. رضاییان که در زمان خود یکی از بازیکنان کلیدی تیم بود، پس از جدایی پرحاشیهاش به مقصد سپاهان، به استقلال پیوست و حواشی فراوانی ایجاد کرد؛ اما مدیرعامل بهجای پذیرش اشتباهاتش در این ماجرا، همچنان سعی کرد دیگران را مقصر جلوه دهد. در نقلوانتقالات اخیر نیز با وجود جذب بازیکنانی مانند اوستون اورونوف، هواداران همچنان به مدیریت باشگاه بیاعتماد هستند. اعلام تمدید قرارداد اورونوف توسط مدیرعامل نیز با شک و تردید بوده، چون هواداران بهخوبی از سابقه او در وعدههای عملی نشده آگاهاند. شعارهای هواداران علیه مدیرعامل و درخواست برای برکناریاش نشان میدهد که اعتماد عمومی به این فرد کاملاً از بین رفته است.
با وجود این سابقه پرانتقاد، شنیدهها حاکی از آن است که مدیرعامل پرسپولیس، بهجای تمرکز بر حل مشکلات باشگاه، در تلاش است تا خود را در قامت کارشناس انتخابات فدراسیون فوتبال مطرح کن. اما آیا مدیری که در مدیریت یک باشگاه نتوانسته موفق عمل کند، میتواند چالشهای بزرگتر فوتبال ملی را مدیریت کند؟ عملکرد گذشته او در پرسپولیس، بهخوبی پاسخ این سئوال را روشن میکند. جالب این است که درویش قصد حضور در انتخابات را داشت؛ اما خیلی زود اطرافیانش او را منصرف کردند.
پرسپولیس امروز با انتخابهای اشتباه و لجاجتهای مدیریتی، بحرانزدهتر از همیشه است. از همین رو سروصدای سکوها علیه درویش بلند شده و حتی انتخاب کریم باقری هم مانند یک مسکن موقت برای سکوهاست. یک اشتباه دیگر در تعیین کادر فنی پرسپولیس مطمئناً درویش را متزلزلتر خواهد ساخت. اگر مدیرعامل فعلی، به جای اصلاح اشتباهات خود، به فکر جاهطلبیهای شخصی باشد، نه تنها آینده پرسپولیس، بلکه فوتبال ملی نیز با خطرات جدی مواجه خواهد شد.
بدون تردید حضور برخی افراد ناآشنا با مدیریت فوتبال در زمره مشاوران آقای مدیرعامل در این بلبشو نقشآفرینی کرده. برخی از مشاوران درویش قصد دارند او را در قامت یک مدیر اصلح معرفی کنند و فضای مجازی را برایش به خاک و خون بکشند. همین مشاوران هستند که احتمالاً برای اظهارنظرهای انتخاباتی به درویش کُد میدهند؛ اما شخص درویش پیش از هرگونه اظهارنظر، باید خودش کلاهش را قاضی کند و از خودش بپرسد که «رطب خورده، منع رطب چون کند؟!»
انتهای خبر/ر
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد