به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، به نقل از فرهنگنامه ادبیات، از نظر لغوی، واژه «مُسَمَّط» از ریشه «سَمط» گرفته شده که در زبان عربی به معنی «رشته» است و چون در این قالب شعری این گونه به نظر میآید که بندهای شعر به رشته کشیده شدهاند، آن را «مُسَمَّط» یعنی «به رشته کشیده شده» یا «به رشته درآمده» میگویند.
در اصطلاح ادبی، «مُسَمَّط» یک قالب شعری است که مانند ترکیب بند و ترجیع بند، از چند بخش کوچک تشکیل می شود که هر بخش دارای سه یا چهار مصراع یا بیشتر است که بر یک وزن و قافیه اند و مصراع آخر هر بخش از آن با مصراع های دیگر آن بخش، هموزن هست؛ اما همقافیه نیست و با مصراع آخر بخش های دیگر همقافیه است. هر بخش از مسمط را یک «لَخت»(بخش، تکه) یا «رِشته» می گویند.
ممکن است همۀ مصراع های لَخت اول مسمط، هم قافیه باشند و اختلاف قافیه در مصراع آخر از لَخت دوم شروع شود. مصراع آخر رشته های مسمط را مصراع قافیه و بند مسمط و بند تَسمیط می نامند.
شاعر ایرانی بنیانگذار قالب مسمط
منوچهری دامغانی، شاعر قرن پنجم، بنیانگذار قالب مسمط است و شاعران دیگری مانند ناصرخسرو، شیخ بهایی، قاآنی، ملک الشعرای بهار و پروین اعتصامی نیز اشعاری در قالب مسمط سروده اند.
نمونه شعر در قالب مسمط
مسمط مخمس شیخ بهایی
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعه عابد و زاهد
دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان پی هر کار
زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
انتهای خبر/ر
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد