به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، محمد رستمی فعال فرهنگی در یادداشتی نوشت: همانگونه که در کلام خدا هم آمده است قبیلهای بودن آدمها برای شناختهشدن است و معیار نزد خداوند متعال به تقوی است.
به کلمه به دو گونه میتوان نظر کرد: گاهی به معنای مذموم آن نظیر خودپرستی، خودخواهی خود معیاری و خودشیفتگی و گاهی به معنای ممدوح واژه خود نظیر خودشناسی، خودباوری خودکنترلی یا همان خود نگهداری و تقوا.
شاید در میان جماعت کثیری که این روزها برای نامزدی انتخابات مجلس شورای اسلامی ثبتنام کردهاند یک سؤال اساسی گرهگشای انتخاب مردم باشد، سؤال این است که شما عزیزان که در نقش خواص هستید بهتر از خود چه کسی را در میان کاندیداهای مجلس شورای صالحتر و قویتر میدانید؟ بیایید بین خود و خدای خود توانتان را در نهانخانه دل ارزیابی کنید و اگر توان آن را ندارید با صدای بلند فریاد برآورده و بانگ زنید ای خلایق همان تکلیفی که مرا به ثبتنام فراخواند اکنون مرا به این مهم میخواند که من توان این کار را ندارم، اعتراف به نادانی و ناتوانی خویش اصلاً عیبوعار نیست و عین کمال است.
امروز کشور ما با مشکلات بزرگی در حوزه تصمیمگیریهای خطیر روبرو است، از بحران آب تا سالمندی، از آسیبهای اجتماعی تا مشکلات محیطزیست، از صندوقهای بازنشستگی تا دانشگاههایی که مثل قارچ میرویند، از گسترش دیوانسالاری و تعدد مراکز شهری تا ایجاد بخشها و شهرستانها تا بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی و دهها مشکل دیگر... که هر کدام از اینها طرح و فکر و اندیشه میخواهد.
اگر واقعاً عزیزی توان علمی و فکری و اندیشهای برای این مسائل ندارد محترمانه راه را برای دیگران باز گذارد و کنار بکشد.
نکته دوم موضوع ایل و قبیله است، ما در استانی با کوههای بلند و دشتهایی بافاصله اندک از کوهها زندگی میکنیم، کوههایمان بهاندازه کافی بلندند و دیگر روا نیست بین آنها دیوار ایل و قبیله را هم بکشیم، توان و اندیشه و تفکر را در هرکس دیدیم ورای قبیله رأی دهیم.
در روزگار مدرن ما مثل یک شبکه بههمپیوسته هستیم، اگر ایل و قبیله مربوط به دورانی برای زیست بشر بوده است امروز مناسبات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی عوض شده است، امروز در نظریه بال پروانهای، اگر پروانهای در اندونزی پر تکان دهد اثر آن را در جغرافیای اروپا هم خواهیم دید، به قول صائب تبریزی:س لسله امواج این دریا بههمپیوسته است میزند بر هم جهانی که یک دل بشکند.
بیایید تکثر کاندیداها را به عامل تفرق تبدیل نکنیم، اجازه دهیم ساکنان یک ایل و قبیله از حق آزادی انتخاب برخوردار باشند، قبیله را به عامل مستبدانهای تبدیل نکنیم که در آن آگاهی و اراده و حق آزادانه انتخاب پای آن قربانی شود.
اگر عبور از خود رسالت نامزدهای انتخاباتی است عبور از ایل و قبیله رسالت همه ماست، اصطلاحاتی همچون پایهبار (بن وار) و سربار و پایه ایلی نسبتی با استقلال فردی و توسعهیافتگی ندارد، قرار نیست عدالت نمایندگان بعد از انتخابات به نفع زادگاه خویش به کما رود.
نکته آخر آنکه ما زمانی میتوانیم به مردمسالاری برسیم که خود را تجهیز به پرسش کنیم، پرسشهایی از جنس مطالبهگری عالمانه ورای خواستههای شخصی و من دوست دارم به کسی رأی دهم تفاوت آبخیزداری و آبخوانداری بداند، سلامت را از مزرعه تا سفره جستجو کند، برای سموم شیمیایی قوانین سختگیرانهای وضع کند، نگذارد مرتع بهخاطر فلان محصول شخم زده شود، اگر جادهای از مسیری عبور میکند برای درختان بلوط حرمت قائل شود، برای اتومبیلهای برقی طرح به مجلس ببرد، هر روز که به آسمان نگاه میکند حسرت بکشد چرا از انرژی تجدیدپذیر و پاک آفتاب بیبهره هستیم؟ همواره برایش سؤال باشد چرا کشور هلند با وسعت کم خود بهاندازه صادرات نفت ما گوجهفرنگی صادر میکند؟ و صدها سؤال و اقدام دیگری که از نمایندگان یک مجلس انتظار میرود را باید برای همه آنها برنامه و راهکار متخصصانه داشته باشد.
انتهای خبر/ر
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد