سرویس: استان ایلام
کد خبر: 70539
|
10:34 - 1404/02/06
نسخه چاپی

یادداشت؛

در سوگ باورهای فرسوده

در سوگ باورهای فرسوده
در سوگ باورهای فرسوده و در جستجوی جان سوختهٔ ایلام و مردمانی که بحران باور دارند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، یدالله جایدری فعال فرهنگی در یادداشتی نوشت: ایلام، این دیارِ کهن، با این کوه‌های استوار و درختان مقاوم بلوط و دشت‌های سبزپوش، گویی در هیئت انسان خسته‌ای است که بر سکوی تاریخ، نشسته و خیره به افق محو آینده شده آن‌گونه که؛ «گذشته و اکنون» خود را فراموش کرده است. مردمانش، فرزندان رنج‌کشیدهٔ زمینی که گاه مهد تمدن بوده و گاه محروم از کمترین مواهب توسعه، امروز در چنبرهٔ بحرانی ژرف گرفتار آمده‌اند: «بحران باور». بحرانی که ریشه‌هایش در خاک نومیدی رخنه کرده و شاخه‌هایش تا آسمان درماندگی بالا رفته است. 
 

 سال‌هاست که چشم‌به‌راه معجزه‌ای از آسمان‌اند. گندم‌زارهای زندگی‌شان را به امید بارش باران و لطف الهی کاشته‌اند، اما زمین زندگی‌شان هر سال خشک‌تر از پیش می‌شود. آن‌گاه که نگاه‌ها از آسمان به زمین بازمی‌گردد، باور جمعی‌شان زخمی است، از تیغ تجربه‌های ناکام: «بابا، فایده نَیره... خالو، مردم چَه بِه کَه ن؟!». این جملات، زمزمه‌های همیشگی کوچه‌های ایلام است، ترانه‌ای که نه امید که تسلیم می‌آفریند.
 

 و هر بار به دنبال ناجی‌ای گشته‌اند: نماینده‌ای تازه، استاندار بومی، مدیرِ تحصیل‌کرده... اما گویی هر چه بیشتر می‌گردند، گم‌گشته‌شان دورتر می‌شود. «از هر طرف که رفتم، جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان، وین راه بی‌نهایت»؛ اینک نه تنها به ناجی که به خود نیز باوری ندارند. آنجا که اعتماد می‌میرد، حرکت نیز می‌خشکد.
 

 در این سرزمین، مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها برپایند، اما گویا بجای مشق «فرهنگِ باور» آن را در جان‌ها می‌میرند. معلمی که خود را بی‌اثر می‌پندارد، چگونه می‌تواند شاگردی امیدوار پرورش دهد؟ روشنفکری که قلمش را نه برای دردِ جامعه که برای حق‌التألیف می‌گرداند، چگونه می‌تواند چراغِ راه باشد؟ دانشجویی که پایان‌نامه‌اش را سفارش می‌دهد و.... راهِ برون‌رفت: بازآفرینی باور آحاد مردمانی است که حتی مطالبه‌گری حقوق خود را فراموش کرده‌اند. بازسازی باورها مناسب‌ترین راه و ضروری‌ترین عنصر توسعه است:

 - معلم باید با عزت بایستد تا دانش‌آموز، عزت‌نفس را بیاموزد.

 روشنفکر باید درد را بکاود، نه آنکه بر زخم‌ها نمک بپاشد.

 حکمران باید بداند که توسعه، با شعار نمی‌آید، با عمل بی‌ریا و تلاش مستمر می‌آید.

باید چرایی زندگی را بیابیم که به چگونه‌های آن جواب دهیم.

 عشقت رسد به فریاد، در خود به سان حافظ

 قرآن زبر بخوانی، در چهارده روایت

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد