به گزارش ایلام فردا،در حقیقت این یک مشکل عمومی است به این ترتیب که در طول تاریخ همیشه عبرتهای فراوانی وجود داشته است اما بشر بازهم ترجیح می دهد تجربه های گذشته را دوباره تکرار کند.
یکی از این تجربه ها, آزمون ریاست جمهوری در دوران آقای هاشمی رفسنجانی است. همان آزمونی که باعث شد از خاکستر آن دولت خاتمی بر سر کار آیدو آقای ناطق که این روزها رابطه نزدیکی هم با آقای هاشمی دارد نتواند بر رقیب جدیدالورود خود پیروز شود.
به راستی چه چیزی باعث شد تا مردم به دلیل کنار زدن هاشمی و نزدیکان او به دولت خاتمی روی بیاورند؟
یافتن پاسخ این سوال چندان دشوار نیست. در دولت آقای هاشمی فشار اقتصادی قشر عظیمی از مردم را دیگر خود کرد. تورم به بالای 49 درصد رسید و حتی خرید یک پیکان هم برای مردم به یک آرزو تبدیل شد. رسانه ها اجازه هیچ انتقادی را نداشتند و آقای هاشمی دو نشریه منتقد خود را با قدرت از صحنه حذف کرد.
کسانی که آن روزها را به خاطر دارند خوب یادشان هست که انتقاد از دولت هاشمی چه بلایی را بر سر هفته نامه "پیام دانشجو" و "روزنامه جهان اسلام" آورد.
همچنین آنهایی که دهه شصت را در خاطر دارند, نامه نود نفر از فعالان سیاسی و رسانه ای به هاشمی را در ذهن دارند . نامه ای که نویسندگان آن بخشی از دولت هاشمی را اینگونه توصیف می کنند:
"متاسفانه تذکرات و هشدارهای ناصحان و خیرخواهان نادیده گرفته شده است، و اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی و نابسامانی دست و پا می زند. علی رغم وعده هایی به مستضعفان و شعارهای پرطنین، طبقات محروم جامعه محرومتر و زیادتر شده اند، در چنگال گرانی و گره های زندگی گرفتارتر و از آینده خود مأیوس تر"
در بخش دیگری از این نامه, خطاب به هاشمی رفسنجانی آمده بود: مردم ایران می خواهند بدانند چه جریانها و چه کسانی سرمایه های عظیم ملی را که یک رقم آن 170 میلیارد دلار درآمد نفت است به باد داده اند؟ تا آنجا که وزیر دارایی در مجلس می گوید کسری بودجه سال 1367 معادل کل درآمدهای ایران به اضافه 76 میلیارد تومان بوده است! مردم ایران می خواهند بدانند چه اشتباهات و سوءسیاست ها باعث شده است که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران پس از آن همه طعنه و تندی ها به ابرقدرت های غرب و تبری جستن از سازمانهای سیاسی و اقتصادی جهان سرمایه داری، هم دست تمنا به صورت وام و مشارکت و به بهای از دست دادن استقلال و حیثیت کشور، به سوی صنایع و سرمایه ها و سردمداران فاسد آنها دراز کرده است و هم برای آتش بس و خروج از حالت نه جنگ نه صلح، امید و آبروی خود را به زیر سایه رأفت و لطف شورای امنیت و قدرت های بزرگ برده است.
جالب اینجاست که گفته می شود 23 نفر از این نویسندگان نامه درفاصله کوتاهی بازداشت شده و به زندان افتادند که یکی از آنها عزت الله سحابی بود. عجیب تر آنکه گفته می شود وقتی بعد از دستگیریها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم.
اکنون همین آقای هاشمی که در دهه شصت و هفتاد آن شرایط را به وجود آورده بود و وقتی دولت را خاتمی تحویل داد تمام سفرای اروپایی از ایران قهر کرده بودند امروز در آستانه دهه نود هر روز در سایت خود مطلب تازه ای را منتشر کرده و پوزیشن جدیدی را در حمایت از رسانه ها و تعاملات جهانی اتخاذ می کند.
آقای هاشمی که روزگاری حتی یک هفته نامه منتقد و یک نامه نگاری ساده را هم تحمل نکرد امروز مدعی آزادی رسانه شده و تصریح می کند که مردم باید از کانالهای مختلف اطلاعات خود را به دست آورند.
ایشان اخیرا همچنین از سد کردن راه فن آوری اطلاعات در کشور انتقاد کرده و گفته اند: در حال حاضر مردم اطلاعات و اخبار خود را از کانال های خبری انحصاری دریافت نمی کنند و اشتباه است اگر تصور شود می توان راه های دریافت اطلاعاتی و اخبار صحیح را به مردم سد کرد!؟
اوج رسانه ای بودن آقای هاشمی را می توان در صحبتهای سعدالله زارعی مشاهده کرد. او می گوید: هاشمی نسبت به انتقادات روزنامه کیهان علیه دولتش آزرده خاطر بود و از این رو کمکهای دولت به روزنامههایی که علیه آنها انتقاداتی را مطرح میکردند قطع و نشریههای دانشجویی منتقد هاشمی نیز تحت فشار قرار گرفتند.
از همه بدتر برخوردی بود که هاشمی رفسنجانی با عباس عبدی انجام داد. او به دلیل انتقاد از هاشمی حدود یکسال را در زندان به سر برد و عجیب آنکه آقای هاشمی چه ارتباط خوبی با قوه قضاییه وقت داشت که به این سرعت منتقدانش بازداشت و روانه زندان می شدند.
اکنون اقای هاشمی که به آرامی وارد هشتمین دهه زندگی خود می شود بسیار با هاشمی پنجاه و چند ساله دهه شصت وهفتاد فاصله گرفته و این فاصله هم اتفاقا آنقدر زیاد است که حاضر نیست یکبار دیگر رفتار خود را در آن زمان را یادآوری کند. رفتارهایی که قائله مشهد و شیراز را به وجود آورد, رسانه ها را توقیف کرد, تورم را به پنجاد درصد رساند, بدهی کشور را افزایش داد, کلنگ زنی را رواج داد, مرفه گرایی را مقبول کرد, سفرای کشورهای اروپایی را از کشور بیرون راند و ...
او این روزها بیش از آنکه روزهای دولت پنجم و ششم را به یاد بیاورد, ترجیح می دهد خاطرات امام راحل را به یاد آورد خاطراتی که بهانه های جالبی به دست طنزپردازان شبکه های اجتماعی داده است .
دانا
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد