کد خبر: 17108
|
07:53 - 1394/08/05
نسخه چاپی

سه سناریوی عربستان در حادثه "منا "

سه سناریوی عربستان در حادثه "منا "
عربستان با تمام قوا در تلاش است به هر نحوی شده قتل حجاج در منا را در فضا و سرزمین عربستان و نظر به رقابتهای و تحولات منطقه خاورمیانه به عنوان فضای کنش به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهد و اینگونه بتواند بخشی از اهداف و سیاستهای ضد ایرانی خود را در منطقه پیاده نماید.

دکتر صارم شیراوند:: برای تحلیل وقایع و اتفاقات منطقه ای و بین المللی همیشه باید به سه مولفه کنش، فضای کنش، کنشگر توجه داشت. همیشه باید این مثلث را در تحلیل پدیده ها و وقایع بین المللی و منطقه ای مورد مداقه قرار داد تا بتوان به صورت ژرفتر و موشکافانه تر به تحلیل آن وقایع پرداخت. برای تبیین واقعه خونبار و اسفناک "منا" نیز نباید با نگاهی سطحی و سادهانگارانه این مساله را مورد بررسی قرار داد بلکه باید این موضوع را در یک قاب بزرگتر و با در نظر گرفتن این سه عنصر بررسی و تجزیه و تحلیل کرد.

با گذشت چندین روز از این واقعه خونین و غم انگیز که قابلیت تلقی به عنوان یک جنایت تمام عیار را دارد، ابعاد تعمدی بودن ایجاد آن بیش از پیش خود را نمایان می نماید. این نوشتار بررسی کوتاهی از این ماجرا و نشان دادن چرایی تعمدی بودن آن است.
دقت در روند رخداد این ماجرا و نحوه برخورد آل سعود با آن  نشان میدهد که سناریویی در حج امسال بهویژه در منا اجرایی شد که سه اپیزود داشته است:
الف) اپیزود اول: جنگ قدرت
ب) اپیزود دوم: شیعه هراسی و تشدید تقابل مذهبی
ج) اپیزود سوم: ایران هراسی و ترویج تروریسم ایرانی
اپیزود اول این سناریو جنگ قدرت بین شاهزادههای سعودی است. بنا به گفته منابع مطلع، ملک عبدالله به‌دنبال تقویت موقعیت فرزندش متعب جهت رساندن او به پادشاهی عربستان بود و به همین علت ریاست گارد ملی این کشور را که نیروی نظامی قوی و مجهزی است به وی واگذار کرد و او را در رتبه وزیر قرار داد تا به شورای وزیران وارد شود. اما به نظر می‌رسد که ملک عبدالله جرئت نداشت ملاحظات خانوادگی و درگیری‌های داخلی را کنار گذاشته و فرزندش را در مراتب بالای حاکمیتی مانند ولیعهد قرار دهد، این در حالی است که ملک سلمان در انجام چنین اقداماتی به این شکل سریع آن هم در مورد پسر 30ساله خود ابایی ندارد.

ملک عبدالله محتاط‌‌‌ تر (از ملک سلمان) بود و جهت زمینه‌ سازی برای رسیدن فرزندش به قدرت، مقرن‌ بن عبدالعزیز را هم در مارس سال 2014 به‌عنوان جانشین ولیعهد انتخاب کرد، وی امیدوار بود که ائتلاف این دو (مقرن و متعب) باعث قدرت آنها شده و زمینه را برای به پادشاهی رسیدن فرزندش مهیا کند. ملک عبدالله در آن زمان تأیید هیئت بیعت را گرفت و حکم مربوط به دستور پادشاهی در زمینه تعیین وی در این سمت را با عباراتی نظیر "به هیچ وجه تبدیل یا تغییر مقرن در این سمت از سوی هیچ‌کس جایز نیست" محکم‌‌تر کرد تا راه را بر احتمال فرار دیگران از اجرای این حکم بعد از مرگش ببندد.

اما آنچه پادشاه گذشته از آن می‌ترسید اتفاق افتاد، ملک سلمان به این عبارت‌ها توجهی نکرد و به ‌این ‌ترتیب ضامن رسیدن متعب به حاکمیت را از بین برد. نگرانی‌‌های ملک عبدالله بیهوده نبود، چرا که از تحولاتی که در خاندان حاکم اتفاق می‌‌افتاد؛ خبر داشت. وی می‌دانست که مادر مقرن‌بن عبدالعزیز اصالتی یمنی دارد، اما بر اساس سنت‌های موروثی خاندان حاکم در عربستان، مادر پادشاه باید از قبیله‌ای سعودی باشد.

قطعاً در آن زمان خشم بسیاری برانگیخته شده بود، شاهزاده‌هایی که خود را شایسته‌تر از مقرن برای تصدی این سمت می‌دانستند، ناراحت شدند. امیر مقرن کوچک‌ترین فرزند ملک عبدالعزیز است، اما وابسته به خاندان سدیری‌ها نبود، خاندانی که شاه کنونی و ملک فهد شاه سابق و امیر سلطان و امیر نایف وابسته به آن بودند. از همان لحظات اولیه مرگ عبدالله گفته می‌شد که فشارها برای استعفای مقرن‌ بن عبدالعزیز بر وی زیاد است تا سلمان راه را به‌ روی متحدان سدیری جانشین وی باز کند، متحدانی که شامل محمدبن نایف و محمدبن سلمان هستند، این یک ائتلاف بر پایه منافع است، اما معلوم نیست تا کی باقی خواهد ماند؟

اگر تقویت موقعیت محمد پسر شاه نشان از تمایل پدرش به پادشاهی ‌دارد، اما محمدبن نایف نیز در سال‌های گذشته نشان داده که کشورهای غربی و به‌ویژه آمریکا برای پادشاهی متمایل به وی هستند و در این زمینه موفقیت‌‌هایی را در جنگ بر ضد تروریسم به وی نسبت می‌دهند. البته به نظر می‌رسد تقارنی در توافق‌های داخلی و خارجی در شرایط ملتهب منطقه‌ای به وجود آمده، تقارنی که ممکن است با تحولات زیادی همراه باشد، به‌ویژه در سایه عادی سازی روابط بین ایران و آمریکا در پرونده هسته‌ای یا جنگ یمن یا درگیری‌ها در سوریه و مسایل دیگر نظیر آن.

در واقع،  قبل از حج تحلیلگران ومنابع آگاه به امور عربستان بیان می‌کردند که ملک سلمان می‌خواهد به زودی از قدرت کناره‌گیری کند و پسرش محمد بن سلمان را به عنوان جایگزین خود منصوب نماید. محمد بن سلمان که به بهانه‌ی جنگ یمن پله‌های قدرت را در دربار آل سعود خیلی سریع طی کرد، برای ادامه مسیر قدرت‌طلبی با مانعی به نام محمد بن نایف مواجه بود که ولیعهد است. لذا در اپیزود اول از این سناریو حوادث حج امسال به ویژه کشتار حجاج در منا، محمد بن نایف به عنوان ولیعهد و مسؤل اداره حج را به بی‌کفایتی متهم می‌سازد و عملا مسیر کنار گذاشتن وی را آماده می‌سازد. در این رابطه برخی منابع، خبر افشای حضور محمد بن سلمان در منا و مرتبط دانستن حضور وی و شکلگیری حادثه منا را پاسخ جناح محمد بن نایف به  اتهام وارده به او می‌دانند.

اپیزود دوم از سناریوی کشتار حجاج در منا و وقایع امسال حج، شیعه‌هراسی و تشدید تقابل مذهبی است. آل سعود با نسبت دادن حادثه به ایران، پرده دوم را تحت عنوان شیعه‌هراسی و تشدید تقابل مذهبی دنبال می‌کند. یقینا در این رابطه جریان‌های تکفیری و مفتی‌های تکفیری با اقدامات و فتواهای خود به این فضای جنگ روانی در روزهای آینده خواهند افزود. این پرده از سناریو در واقع همان جنگ مذهبی و نیابتی است که از طریق آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه تدارک دیده شده است. خوب است توجه داشته باشیم که جوزف نای نظریه پرداز آمریکایی جنگ نرم اخیراً اذعان داشته است: «در اروپا جنگ بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها بیش از یک و نیم قرن طول کشید و آن هم زمانی به صلح رسید که آلمان در طول بیش از 30 سال نیمی از جمعیت خود را از دست داد.» لذا اپیزود دوم از طراحی فجیع و خطرناکی در ادامه کشتار حجاج در منا حکایت دارد که غربی‌ها و به ویژه رژیم صهیونیستی آن را به انتظار نشسته‌اند. در این اپیزود باید تقابل مذهبی کاملا تشدید و نهادینه بشود و حج امسال فرصت مناسبی برای عملیاتی ساختن این سناریو بوده است.

عربستان به موازات تبلیغ علیه فعالیت های صلح آمیز هسته ای ایران موضوع خطر گسترش تشیع و تشکیل هلال شیعی در منطقه با هدف پیشبرد پروژه ایران هراسی را پیوسته مورد توجه قرار می دهد و هر روز ده ها خبر و تحلیل در زمینه خطر تشیع پخش و بر روی رسانه های خبری خود ارسال می کند. عربستان با استفاده از رسانه ها و ایماژسازی و تصویر سازی و بازنمایی ایران به عنوان تهدید بزرگ و مرج تروریسم، در این زمینه به تحریک کشورها و ملتهای عرب علیه ج.ا.ایران می پردازد و ج.ا.ایران را متهم به داشتن مقاصد خصمانه و سلطه جویانه در منطقه، علیه کشورهای حاشیه خلیج فارس میکند. از جمله دلایل اصلی ایران هراسی عربستان صعودی میتوان به این دلایل اشاره نمود:

نخست، اینکه ایران توانسته با انقلابی مسالمتآمیز توانست به یک جمهوری اسلامی تبدیل شود و همچون شرارهای از آتش برای آل سعود باشد. دوم، نیز شعار استعمار ستیزی ایران و مبارزه با آمریکا و صهیونیست ها است که موجب خشم آل سعود شده است که برای کسب مشروعیت خود و سیاستهای توسعه طلبانه  وخلاف حقوق بشری اش و تأمین امنیت خویش دست به دامان ایالات متحده است و اما سومین عامل در رهبری خط مقاومت توسط ایران نهفته است که همچون نمکی بر زخم آل سعود است. حمایت ایران از جبهه مقاومت پس از سقوط رژیم شاه پهلوی هیچ گاه برای امرای عرب خوشایند نبوده؛ چرا که این امرا در همین زمان حامی اجرای سیاست های آمریکا بوده اند و همین عامل نیز سبب برخورد متفاوت و متناقض امرای عرب با ایران پهلوی و ایران اسلامی می باشد؛ چراکه زمانی هماهنگی آنها با ایران پهلوی در نهایت حد ممکن بود به ویژه هماهنگی در زمینه تضعیف قدرت های انقلابی منطقه.

البته دشمنی و خصومت آل سعود با ایران به این عوامل محدود نمی شود بلکه به عنوان مثال باید گفت که نتایج نا امید کننده و دور از انتظار حمله آمریکا به عراق نیز موجب خشم و عصبانیت آل سعود شد. عربستان گمان میکرد که ورود واشنگتن به عراق موجب افزایش نفوذ عربستان در منطقه می شود، اما روند تحولات سیاسی در عراق باعث شد اوضاع بر خلاف مسیر حرکت کشتی آرزوهای عربستان رقم بخورد.

عامل دیگری نیز که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد عبارت است از بحران سوریه و هم پیمانی ایران ، سوریه، عراق و روسیه در تقابل با تروریسم، که باعث شد جنون فرزندان عبدالعزیز بازگردد و از طرفی موجبات نارضایتی کشورهای غربی گردد و علاوه بر اینها در جنگ های منطه نیز ایران توانست بر جایگاه حامی مقاومت ملتها جلوس کند که این نیز موجب ناراحتی آل سعود شد؛ چرا که این خاندان و رژیم همواره به دنبال دامن زدن به اختلافات مذهبی و طایفه ای میان ملتهای منطقه بوده اند و تلاش کردند ایران را به عنوان دشمن ملتها نشان دهند تا شاید از این رهگذر بتوانند ضعف سیاسی خود در برابر ایران را جبران کنند.

براین اساس در توضیح اپیزود سوم سناریو میتوان گفت که آل‌سعود با کشتار حجاج در منا سعی دارد این خط جنگ روانی را جا بیندازد که ایران عامل کشتار حجاج است. در حال حاضر شاهد این هستیم که در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به ویژه توئیتر، آل‌سعود اعلام می‌دارد «ایران تقتل الحجاج» و همزمان نیز خط روانی دیگری را پیگیری می شود به نام «ارهاب الایرانی» یعنی تروریسم ایرانی. در همین ارتباط روزنامه وابسته به آل سعود الشرق الاوسط مدعی شده است که حرکت 300 زائر ایرانی خلاف مسیر حرکت مشخص شده در محل مراسم دلیل اصلی ایجاد ازدحام و حادثه بوده است. کافی است بدانیم که در این رابطه آل شیخ مفتی عربستان روز گذشته اعلام داشت: «برخی حجاج به دنبال مرگ عمدی  در اماکن مقدسه هستند زیرا اعتقاد دارند مردن در این اماکن پاداش دارد.» بنابراین در پرده‌ی ایران‌هراسی از این سناریو آل سعود اعلام می‌دارد حجاج ایرانی در مسیری برعکس حرکت حجاج حرکت کرده‌اند و تعمدا می‌خواستند در مراسم حج امسال خرابکاری ایجاد کنند. این خط روانی و القائی می‌خواهد همه‌ی بار جنایت را متوجه ایران کرده و نسبت به ایران در جهان اسلام تنفر و وحشت ایجاد کند.

در پایان برای تحلیل این مساله، نقش کنشگر (عربستان) مهم است که با تمام قوا در تلاش است که به هر نحوی شده این کنش( قتل حجاج در منا) را در فضا و سرزمین عربستان و نظر به رقابتهای و تحولات منطقه خاورمیانه به عنوان فضای کنش به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهد و اینگونه بتواند بخشی از اهداف و سیاستهای ضد ایرانی خود را در منطقه پیاده نماید و در جهت اهداف خویش قدم بردارد.

 

منبع: سیمره خبر

 

انتهای پیام/س

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد

تازه ترین مطالب