سرویس: سیاسی
کد خبر: 177
|
20:06 - 1391/07/23
نسخه چاپی

خلقیات ما ایرانیان و مارپیچ سکوت

خلقیات ما ایرانیان و مارپیچ سکوت
واژه یا اصطلاح «مارپیچ سکوت» از سوی «الیزابت نوئل نیومن» درباره تکوین و ساخت افکار عمومی و نحوه بروز و ظهور آن در جامعه مطرح شد. وی در نظریه خود تلاش داشت، نشان دهد چرا مردم در صورتی که گمان می‌کنند در اقلیت هستند، تمایلی به بیان عقایدشان نخواهند داشت.

او بر این باور بود که مردم به نوعی از حس ششم برخوردارند که به آن‌ها کمک می‌کند از افکار و عقاید حاکم بر فضای محیط و جامعه و از سویی قرار گرفتن در پیله انزوا از هر گونه رفتار که آن‌ها را از نظر موقعیت اجتماعی منزوی کند، پرهیز کنند؛ این یعنی ترس از انزوا و به دنبال آن از ابراز عقیده خودداری می‌کنند.


اما باید گفت که تحولات بازار و مباحث مربوط به آن ـ که از زمان گذشته تاکنون آن را دیده‌ایم ـ نظام کارگزاری و دستگاه‌های نظارتی و الیت را ـ‌ به نوعی ـ در سپهر مناسبات آلیاژ قدرت گذارد و همین باعث فرو کاستگی بیان و اقدام عملیاتی برای رفع موانع و مدیریت سازمان یافته حکمت بنیان شد.

استراژی اقتصادی دولت کنونی ـ البته اگر چنین استراتژی باشد ـ و رفتار‌شناسی دولت، حاکی از نوعی ارتباط عمیق و وثیق ـ از راه خوانش و پایش ـ حرفه‌ای و تخصصی با مناسبات آلیاژ قدرت و قرار گرفتن در لبه خطوط راهبردی، باعث تشدید این فرو کاستگی ورود به عرصه نقد و نظارت و عملیاتی شدن مأموریت‌های ذاتی نظام کارگزاری در دیگر قوا شده است؛ البته این امر ربطی وثیق به خلقیات ما ایرانیان و تعامل آن با پدیده‌های سیاسی، اجتماعی، محیطی ایرانی دارد که نویسندگان مشهور و معاصر ایرانی و خارجی، کتب متعددی در این باره نگاشته‌اند.

ولی در این باره باید گفت که رئیس قوه مجریه، توانسته با روش شناخت بازی و قواعد آن از این راه ـ به زعم ایشان ـ بحران یا شبه‌بحران‌های دولت خود را مدیریت و از این رهگذر، مباحث اصلی و فرعی را با توجه به آن اشرافیت سامان‌دهی کند و آن‌ را در متن مارپیچ سکوت و خلقیات ما ایرانیان بپوشاند و همه در حالت انتظار بمانند.

تحولات اقتصادی سال گذشته (۹۰) و شش ماهه سال ۹۱ به ویژه ربط آن با راهبرد نامگذاری سال‌ها توسط مقام معظم رهبری ـ مدظله العالی ـ نشان می‌دهد نسبت‌های عملیاتی آن در نظر و عمل برای مردم و محیط درونی و محیط ملی چگونه بوده است.

یکی از مؤلفه‌های فلسفه نامگذاری سال‌ها به ویژه دو سال اخیر، این است که گذشته از آن که این نامگذاری به عنوان راهبرد عملیاتی و گفتمانی، می‌تواند مسائل را اصلی و فرعی سازد و از طرفی، نظام کارگزاری را به لحاظ مدیریت ادارک و برداشت در حوزه‌‌های مأموریت‌های ذاتی سامان بخشد، به دلیل ضعف نظام ساختاری و کارگزاری و عدم اهتمام دستگاه‌های مسئول، به ویژه نظارتی در پایان سال، نتایج و ارزیابی‌های عملیاتی و قابل ملموسی برای محیط داخلی به ارمغان نیاورد و به رغم تأکید مقام معظم رهبری، در حد بیان و توصیه‌های نرم‌افزاری ماند و نظام کارگزاری و مسئول و مجری، در یک فرایند روتین، به آسانی پاسخگویی عملیاتی و بیان نتایج به دست آورده خود را پنهان ساخت.

بیانیه قوه قضاییه و جامعه اصناف بازار در خصوص رخدادهای اخیر پس از مدت‌ها ـ دست‌کم در این دو سال ـ و وجه تسمیه نامگذاری سال‌ها (۹۰-۹۱) نشان از آن دارد که خلقیات ما ایرانیان و مارپیچ سکوت، توانسته است کار خود را انجام دهد.

اکنون این پرسش‌ها مطرح است:

*آیا افرادی که بنا به گفته دولت و مسئولین قضائی، مخل بازار و اقتصاد کشور بودند، عوامل جدید و ناشناخته‌ای بودند؟

*آیا با توجه به سابقه این گونه نوسانات در سال‌های گذشته و عملیات مهندسی شده، حریفی در جنگ اقتصادی برای کشوری مثل ایران که از گفتمان انقلاب اسلامی دفاع می‌کند، پیش‌بینی نمی‌شد؟

*چرا همه به دلیل ترس از انزوا در مارپیچ سکوت، شاهد یهلک الحرث و النسل بودیم؟

*براستی نقش رسانه در این مارپیچ سکوت و اوضاع اقتصادی چیست؟

*چرا این رسانه‌ها خود در مارپیچ سکوت قرار گرفتند؟

*نقش محیط مناسب قدرت و اشراف بازیگران از یکدیگر در این مارپیچ سکوت چگونه است؟

*آیا ناخواسته برابر نظریه تغلب عمداً به مشابه و هماهنگ‌سازی تحلیل پناه جستیم و مارپیچ سکوت را به رسانه‌ غیر مرئی به رسانه‌ اصلی تبدیل ساختیم؟

*و آیا ما دچار مارپیچ سکوت یا مرتکب آن شده‌ایم؟!

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد