سرویس: سیاسی
کد خبر: 2588
|
13:07 - 1392/03/04
نسخه چاپی

شورای نگهبان چه کرد؟/ درنگی بر دروازه عصر سیاسی جدید

شورای نگهبان چه کرد؟/ درنگی بر دروازه عصر سیاسی جدید
شاید بعضی‌ها هنوز در شوک خبر سه‌شنبه تاریخی باشند و 8 نامی که آمدند و 2 نامی که نبودند. اما آنچه شورای نگهبان کرد، پرده برداری از یک «راز همگانی» بود که همه می‌دانستند ولی تا لحظه خبر، همچنان سر به مهر ماند!

 

*سید نظام الدین موسوی

بر دروازه دوران جدیدی قرار گرفته‌ایم. عصری با ویژگی های تازه، نسبت بدان روزگار که پشت سر گذاشتیم. تردید هم نباید داشت که تصمیم شورای نگهبان در احراز صلاحیت ها، مبداء مختصات دوران جدید سیاسی ماست.

شاید بعضی ها هنوز در شوک خبر روز سه شنبه تاریخی باشند و 8 نامی که آمدند و 2 نامی که نبودند.اما آنچه شورای نگهبان کرد، پرده برداری از یک «راز همگانی» بود که همه می دانستند ولی تا لحظه خبر، همچنان سر به مهر ماند!

حالا دیگر همه چیز شفاف است. جامعه، در خلسه عبور از یک مقطع و ورود به ساحت دیگری است. نقد و گلایه ای نیز اگر هست؛ در مسیر آرامش، روان است تا مبادا چینی «قانون» ترک بردارد. آنها هم که منتظر درگرفتن جرقه ای برای برافروختن شعله ای بودند، چراغ امیدشان بی فروغ شده و به لاک نومیدی فرورفته اند.حال، باید لختی بر دروازه دوران جدید سیاست درنگ کرد  تا بدانیم به کدام عرصه گام می نهیم

به گمان نگارنده، مهم ترین ویژگی دوران و تجربه نوین - در آستانه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری - تبدیل روند سیاسی از سطح «رقابت با نظام» به «رقابت در نظام» است.اهمیت کار شورای نگهبان در احراز صلاحیت ها نیز دقیقاً به واسطه تمهید همین تبدیل تاریخی است.

اما «رقابت با نظام» چیست؟

کهنه دردی است حدوداً 16 ساله – و شاید بیشتر- که بی اغراق، بزرگترین آفت سیاست ورزی ایران در دوران اخیر است و چه بسیار سران و سرجنبانان سیاسی- از اشخاص و گروه ها- را به باتلاق هرز انحطاط و انحراف، فرو برده است.

رقابت با نظام، یعنی به قانون و ساختار کشور که نگاه می کنی، بی هیچ عیب و نقص، همه چیز سر جای خود، کامل است؛ اما چرخ های اجرا که به راه می افتد، متوجه می شوی که لنگ لنگان پیش می رود و تو گویی، جای جای کار، ناقص است.این ایراد هم از آن جاست که یک – یا چندی – از اعضای ساختار، به جای حرکت بر مدار قاعده ، ساز ناکوک می زنند و بسان سلول سرطانی، به اجزای دیگر بدن، پنجه خونین می کشند.

رقابت با نظام، یعنی همان بلیه ای که حتی دول غربی، خود از آن گریزانند و به عنوان «پارادوکس دمکراسی» در نطفه خفه اش می کنند. نظام های لیبرال غرب، بی هیچ تعارفی اجازه نمی دهند کسی از نردبان دمکراسی بالا برود اما پس از به بام رسیدن، هوای دیگری به سرش بزند. می گویند پارادوکس دمکراسی است و اگر با کودتای نظامی هم که شده، جریان معارض بالا رفته را پایین می کشند.

اما همین غربی ها با همه تعصب و تقشّری که بر سر حفظ ساختار موجود خود دارند برای کشورهای مستقل از جمله – و بویژه – ایران، نسخه متفاوتی می پیچند. از همین روزنه نفوذ آنها بود که پای «رقابت با نظام» به سیاست ما باز شد. تئوری «حاکمیت دوگانه» به‌مثابه نسخه رقابت با نظام، چیزی بود که دست پروردگان مکتب مادلین آلبرایت در حزب مشارکت، بر سر سفره سیاست ایرانی گذاشتند و در عصر 8 ساله دوم خرداد، سواران و پیادگان این جریان برای کارکردی کردن چنین راهبردی، تز «فتح سنگر به سنگر خاکریزهای نظام» و تاکتیک «فشار از پایین و چانه زنی در بالا» را در عرصه های مختلف به بوته امتحان گذاشتند که البته تلخ آزمونی بود با تلخ نتیجه ای.

رقابت با نظام، یعنی یک جریان سیاسی بخواهد کت پوزیسیونی و شلوار اپوزیسیونی بپوشد. یعنی از داخل قوای کشور صدای دشمن به گوش برسد. یعنی در مذاکرات هسته ای، وزیر خارجه انگلیس بگوید اگر تعلیق نکنید طرح 3 فوریتی ما در مجلس ایران آماده تصویب است! یعنی در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران کاخ های سفید و باکینگهام هم رسماً نامزد داشته وBBCوVOAیک پای ثابت کار باشند. یعنی کسی و جریانی که با استفاده از چارچوب های قانونی وارد گود رقابت شده و از تمام ابزارهای نظام در این عرصه، بهره جسته است آنگاه که نتیجه به دلخواهش نبود، کافه را به هم بریزد و بی هیچ پروای قانون و قواعد، با اردوکشی خیابانی در پی باج خواهی برآید و زمینه را برای آشوب و اغتشاش مهیا سازد.

رقابت با نظام، یعنی تابلوترین گروه های مخالف انقلاب و نظام از پاریس و بروکسل و لس آنجلس، صراحتاً به حمایت از یک شخص یا جریان برخیزند و به آنها دخیل ببندند اما شهوت قدرت چنان دامنگیر باشد که از منزلگه آنان، هیچ ندای نفی و اعتراضی برنخیزد و هیچ علامتی به نشانه مرزبندی با گروه های کذایی مشاهده نشود.

رقابت با نظام، یعنی سر ریز کردن ولع و شهوت قدرت به فراسوی قانون اساسی و سیاست های کلان نظام. یعنی شکستن همه حریم ها ، عبور از همه چارچوب ها و به سخره گرفتن همه ساختارها به نام و به پشتوانه رای مردمی که در چارچوب و برای  همان حریم و حرم ها به میدان آمده اند. یعنی برافروختن منازعه تمام عیار بین اجزا و ارکان نظام و بحران آفرینی روزمره در حوزه های مختلف برای رسیدن به اهداف سیاسی.

رقابت با نظام، یعنی سیاست ماکیاولیستی جنگ مذهب علیه مذهب. یعنی بهره گیری فرصت طلبانه از مفاهیم مقدس علیه مقدس ترین مفاهیم. یعنی کشاندن دو قطبی «خیر و شر» و « دیو و دلبر» به درون جبهه انقلاب. یعنی آچمز کردن نظام با ابزار شورش خودی علیه خودی. یعنی...

  **********

این نمای کوچکی از تابلوی تلخ «رقابت با نظام» بود که مختصر، بر قلم آمد و رفت و تبیین ابعاد متعدد آن، مجال مفصل و مطول دیگری می طلبد.

نه این که بالش پر، زیر سر بگذاریم و شهر را امن و امان بپنداریم - چرا که آفت نفوذ و قدرت طلبی را هیچ واکسنی نیست و بذر آن به سرعت برق، ریشه می زند و  شاخ و برگ می پراکند – اما فی الجمله درآستانه انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، تا حدودی از آفت رقابت با نظام، فاصله گرفته ایم و اکنون، نوبت تمرین «رقابت در نظام» است.

رقابت در نظام، یعنی تجلای مردمسالاری دینی و توسعه سیاسی به معنای واقعی کلمه. یعنی «مسابقه خیر» حول محور انقلاب و نظام و رهبری. یعنی اجرای بدون تنازل قانون اساسی بر اساس نظر و رای مفسر قانونی آن. یعنی وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت. یعنی حضور همه سلایق برای خلق حماسه سیاسی در مسیر اعتلا و عزت و پیشرفت کشور و عظمت و سربلندی نظام.

رقابت در نظام، یعنی تعیین سرنوشت این کشور توسط همین مردم بدون هیچ ایما و اشاره ای از آن سوی آب ها. یعنی اتحاد شجاعانه همه گروه های رقیب داخلی برای به زیر کشیدن تمامی دیگ پلوهای مستقر در برخی سفارتخانه های خاص. یعنی بالا رفتن تابلوی«دخالت بیگانه ممنوع» بر سردر هر ستاد انتخاباتی. یعنی واشنگتن و لندن از ترس واکنش برق آسا جرات حمایت از هیچ کاندیدایی نداشته باشند و کارشناسان شبکه های فارسی زبان، ایام انتخابات را به مرخصی اجباری بروند.

رقابت در نظام، یعنی قانون بر همه رجحان دارد حتی شما دوست عزیز! یعنی هر کسی نازنین است ولی در حد خویش! یعنی نام ها زیر بیرق قانون می آیند نه قانون زیر پای بعضی نام ها. یعنی اگر اقبال و رای مردم به ما بود، اخلاق پیروزی رعایت و کنیم، عنان از کف ندهیم و با رقیب ناکام، بسان دشمن رفتار نکنیم و اگر خواست مردم به مذاق ما خوش نیامد کافه را بر هم نزنیم و شکست را مقدمه پیروزی های بعدی بدانیم.

رقابت در نظام، یعنی هر نامزدی قبل از ثبت نام برای هر منصبی، زحمت یک بار مطالعه قانون اساسی را بر خود هموار کند تا بداند به چه کار برگزیده می شود و صدر و ذیل وظیفه و اختیار او چیست. یعنی وعده ای که داده می شود، در حوزه اختیارات و ذیل سیاست های کلان نظام باشد تا آنگاه که زمینه فراهم شد، اسباب رفتن عرض خود و زحمت دیگران نشود. و...

  **********

پنجره «رقابت در نظام» اکنون به روی گروه های سیاسی و مردم گشوده است. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم – و تحولات بعد از آن – نوبت مشق چنین تجربه ای است که انشاء الله اگر فضل خدا یار باشد و دست اغیار کوتاه، با توفیق در آن و بر بستر حضور حماسی مردم پای صندوق های رای، می توان به عبور سرافرازانه ملت و نظام اسلامی ایران از «پیچ تاریخی» امید واثق داشت.چنین باد.

 

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد