سرویس: جهاد و مقاومت
کد خبر: 7736
|
11:08 - 1393/03/19
نسخه چاپی

به مناسبت هفته جوان/

جوانمردان جوان روزتان مبارک

جوانمردان جوان روزتان مبارک
تاریخ سال ها کهنه می شود تا کربلایی دیگر در سرزمین سربداران، همه ی آن حماسه را در رگ سبز خیال می فشرد.

به گزارش ایلام بیدار،نسیم از نور موج انگیز لاله های نوشکفته فرو می ریزد و بام افق از قمر شعبان پرده بر می دارد... جوانمردی از سلاله ی مطهر ابراهیم خلیل که سیمایش چون طینتش و طینتش چون منطقش از رسول مهربانی سرچشمه می گیرد، پای به عرصه گیتی می نهد. بوی گلاب تازه ی معرفتش بر پاره های پیکر کربلا می چکد و نقش جوانمردی در آخرین وداع با فریاد «اغوثاه یا بنی» در حماسه ی کربلا تجلی می کند و آنگاه که سالار شهیدان سایه بر جسم بی جانش می گیرد صدای «اسلام علی اول قتیل من نسل خیر سلیل» در آسمان طنین انداز می شود.

تاریخ سال ها کهنه می شود تا کربلایی دیگر در سرزمین سربداران، همه ی آن حماسه را در رگ سبز خیال می فشرد.
پرستویی مهاجر از خراسان را عشق سرخ جوش لاله ها به غرب می رساند و سردار غریب آشنای دهلران می شود. عبدالصالح خدا جامه ای گلگلون از ایثار بر تن می کند و غنچه معرفتش شوق شکفتن در عشقی ازلی است. سردار امینی چون امینیان ساحت آیینه ای دلش اندیشه ی رفتن می کند تا چشمه ای از نور در سر سلسله ی جوانمردی جاری شود.
جوانی هدایت یافته از روستایی دور با پرچمی گلگون به دست و مست از صهبای خون عزم صحرای جهاد می کند. سردار شهید هدایت صحرایی چون شقایقی سرخ به پیشباز بهار صداقت می رود و با خود زمزمه می کند«آتشی در قلب من جاری است که هیچ کس نمی تواند این آتش را خاموش کند مگر جهاد در راه خدا»
جوان سرداری از این سرزمین با کوله باری از نور و قامتی رشید از حیات دنیا دل می کند و در شعاع آفتاب، شط هستی را گلگون می کند. سردار شهید علی حیاتی در بلندای کله قندی چهره فروزان می کند و با دلی روشنتر از آیینه، عشق به روحانیت در سینه می پروراند.
پاسدار خوبی ها و جوانترین سردار مرزهای فضیلت، از خورشید وجودش شب تیره می هراسد. رسالت خورشید همانست که برآید و روشن کند و تلالو خود را با تشنگان نور جلوه گر نماید. سردار شهید غلام بازدار گل های جوانمردی را با خون، در والفجر 5 می پروراند و به بقای حق جاودان می ماند.
دلاور سرداری از این دیار پای نفس هایش به صحرای وجود جاودانه است و نوری محمدی در چشمانش نقش می بندد. سردار شهید نورمحمد قربانی سیمای دل افروزش آئینه زیبایی و سرمایه شیدایی اش جانبازی و ایثار است.
جوان روحانی از نور که بر زورق عشق سوار و باد بیداری اش امواج جنون را به حرکت در می آورد تا به جزیره مجنون رسد. هم آن جایی که فواره فهم بشری هرگز نتوانست توصیفش کند، آنجا قرق گاهی بود که هدهد اندیشه هیچ کس به آنجا پرواز نکرد چرا که در آن مکان پروانه های احساس شهید علی مومنی در پگاه آتشین وصال در کوچی عاشقانه خود را معشوق رساند.
رشید جوانی از این دیار با چشمانی که افقی بلند، به وسعت آسمان دارد به نصر در جهاد می اندیشد و با پوتین های ترکش خورده در میدان نبرد، حدیث استقامت می سراید پاسدار ارزش ها شهید جوان، ناصر جعفری نجیب و شجاع در میدان جهاد تنها و بی سنگر پهلوانانه استقامت می کند.
جوان رزم آوری که ریشه های زلال اندیشه اش به او لیاقت زیستن در نور و بقا در عالم معنا می دهد. شهید جوان دانیال لیاقتمند پس از مقاومتی جانانه در شکوه آسمان پر می کشد و چون سالار شهیدان سر مطهرش از بدن جدا می شود.
 
 
 
 

 

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد