سرویس: اجتماعی
کد خبر: 57653
|
14:50 - 1401/11/07
نسخه چاپی

نیاز به تغییر داریم یا تحول؟

نیاز به تغییر داریم یا تحول؟
در چنین فضایی است که رهبری مجدد موضوع تحول را به یاد ما و دولت آوردند. به یاد ما آوردند که هدف‌های بزرگ و بهتر نیاز به کارهای بزرگ دارد.

به گزارش ایلام بیدار ،یادداشت- جعفرعلیان‌نژادی:شاید یکی از ضروری‌ترین پرسش‌های این روزهای مردم، در رابطه با همین سوالی باشد که در تیتر این یادداشت آمده است. تقریبا کمتر کسی است که نیاز به نوعی  اقدام را حس نکرده باشد. اما سوال آن است که ما نیاز به تغییر داریم یا تحول؟

ساده‌تر کنیم، آیا ما نیاز به یک حرکت عادی و کوچک داریم یا نیاز به یک حرکت جدی و بزرگ؟ سوال دیگر آن است که آیا بواسطه حوادث اخیر به این فکر افتاده‌ایم که باید حرکتی کرد یا فکر حرکت را از مدت‌ها قبل کرده‌ بودیم؟

به این سلسله سوالات، می‌توان پرسش‌های دیگری هم افزود، ولی گمان می‌کنم، اگر زودتر وارد پاسخ شوم، احتمالا جواب‌هایی برای سوالات محتمل دیگر خواهم داشت. بگذارید از همان سوال کلیدی شروع کنیم. ببینیم ما واقعا به تغییر نیاز داریم یا تحول؟

مدتی قبل از شروع بکار دولت جدید، یعنی دو ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری، رهبر انقلاب، مسأله ضرورت حرکت جدی را مطرح و از تفاوت این نوع حرکت با حرکت عادی صحبت کرده بودند.‌ در آن بیانات ایشان نیاز مردم و کشور را نه یک تغییر عادی که یک تحول اساسی، خوانده بودند.

به زعم نگارنده می‌توان از آن بیانات دو ویژگی مهم این حرکت جدی را چنین دانست: الف، جامع‌، کلی‌ و عمومی‌ بودن حرکت. ب، فضامند یا فضاساز بودن حرکت. اگر هر حرکتی این دو ویژگی را داشته باشد می‌توان منتظر تحقق تحول مورد نظر بود.

یک نمونه منحصر به فرد این حرکت‌‌ها، مقاطع انتخاباتی است. هم ویژگی دربرگیری، کلیت و عمومیت را داراست، هم فضای جدیدی را خلق می‌کند که می‌تواند به تحول منجر شود. ضرورتی که منجر به حرکت تحولی می‌شود دو دلیل دارد: یکی کند شدن سرعت پیشرفت کشور و دیگر ماهیت انقلابی‌خواه مردم ایران.

در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ ما هم دچار وقفه و کندی حرکت بودیم، هم میل به یک حرکت انقلابی به دلیل همین کسالت و رکود دولت قبل، شدیدتر شده بود. مردم منتظر تحول نماندند خود دست به کار شده و زمینه چنین حرکتی را فراهم کردند. اکنون از یک طرف مردم خواهان و عامل تحول داشتیم، از طرف دیگر دولت جوان، پرانگیزه و متحرک.

تحول غیر از تغییر بود. تغییر می‌تواند آمدن یک دولت و برافتادن دولت قبلی باشد، بدون اینکه آبی از آب تکان بخورد. تغییر صرفا واکنشی است به نخواستن وضعیت فعلی اما در تحول هم نخواستن وضعیت فعلی و هم خواستن آنچه بهتر است، مندرج است.

مسلم بود مردم انقلابی هیچ‌گاه راضی به مطلق تغییر وضع فعلی نبودند، آنها تغییر توام با بهتر شدن می‌خواستند. البته نه اینکه فقط بخواهند، بلکه می‌دانستند چه می‌خواهند و دولتی که می‌آید هم باید متناسب با این خواسته هم جوان، هم انقلابی و هم مومن به مسیر درست باشد.

البته تشخیص مردم درست بود، فهمیده بودند نباید از روی نخواستن دولتهای قبلی، به سمت دولت جدید بروند، مردم به آنچه می‌خواستند رای دادند، نه از اجبار نخواستن. حرکت دولت با چنین پشتوانه‌ای شروع شد، با میل به تحول و حرکت به سمت حل بیماری‌های مزمن کشور در حوزه اقتصاد، عدالت و آسیب‌های اجتماعی.

کارگاه‌ها و کارخانه‌های تعطیل و نیمه تعطیل رونق گرفت، حرکت دانش بنیان‌ها با شتاب جدی‌تر دنبال شد، پیشرفت‌های علمی سرعت گرفت، حرکت به سمت آنچه مردم می‌خواستند، یعنی ایران قوی نیز شتاب گرفت. خدمات جامع، کلی و عمومی نظیر واکسیناسیون سراسری و همت جدی برای تولید واکسن، در چنین شرایطی شکل گرفت.

فضای ایجاد شده از چنین اقدام و حرکت بزرگی، دست دولت را برای ایجاد تحولی دیگر به منظور درمان درد مزمن اقتصاد کشور باز کرد، طرح اصلاحات اقتصادی کلید خورد، تحولی که متکی به فضای اعتماد ایجاد شده بود و خیال دولت را از دست‌درازی به سمت بیگانگان راحت کرد.‌ دولت هم به توان داخل و نیروی تحول آفرین مردم تکیه و اعتماد کرد.  این اقدام نیز هر دو ویژگی حرکت تحول آفرین را داشت، هم جامع،کلی و عمومی بود، هم می‌توانست فضا را برای حرکات بعدی آماده کند.

اشتباه نکنید، در چنین فضایی، متوقف کردن حرکت ممکن نیست. چنین امکانی از نیروها و جریانات ضدمردمی خارج است. تنها یک امکان وجود دارد و آن کند کردن شتاب تحول است. بنابراین شاید، بتوان‌ دلیل شعار «تغییر» آن نیروها را فهمید. شعار تغییر در چنان فضایی برابرنهاد تحول بود. حرکت تحولی مردم و کشور، هم فضای جدید ساخته بود(امید به پیشرفت)، هم واقعیت‌های جدیدی تولید کرده بود.

تغییر واقعیت‌های جدید برابر نهاد تحول بود، دشمن خوب فهمیده بود، طراحی خوبی هم کرده بود. راهبردش تغییر بود، نه تغییر برای بهتر شدن وضع مردم بلکه تغییر در اصل تحول و شتاب. ابتدا باید سرعت این قطار پیشرفت را کم کرد و بعد واقعیت دیگری جای آن نشاند. بنابراین باید دست روی نقاط قوت می‌گذاشت، چون همانها سرعت گرفته و متحولانه حرکت می‌کردند.‌

سلسله حوادث شروع شد، درست زمانی که در فضای اوج سرمایه مردمی-دینی  بودیم، یعنی دقیقا در فضای تولید شده مابعد اربعین. در صحنه عملیاتی مسأله از یک بهانه فرهنگی، یعنی چیزی درست در برابر فضای فرهنگی اربعین آغاز شد. کم کم ماجرا ابعاد شناختی گرفت، همزمان خشونت‌هایی میدانی به مدد مستندسازی رسانه‌های ضدمردمی آمد. قدری جلوتر مسأله پیچیده‌تر شد، قدرت تشخیص مردم و فاهمه جمعی بی‌نظیر آنان که خود نقطه قوت دیگری بود، نشانه رفته شد.

وارد مرحله‌ای به نام تروریسم شناختی شدیم، زبان‌داران جریان ضدمردمی تغییرخواه(به جای اصلاح‌طلب) به توجیه خشونت و تخریب مشغول شدند، دشمن تا حد اندکی موفق به ترور شناختی آحاد انسانی شد، اما خیل کثیری از مردم  وارد فضای مقاومت و صبر شدند.

خواست تغییر نیروهای ضدمردمی با واکنش مقاومت و صبر مردم روبرو شد، وقایع یک به یک رخ می‌داد، مردمی شهید و نیروهای تحول خواهی جان می‌دادند. پدیده‌های بی‌سابقه‌ای نظیر قتل دسته‌جمعی رخ‌ داد. به هر حال همه توان نیروهای ضد مردمی داخل و خارج‌ بسیج‌ شدند که سرعت این تحول را کاهش دهند.‌

صبر مردم جواب داد، منجر به فهم بخشی از جامعه ناراضی از شعار «تغییر» دشمن شد.‌ تغییری که تنها نخواستن می‌دانست و برای نخواستن همه چیز را از صدر تا ذیل، زیر ضربه برد. چه خواستن را نمی‌دانست، چون حرکتشان اساسا نه‌ناظر به خیر عمومی بود، نه فضای جدید ایجاد می‌کرد. تنها موفق شده بودند فضای مخرب ناامنی تولید کنند که به شدت خلاف مصالح و منافع عمومی بود.

حوادث ناامن‌ساز در صحنه میدان پایان یافت، فضای ناامنی تاحدی رخت بربست، تغییر حاصل نشد، اما به هر حال صدماتی خوردیم، در گام‌آخر با هجوم نوسانات اقتصادی مواجه شدیم، طبیعی بود که طبیعی‌ترین واکنش ممکن در برابر تحول برای درمان درد مزمن اقتصادی نمی‌توانست، تنها شناختی بماند.

بساط شرارت‌های میدانی جمع شد، اما تازه رسیدیم به نقطه اول ماجرا، یعنی ماقبل حوادث، زمانی که قرار بود نخستین نشانه‌های تحول مثبت در اقتصاد خود را نمایان سازد. این نقطه قوت نیز باید مورد هجمه قرار می گرفت، تا از خیر تحول اقتصادی بگذریم. دشمن فهمید باید همه هزینه تغییر ریل اقتصاد را بر دوش مردم سوار کند.  

در چنین فضایی است که رهبری مجدد موضوع تحول را به یاد ما و دولت آوردند. به یاد ما آوردند که هدف‌های بزرگ و بهتر نیاز به کارهای بزرگ دارد. حرکتی که لوازم آن موجود بود، چراکه هم مسئولین، همان مسئولین مومن ماقبل حوادث هستند، هم مردم همچنان خواهان تحول.‌ برای حرکت جدی نیاز به تحول داریم، فریب شعار تغییر را نخوریم. انقلاب اسلامی مصداق بارز همین تحول است. مردم در اصل انقلاب، اسلام، نظام و ایران تغییر نمی‌خواهند، بلکه با اصل انقلاب، اسلام، نظام و ایران خواهان تحول هستند.‌

پایان پیام/.

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد