سرویس: دین و مذهب
کد خبر: 3243
|
12:35 - 1392/05/06
نسخه چاپی

مروری برزندگانی حضرت علی(ع) از تولد تا شهادت

مروری برزندگانی حضرت علی(ع) از تولد تا شهادت
آفریدگار جهان برای هدایت انسان و تامین سعادت دنیوی و اخروی او ، علاوه بر نور خرد که در وجود بشر تعبیه نموده ، معلمان و راهنمایانی را نیز که معصوم و پیراسته از گناه و لغزش هستند به عنوان حجت های خویش فرا راه حرکت تکاملی انسان قرار داده است تا در پرتو نور درونی عقل و انوار بیرونی این مشعل های فروزان هدایت به کمال مطلوب خود برسد.

آفریدگار جهان برای هدایت انسان و تامین سعادت دنیوی و اخروی او ، علاوه بر نور خرد که در وجود بشر تعبیه نموده ، معلمان و راهنمایانی را نیز که معصوم و پیراسته از گناه و لغزش هستند به عنوان حجت های خویش فرا راه حرکت تکاملی انسان قرار داده است تا در پرتو نور درونی عقل و انوار بیرونی این مشعل های فروزان هدایت به کمال مطلوب خود برسد.

گرچه باب نبوت با رحلت رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) این اسوه حسنه بسته شد ، لیکن هدایت الهی قطع نگردید و پیوسته به وسیله جانشینان آن حضرت که تعدادشان طبق روایات زیادی که از عامه و خاصه از پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند دوازده نفر می باشد ، ادامه یافت.

نخستین نور از این انوار الهی ، وجود مقدس امیرمومنان علی علیه السلام است آن حضرت در دوران 23 ساله ی رسالت ، بیشتر از همه به رسول خدا ، دین و امت اسلامی خدمت کرد و در عرصه های مختلف فرهنگی ، سیاسی و نظامی شایستگی خود را برای جانشینی پیامبر عظیم الشان اسلام و عهده داری منصب امامت به اثبات رسانید.براین اساس به تاریخ زندگانی آن حضرت از تولد تا شهادت می پردازیم.

الف ) علی (علیه السلام) در دوران پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم)

تولد آن حضرت سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل در خانه خدا ، پدر آن حضرت ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد و شهادت آن حضرت بیست ویکم رمضان سال چهلم هجری قمری ، مدت عمر آن حضرت 63 سال و مدت خلافت آن حضرت حدود پنج سال می باشد.

حضرت علی علیه السلام این افتخار را داشت که بیش از نیمی از زندگی خود را در محضر رسول خدا(ص) سپری کند.این زمان نسبتا طولانی از جهت شکل گیری شخصیت فکری ، معنوی و الهی علی(ع) و نیز از  بعد خلاقیت ها ، ظرفیت ها و توانمندی های ذهنی ، اخلاقی و رفتاری در عرصه های گونانگون زندگی فردی و اجتماعی برای آن حضرت بسیار مهم و سرنوشت سازبود.

1-   شکل گیری شخصیت الهی امام (ع)

از همان زمان که «فاطمه بنت اسد»مولود کعبه را خدمت رسول خدا(ص) آورد با علاقه ی شدید آن حضرت نسبت به این کودک روبه رو شد. پیامبر(ص) از فاطمه خواست گهواره علی(ع) را در کنار بستر وی قرار دهد بدین ترتیب ، حضرت از همان روزهای آغازین زندگی با لطف ویژه رسول اکرم (ص) مواجه شد.گاهی اورا به سینه می چسباند و بر دوش می نهاد و می فرمود:این کودک برای من و در (آینده) ولی ، یاور ،  صفی ، پناهگاه ، داماد ، وصی  و همسر دختر من ، امین بروصیت و جانشین من خواهد بود.( کشف الغمه ج 1 ص 60)

همچنین رسول خدا در باره شخصیت مولا علی (ع) می فرماید :تو از من هستی و من از توام ، گوشت و خون تو از گوشت و خون من و روح تو از روح من است.(ینابیع الموده جزء1- ص 130)

1-2- حضور در عرصه های گوناگون نهضت

حضرت علی (ع) به جهت شناخت درست از پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) و درک عمیق از نهضت جهانی وی و احساس مسئولیتی که در قبال این دو می کرد ، از همان آغاز نوجوانی در تمامی عرصه های نهضت مقدس اسلام که نیاز به حضور وی بود شرکت و ادای وظیفه می نمود و حتی برای یک لحظه ، غیبت از صحنه و یا مخالفتی از وی دیده نشد. حضرت می فرماید :« من حتی لحظه ای در برابر خدا و پیامبرش اظهار مخالفت نکردم » ( نهج البلاغه – خ –197)

در این جا به نمونه های تاریخی این مرحله افتخار آمیز از زندگی امام (ع) اشاره می کنیم :

1-2-پیشگامی دراسلام

نخستین افتخار آن حضرت پیشگام بودن امام در اسلام است. پیشگام بودن در پذیرش اسلام و گرایش به آیین توحید ، از امتیازاتی است که قرآن بر اهمیت آن تاکید دارد.(سوره واقعه آیه10 ) مورخان نوشته اند : حضرت محمد (ص) در روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و علی (ع) روز بعد به وی گروید که این امر نشان از بلوغ فکری امام دارد.( السیره النبیه ابن هشام ج 1 ص 149– کشف الغمه ج 1 ص113 – کامل ابن اثیر ج 2 ص 57 – سنن ابن ماجه ج 1 ص 57)

2-2 – ایثار جان

خوابیدن حضرت امیرالمومنین (ع) در بستر پیامبر (ص) در « لیله المبیت» افتخار دیگری برای آن حضرت است که قرآن ، سنت و تاریخ از آن یاد کرده اند. (رجوع کنیدک سوره بقره آیه 207 ، تفاسیر برهان ، المیزان  و بحار الانوار و ینابیع الموده ، تاریخ یعقوبی ، کامل ابن اثیر و السیره النبویه ابن اثیر)

3-2- ادای امانت های پیامبر (ص)

رسول خدا در آستانه ی هجرت به مدینه از حضرت علی (ع) خواست تا چند روزی در مکه بماند و امانت های مردم را که نزد آن حضرت بود به صاحبانشان باز گرداند ، بدهی هایش را بپردازد و سپس همراه دخترش فاطمه (س) و دیگر زنان باقی مانده به وی بپیوندد.حضرت علی (ع) برای انجام این ماموریت سه روز در مکه ماند . پس از آن راهی مدینه شد و در «قبا» به پیامبر(ص) پیوست. (عیان الشیعه ج1)

4-2- قهرمان میدان های نبرد

علی (ع) در میان یاران پیامبر(ص) به سبب فداکاری ها و جانبازی هایش در راه حق ، چهره ای بی نظیر است ، و اگر دلاور مردی های او نبود چه بسا دشمنان اسلام در همان روزهای نخست شکل گیری حکومت اسلامی در یک یورش نظامی ، چراغ رسالت را خاموش و پرچم حق را سرنگون می ساختند.

اگر درخشش امام در غزوه بدر هم در مرحله ی نبرد تن به تن و کشتن دلاوران سپاه شرک ، چون شیبه ، عتبه و ولید و هم در مرحله نبرد عمومی که منجر به مرگ تعداد زیادی از سران کفر مانند ابوجهل ، امیه ابن خلف و در مجموع هفتاد نفر از مشرکان شدبر کسی پوشیده نیست. در جنگ احد نیز در دو مرحله ی پیروزی و شکست مسلمانان درخشید در مرحله نخست پیروزی مسلمانان و فرار مشرکان به دست آن حضرت انجام گرفت و در مرحله شکست که منجر به شهادت هفتاد نفر از مسلمانان و فرار باقی افراد شد. علی (ع) با تحمل بیش از هفتاد زخم از جان پیامبر (ص) در برابر حمله های پیاپی دشمن محافطت کرد تا جایی که جبرئیل این فداکاری بزرگ را به رسول خدا (ص) تبریک گفت.

نقش بی بدیل در جنگ احزاب ، خیبر و دیگر غزوات از افتخارات نظامی آن حضرت می باشد.

5-2- ابلاغ پیام برائت

با نزول سوره برائت ، رسول خدا  (ص) مامور شد پیام برائت خدا و رسولش را در سرزمین منی در روز عید قربان ، آشکارا به گوش مردم برساند و با هرگونه شرک و بت پرستی در سرزمین حجاز به مبارزه برخیزد. این ماموریت نخست به ابوبکر واگذار شد. و او برای ابلاغ پیام عازم مکه گشت هنوز از مدینه چندان فاصله نگرفته فود که پیک وحی نازل شد و به پیامبر گفت : خداوند به تو سلام می رساند و می گوید : پیام برائت را جز تو یا کسی که از تو است نباید ابلاغ کند.

 در پی این فرمان الهی رسول خدا(ص) علی (ع) را مامور کرد راهی مکه شود و پیام برائت را از ابوبکر بگیرد و خود ابلاغ نماید . علی (ع) این ماموریت را با موفقیت انجام داد و به مدینه بازگشت .( الارشادات شیخ مفید و السیره النبویه ابن هشام )

6-2- ماموریت به یمن

پیامبر اکرم (ص) خالد ابن ولید را به یمن فرستاد تا مردم آن منطقه را به اسلام فراخواند. او شش ماه در آنجا ماند اما کاری از پیش نبرد. رسول خدا به علی (ع) ماموریت داد به جای خالد به یمن برود و حلال و حرام الهی را برای مردم باز گوید و در میان آنان به داوری بپردازد و هنگام بازگشت زکات اموال مردم و فدیه مسیحیان نجران را بستاند و به مدینه بیاورد. حضرت علی (ع) این ماموریت را به خوبی انجام داد و توانست افراد قبیله همدان که از قبایل بزرگ و تاثیرگذار یمن بودند در یک روز به اسلام دعوت و مسلمان کند. به دنبال  اسلام آوردن همدانیان دیگر مردم یمن نیز به تدریج مسلمان شدند.

 

7-2- در حجه الوداع

سال دهم هجرت ، سال حجه الوداع و تعیین رسمی جانشین رسمی از سوی پیامبر (ص) بود. رسول خدا پیش از حرکت از مدینه نامه ای به علی (ع) نوشت که از یمن به سوی مکه بیاید و در مراسم حج شرکت کند.پس از پایان مراسم انبوه جمعیت راه مدینه و دیگر بلاد را در پیش گرفتند چون به <<غدیر خم >>رسیدند به دستور رسول خدا (ص) توقف کردند هدف از این توقف اجرای فرمان الهی توسط پیامبر (ص) مبنی بر معرفی امیر مومنان (ع) به جانشینی خویش بود که در حضور بیش از یکصد هزار نفر انجام گرفت. و همگان حتی زنان با او بیعت کردند و اورا مولای خود خواندند. (الغدیر ج 1 و الارشادات)

8-2- هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص)

هرچه زمان رحلت پیامبر (ص) نزدیک تر می شد.رابطه علی (ع) به وی تنگ تر و حضور و همراهی وی با مراد و پیشوای خود بیشتر می شد. تا جایی که علی (ع) می فرماید: << رسول خدا در حالی که سرش  بر سینه ی من بود جان سپرد و نفس او در دستم روان شد ، آن را بر چهره خویش کشیدم و غسل اورا عهده دار گردیدم در حالی که فرشتگان یاور من بودند.(نهج البلاغه خطبه 197 )

ب ) حضرت علی (ع) در دوران سکوت

بررسی زندگی امام علی (ع) در دوران 25 سال نخست امامت که از آن به دوران سکوت  یاد می شود از جهات مختلف حائز اهمیت است.در اینجا تنها به دو محور کوتاهی ها و ستمگری ها نسبت به امام و اقدامات و موضع گیری های آن حضرت در قبال آن ها اشاره می شود.

1- ستمگری ها و کوتاهی ها در حق امام (ع)

1-1- توظئه دشمنان

شواهد و قرائن گویای این است که دوجریان سیاسی مختلف در زمان رسول خدا (ص) در میان مهاجران وجود داشت و کسانی از همان دوران برای دستیابی به قدرت پیامبر (ص) تلاش می کردند. این تلاش ها پس از رویداد غدیر خم شتاب بیشتر و شکل سازمان یافته تری به خود گرفت. این نگرش موجب شد که قدرت طلبان در دوران پیامبر(ص) نسبت به موقعیت امام علی (ص) نزد آن حضرت حسادت بورزند و در جهت تضعیف او بکوشند.این حسادت پس از رحلت بنیانگذار اسلام به مخالفت با علی (ع) و موضع گیری آشکار در برابر آن حضرت تبدیل شد. امام در این زمینه می فرماید:

<<خدایا من از تو در انتقام گیری از قریش یاری می جویم . آنان با من قطع رابطه کرده ، حق مرا نادیده گرفته ، منزلت والای مرا خرد کرده و بر ستیز بامن یک دست شدند. (الغارات ج2 ص570)

2-1-بیعت ناگهانی

هنگامی که مولا علی (ع) به تجهیز پیامبر (ص) مشغول بود و مسلمانان خود را برای اقامه ی نماز بر پیکر مطهر وی آماده می کردند در <<سقیفه بنی ساعده>> تصمیمی گرفته شد که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد آن تصمیم این بود که انصار و مهاجر که با علی (ع) بیعت کرده بودند با پشت کردن به بیعت خود ابوبکر را به خلافت برگزیدند.و به این صورت حق امام را در رسیدن به خلافت نادیده گرفتند.و آنها با گشتن در کوچه ها دست افراد را چه با زور چه با رضایت می گرفتند و در دست ابوبکر می گذاشتند.

3-1- کوتاهی دوستان

بدون شک ماجرای سقیفه یک انحراف و بلکه توطئه بود و همگان به عنوان یک تکلیف الهی موظف بودند در برابر این انحراف و توطئه بایستند و از امام زمان خویش دفاع کنند . در این میان خواص طرفدار حق و یاران نزدیک امام (ع) رسالتی سنگین تر داشتند.اگر  همه مسلمانان بویژه آنان که در غدیر خم حضور داشتند و شاهد معرفی حضرت علی (ع) توسط پیامبر به جانشینی خویش بودند به وظیفه ی دینی خود عمل می کردند و بر صراط حق پایدار می ماندند یک گروه قدرت طلب این چنین گستاخانه پا روی حق نمی گذاشتند و در برابر حق مسلم ، پرچم باطل بر نمی افراشت.هر چند واکنش ها و اعتراض های پراکنده و محدودی از سوی بعضی صورت گرفت و لی راه به جایی نبرد.

 

2- موضع گیری ها و اقدامات حضرت علی (ع)

اجتماع سقیفه با بیعت تعدادی از مهاجران و انصار با ابوبکر به پایان رسید . اما آنچه که در این میان مهم بود روشن شدن موضع حضرت امیر(ع) در برابر جریان سقیفه برای هردو جبهه بود.که به اختصار به آن اشاره می شود:

1-2- در برابر جریان سقیفه

حضرت در برابر جریان سقیفه و گردانندگان آن موضع روشن و صریحی اتخاذ کرد که هم در منابع تاریخی آمده است و هم در نهج البلاغه به آن پرداخته شده است.

- امام در خطبه 66 هم موضع انصار را تخطئه کرد و هم منطق قریش را ، امام از ادعای انصار در سقیفه پرسید عرض شد آنان خطاب به قریش گفتند از شما امیری از ماهم امیری . حضرت فرمود : چرا در پاسخ آنان استدلال نکردید که رسول خدا (ص) در باره ایشان سفارش کرده که نسبت به نیکوکارشان نیکی و نسبت به بدکارشان اغماض گردد؟

به حضرت گفتند : در این توصیه چه حجتی علیه انصار وجود دارد؟ فرمود : اگر زمامداری از آنان بود پیامبر (ص) در باره ایشان سفارش نمی کرد.

امام پس از رد استدلال انصار ، پرسید قریش چه گفتند ؟ گفته شد ، قریش به این استدلال و احتجاج کردند که آنان     شاخه های یاز درخت پیامبرند. حضرت فرمود : به درخت احتجاج کردند ولی میوه آن را تباه و ضایع نمودند.

- امام (ع) در خطبه سوم نهج البلاغه ضمن تصریح بر شایستگی های خود برای خلافت از نیت سوء گردانندگان سقیفه و پاس دادن توپ خلافت به یک دیگر پرده برداشته تصریح می کند:

فرزند ابن قحافه در شرایطی جامه خلافت بر تن کرد که می دانست موقعیت من نسبت به خلافت موقعیت مرکز آسیاب به آسیاب است...تا آن که نخستین آنان راهی را که باید پیش گرفت و دیگری را به جانشینی خویش برگزید ... شگفتا ، کسی که در دوران زندگی اش می خواست خلافت را واگذارد چون اجلش رسید کوشید تا آن را به عقد دیگری در آورد ... آن دو ، خلافت را چون شتری ماده دیدند و هریک به پستانی از آن چسبیدندو سخت دوشیدند.(نهج البلاغه فیض السلام)

2-2- در برابر حکومت وقت

موقعیتی که امام علی (ع) در آن قرار گرفته بود بسیار حساس و وظیفه آن حضرت بس خطیر بود. امام از یک سو می دید خلافت و رهبری اسلامی از مسیر خود بیرون رفته و به طور طبیعی در پی آن حقوق زیادی پایمال خواهد شد . از سوی دیگر شاهد پراکندگی مسلمانان بود و کوچکترین حرکت نظامی چه بسا موجب شعله ورتر شدن آتش فتنه و گسترده تر شدن دامنه اختلاف در میان امت اسلامی گردد.لذا امام ضمن روشن کردن مواضع خویش برای جلوگیری از ایجاد فتنه را مظلومیت و سکوت را برای حفظ منافع اسلام در پیش گرفت . امام (ع) در سخنان خود می فرماید:

- اگر در میان امت چهل نفر مرد مصمم می یافتم برای مبارزه با این قوم قیام می کردم.

- هنگامی که به اطرافم نگریستم جز  خاندانم یاوری نیافتم از این رو از سپردن آنان به کام مرگ خودداری کردم..

عوامل یادشده و نیز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بزرگ ترین حامی ولایت موجب شد امام0ع) برحسب  مصلحت با ابوبکر بیعت نماید . حضرت در این فصل جدید از زندگی سیاسی خود تا آنجا که مصالح اسلام اقتضاء می کرد در زمینه های سیاسی و فرهنگی و دیگر اموری که به آن حضرت رجوع می شد با دستگاه خلافت همکاری می کرد.

ج ) امام علی (ع) در مقام فرمانروایی

در سال 36 هجری قمری پس از آن که در یک شورش عمومی عثمان به قتل رسید، مردمی که در مدینه گرد آمده بودند همراه با مهاجران و انصار برای تعیین رهبر آینده ِی اسلام و جانشینی پیامبر (ص) به امیر مومنان روی آوردند.در پشاپیش جمعیت صحابه بزرگ رسول خدا (ص) مانند عمار یاسر ، ابوالهیثم ، ابو ایوب انصاری ، طلحه و زبیر دیده می شدند.

مردم برای بیعت با امام به خانه آن حضرت هجوم آورده و از امام خواستند تا به عنوان خلیفه با آنان بیعت کند آنها می گفتند : مردم نیاز به رهبر و امام دارند. و چون امام فرمود: مرا نیازی به امر رهبری بر شما نیست هرکسی را شما به این مسئولیت برگزینید ، من به او رضایت می دهم ، می گفتند ما جز شما کسی را برنمی گزینیم.چون رفت و آمدها تکرار می شد مولا علی (ع) فرمودند: این کار را نکنید ، من وزیر و کمک کار شما باشم بهتر است تا امیر و فرمانروا باشم. مردم بردرخواست خود اصرار می ورزیدند و وقتی مولا علی (ع) وضعیت را این چنین دیدند فرمود: وعده ی ما مسجد، چون بیعت من علنی وجز در مسجد انجام نمی گیرد.

چون روز بعد همه در مسجد گرد آمدند امام برفراز منبر رفت و ضمن سخنانی فرمود : مردم دیروز از هم جدا شدیم در حالی که من از حکومت بر شما کراهت داشتم ولی شما اصرار داشتید که بجز من کسی زمام امور شمارا برعهده نگیرد . اینک بدانید که اختیار بیت المال مسلمانان در دست من است و من به خود حق نمی دهم افزون برشما از آن درهمی بردارم. اگر می خواهید من برشما حکومت می کنم و گر نه مسئولیت هیچ یک از شمارا نمی پذیرم.

مردم از پای منبر فریاد زدند ما برهمان عهد دیروز پایبند و آماده بیعت هستیم و خدا را بر این امر گواه می گیریم. سپس برای بیعت هجوم آوردند و پیشاپیش جمعیت طلحه و زبیر بودند سپس مصریان ، بصریان و آنگاه کوفیان و پس از آن بقیه مردم..(الکامل ابن اثیر ج 3).

امتیازات بیعت امیر مومنان (ع) در مقایسه با سایر خلفاء :

1- امام برای  استحکام پایه های حکومت خویش مردم را در انتخاب رهبر آزاد گذاشت و به آنان فرصت دادتا در این مورد بیندیشند و پس از بررسی همه ابعاد آن آگاهانه زمامدار آینده را انتخاب کنند.

2- بیعت همگانی بود و به صورت یک پیشنهاد عمومی مطرح شد. در حالی که بیعت اولی ناگهانی و برخلاف انتظار انجام گرفت . خلافت دومی نیز با نصب اولی و نه پیشنهاد مردم صورت گرفت. خلافت عثمان هم از طریق شورای انتصابی دومی با حد اکثر سه رای (بدون رای خود عثمان) شکل گرفت.

3- بیعت حضرت علی (ع) با مطالعه قبلی و انتخاب آگاهانه مردم انجام گرفت بر خلاف خلفای پیشین که مردم یا هیچ نقشی نداشتند و یا فرصت  فکر کردن و اندیشیدن پیدا نکردند و تلاش دست اندرکاران بر این بود که هرچه زودتر کار خاتمه یابد تا مبادا در تاخیر آن مانعی پیش آید.

4- مرکزی که برای بیعت انتخاب شد مسجد بود تا همگان بتوانند در آن شرکت کنند و چنانچه کسی نظری یا اعتراضی دارد بیان کند.

5- در  جریان بیعت امام (ع) کسی مجبور به بیعت نشد و حتی در مورد خودداری فرزند عمر از بیعت وقتی مالک اشتر پیشنهاد برخورد با وی راداد، امام نپذیرفت بلکه ضامن او شد تا کسی به او آزاری نرساند.( انساب الاشرف ج2)

امیرالمومنین علیه السلام پس از بیعت

امیرمومنان (ع) پس از آن که کار بیعت پایان پذیرفت ، به منظور تحقق بخشیدن به اهداف خویش از پذیرش حکومت ، سیاست آینده خودرااعلام و اجرا کرد. خطوط و محتوای این سیاست یک امر اتفاقی نبود که آن حضرت به یکباره آن را ابداع کرده باشد، بلکه مجموعه ی برنامه و روش رسول  خدا(ص) بود که از وحی و قرآن سرچشمه می گرفت.

برکناری کارگزاران فاسد عثمان و نصب عناصر صالح به جای ایشان ، بازگرداندن اموال عمومی به غارت رفته و تقسیم عادلانه بیت المال میان مردم ، تبیین و ترویج اسلام ناب محمدی (ص) و پیش گیری از انحرافات و بدعت های پدید آمده در جامعه اسلامی در طول 25 سال حکومت غاصبانه ، از اولویتهای حکومت امام (ع) بود.

حضرت در اجرای این سیاست ها به اندازه ای جدی بود که با پیشنهاد مغیره ابن شعبه مبنی بر ابقای والیان عثمان و نیز عبدالله ابن عباس مبنی بر ابقای موقت معاویه تا تثبیت پایه های حکومت جدید مخالفت کردو در پاسخ مغیره فرمود:<< در اجرای وظایف دینی ام نه با کسی سازش میکنم و نه تن به ذلت می دهم نه ، به خدا سوگند ، برای دو روز هم معاویه را به کار نمی گمارم>> و در جواب ابن عباس گفت :<< نه به خدا سوگند ، جز شمشر چیزی به او نمی دهم.>>(کامل ج 3)

امام در زمینه ی اموال عمومی به غارت رفته و آنچه عثمان تیول بعضی کرده بود ، با صراحت فرمود :

<< سوگند به خدا، حتی اگر ببینم بیت المال مهر زنان یا بهای کنیزان قرار گرفته باشد ، آن راباز می گردانم که در عدالت ، گشایش است و آن کس که عدالت بر او تنگ باشد ، عرصه ی ستم بر او تنگتر خواهد بود. ( نهج البلاغه خطبه 15)

اتخاذ این سیاست به همان اندازه که به سود محرومان و مستضعفان بود به روحیه قشر متنفذ جامعه و اغراد برتری طلب ، ضربه وارد کرد و موجبات خشم آنان را فراهم ساخت.

ولید ابن عقبه به نمایندگی از این قشر نزد امیر مومنان (ع) آمدو گفت :ای ابوالحسن، تو در حق همه ی ما ستم کردی در حالی که ما فرزندان عبدمناف نیز برادران و امثال توهستیم . مابه این شرط با تو بیعت می کنیم که اموالی را که در دوران عثمان به چنگ آورده ایم از ما نگیری و قاتلان عثمان را بکشی ، ولی چنانچه منافع ما به خطر افتد و از روش تو احساس امنیت نکنیم تو را ترک کرده و به سوی  شام خواهیم رفت.

امام (ع) در پاسخ وی فرمودند:

اما این که گفتید در حق شما ستم کرده ام باید بگویم اگر ستمی در کار باشد ، حق در باره شما ستم کرده است . ودر مورد صرف نظر کردن از اموالتان ، من نمی توانم از حق پایمال شده خدا چشم بپوشم چه در چنگ شما باشد چه در دست دیگران ... (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 7)

سران این طایفه چون مطمئن شدند از راه گفتگو و تهدید به خواسته های خود نمی رسند با همه امکانات به کار شکنی و مخالفت با حکومت نوپای علی (ع) برخاستند. عمرو ابن عاص طی نامه ای به معاویه نوشت :

هر تصمیمی داری اجرا کن زیرا پسر ابو طالب ، آن گونه که پوست را از چوب جدا می کنند از همه ی آن چه در اختیار داری برکنارت کرد.( الغدیر ج 7)

با این تصمیم امام (ع) کسانی که منافع خود را در خطر می دیدند دست به توطئه زدند و چند دسته در برابر حکومت علوی ایستادند و سه جنگ را بر امام تحیل کردند. که در زیر به آن ها اشاره می شود.

1-امام علی (ع) در برابر نا کثین ( پیمان شکنان)

امام (ع) در خطبه شقشقیه نسبت به آنان چنین می فرماید:

زمانی که به پا خاستم و زمام خلافت را به دست گرفتم ، جمعی پیمان خود را شکستند ، گروهی از اطاعتم سرباز زده ، از جمع دینداران بیرون رفتند و دسته ای دیگر با ستمکاری به ستیز با حق برخاستند.

امام در این بیان ، مخالفان خود را به سه دسته << ناکثین ، قاسطین و مارقین>> تقسیم می کند . که رهبری ناکثین یا پیمان شکنان با طلحه ، زبیر و عایشه دختر ابو بکر بود. ویژگی روحی آنان آزمندی به پول و مقام و طرفداری از تبعیض بود . سخنان امام پیرامون عدل و مساوات بیشتر متوجه این گروه است . که نتیجه کار گروه پیمان شکنان تحمیل جنگ جمل بر مولا بود  که با شکست ناکثین به اتمام رسید.

2- امام علی (ع) در برابر قاسطین (ستمکاران)

دومین گروه مخالف حکومت علوی باند قاسطین بود که از نا راضیان و کاگزاران عثمان تشکیل شده بود . قاسطین ، روحیه ِ حیله گری و نفاق داشتند و از همان آغاز از حق روی گردانده ، به ستمگری و ستیز با حق روی آوردند و با روی کار آمدن حکومت عدل علی (ع) همه ی تلاش خود را برای سقوط آن و به چنگ آوردن قدرت به کار گرفتند.

سردسته ی این باند ستمگر معاویه ابن ابوسفیان بود که بقیه را پیرامون خویش گرد آورده بود . وی پس از فتح مکه به ظاهر اسلام آورد و ناخواسته در زمره مسلمانان قرار گرفت . او در سال 12 هجری قمری ، زمانی که ابوبکر لشکری را تحت فرماندهی یزید ابن ابوسفیان به جنگ با رومیان فرستاد به عنوان پرچمدار عازم شام شد و پس از مرگ برادرش ، از سوی خلیفه به فرماندهی سپاه منصوب شد. در دوران خلافت عثمان سرزمین های دیگری به قلمرو حکومتی وی افزوده شد. بدین ترتیب معاویه نزدیک 20 سال با آسودگی خاطر بر منطقه شامات حکومت کرد.

زمانی که امیر مومنان (ع) زمام امور را به دست گرفت ، از فرمان امام سرپیچی و تحت پوشش فریبنده ی خونخواهی عثمان به ستیز با حق پرداخت که نتیجه آن تحمیل جنگ صفین بر امام (ع) بود.

 

 

3- امام علی (ع) در برابر مارقین ( خوارج)

از پیامدهای جنگ صفین که ثمره لجاجت و خودسری افراد نادان و سطحی نگر سپاه عراق به شمار می رود بسته شدن نطفه ی آشوب و فتنه ی گروه دیگری بود که عنوان مارقین به خود گرفتند . چون از دین خارج شده و در برابر  علی (ع) قیام کردند. سر دسته این گروه اشعث بود که به بهانه پذیرش حکمیت بنای مخالفت را با امام گذاشتند و امام در جوابشان فرمود : حکمیت چیزی بود که خود شما پیش آوردید و من با آن مخالف بودم آنان ضمن تایید سخنان امام ، آن را کفر دانسته و ابراز توبه کردند و از امام خواستند او نیز توبه کند تا با وی بیعت کنند. امام فرمود( استغفرالله من کل ذنب) خوارج پنداشتند که امام توبه کرده و با امام به کوفه برگشتند و به ظاهر غائله پایان یافت . اما منافقان دست به توطئه چینی زدند و این طور وانمود می کردند که امام (ع) از موضوع حکمیت پشیمان شده ، آن را گمراهی می داند و درصدد فراهم آوردن نیرو برای جنگ با معاویه است. امام پس از جریان حکمیت خود را برای نبرد با معاویه آماده می کرد تا پس از سپری شدن مهلت مقرر به سرکشی وی خاتمه دهد ولی فتنه خوارج که از طغیان و سرکشی و متهم کردن امام به کفر سردر آورده بود او را از این کار باز داشت و مجبور شد راه خود را به سوی نهروان تغییر دهد و کار نهروانیان را یک سره کند و به اقدامات         آشوب طلبانه و غیر انسانی آنان پایان دهد و همین طور هم شد با کشته شدن تعداد زیادی از خوارج جنگ نهروان به اتمام رسید ولی کینه خانواده ها از کشته شدن افرادشان باعث توطئه دیگری برای شهادت آن حضرت شد.

4- شهادت امام علی (علیه السلام)

در شرایطی که امیرالمومنین علی (ع) در صدد عزیمت به شام و نبرد با معاویه بود چند تن از خوارج جلساتی تشکیل دادند و از کشته های خود در نهروان به عنوان افرادبی گناه سخن گفتند و مقصر اصلی را حضرت علی (ع) ، معاویه و عمرو عاص دانستند. از این رو تصمیم گرفتند هرسه نفر را بکشند و بدین وسیله به اختلافات ، کشمکش ها و بی عدالتی های جامعه اسلامی پایان دهند.

سه نفر از میان آنان داوطلب شدند تا به زندگی سه نفر یاد شده خاتمه دهند. عبدالرحمن ابن ملجم مرادی عهده دار قتل امام شد. آنان برای اجرای توطئه سحرگاه روز نوزدهم رمضان سال 40 هجری را تعیین کردند.

ابن ملجم وارد کوفه شد و به خانه ی دختر عمویش قطام رفت و از او خواستگاری کرد . قطام گفت به شرطی می پذیرم که علاوه بر پرداخت سه هزار درهم و یک غلام و کنیز ، علی (ع) را بکشی. ابن ملجم گفت : من برای چنین کاری به کوفه آمده ام . ( بحار الانوار ج 42)

ابن ملجم شبیب ابن بجره یکی دیگر از خوارج را به کمک گرفت . قطام نیز وردان بن مجالد را برای همکاری به آنان معرفی کرد. آنان اشعث بن قیس را نیز در جریان تصمیم خود گذاشتند، اشعث نیز آنان را بر اجرای توطئه تشویق کرد.( بحارالانوارج42)

حضرت امیر (ع) با فرا رسیدن ماه رمضان ، افطار را گاهی خانه امام حسن (ع) ، گاهی درخانه امام حسین (ع) و زمانی در خانه عبدالله ابن جعفر بود ، ولی بیش از چند لقمه نمی خورد و می فرمود : دوست دارم با شکم گرسنه به ملاقات خدا بروم.

چون شب نوزدهم رمضان که مصادف با اولین شب از لیالی قدر است فرا رسید از اتاق بیرون می آمد و در صحن قدم     می زد و به آسمان نگاه می کرد و از وقوع حادثه ای عظیم خبر می داد و می فرمود : سوگند به خدا دروغ نگفته ام و به من دروغ گفته نشده است امشب ، همان شب موعود است. امام تمام شب را بیدار بود و با تلاوت قرآن و عبادت به پایان برد و پیش از طلوع فجر چون خواست از منزل خارج شود مرغابی ها به فریاد آمدند . آن ها را از پیش روی امام دور کردند . امام فرمود رهایشان کنید زیرا آن ها نوحه گرانند . ونقل است که گیره درب هم مانع رفتن امام به مسجد شد .( ارشاد و بحار الانوارج 42)

اما امام (ع) وارد مسجد شد و مردم را برای نماز از خواب بیدار کرد. سپس به نماز ایستاد و قلب و زبانش به ذکر خدا مشغول شد. در این هنگام شبیب خواست ضربتی را بر آن حضرت بزند که به طاق محراب اصابت کرد. ابن ملجم با شتاب پیش آمد و شمشیرش را بر سر امام فرود آورد . امام (ع) چون ضربه را احساس کرد فرمود << فزت و رب العببه >>  قسم به خدای کعبه رستگار شدم.  و منادی ندا سر داد << تهدمت والله ارکان الهدی و العروه الوثقی قتل علی المرتضی >>

امام حسن (ع) پس از انتقال پدر به خانه ، گروهی از پزشکان را از جمله اثیر بن عمرو سکونی را که ماهر و حاذق تر از دیگران بود فراخواند. وی رگی از جگر سفید تازه گوسفندی را بر جراحت امام گذاشت و بیرون آورد ، دید سفیدی مغز بر آن نشسته و ضربت تا مغز سرایت کرده است ، از این رو گفت ، ای امیر مومنان  وصیتی اگر داری بکن .( مقاتل الطالبیین )

امام فرزندانش را به مکارم اخلاق وصیت کرد ، سپس امر خلافت پس  از خود به فرزندش امام حسن (ع) سپرد و چون از وصایایش فارغ شد ، علائم مرگ را احساس کرد و سرانجام در روز بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجری قمری به دیدار حق شتافت و در بیرون کوفه در محلی که امروزه نجف اشرف نام گرفته به خاک سپرده شد . و بدین صورت جامعه بشری از وجود قرآن ناطق و عدالت مجسم محروم شد. امیدواریم در این شبهای قدر که مزین به نام امیرالمومنین (ع) است بتوانیم بهره کافی را ببریم و خداوند انشاء الله درک شب قدر که برابر با هزار ماه یعنی هشتاد و سه سال و چهار ماه است به ما عنایت بفرماید.

 

«اللهم الجعلنی من المتمسکین بولایت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب والائمه المعصومین (علیهم السلام)»

 

 

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد