علیرضا کریمی:شاید در ادبیات سیاسی رسانههای غربی، باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده بیش از آنکه یک «رئالیست» شناخته شود، فردی «لیبرال» خوانده میشود اما یک اصل در سیاست خارجی ایالات متحده پس از انقلاب اسلامی ایران همواره مسلم بوده و آن اینکه سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران انقلابی، رئالیستی بوده و هست و از آنجا که عموما روند گذشته در آینده ادامه مییابد، میتوان پیشبینی نمود که این رویکرد رئالیستی به این زودیها قابلیت تغییر هم ندارد.
در سرزمین پرهراس اما جذاب رئالیستها که جذابیت آن بیشتر از جنس جذابیت فیلمهای ترسناک سینمایی است، «تقلب» نه امری مذموم، که امری طبیعی و ناشی از سرشت بشر محسوب میشود. تقلب همآنقدر برای رئالیستها طبیعی است، که امکان حدوث جنگ، بدیهی است.
اگر حتی بهواقع دولت فعلی آمریکا دولتی لیبرال محسوب شود، بازهم فرقی نمیکند چون حتی لیبرالها هم میدانند، همکاری بین دو بازیگری که ۳۶ سال خصومت را یدک میکشند، شکل نخواهد گرفت.
با این پیشفرض، و وقتی طرف غربی مستمرا از «ابعاد نظامی احتمالی» برنامه هستهای ایران سخن میگوید، آنچه بیشتر جا دارد و معقولتر و واقعیتر به نظر میرسد، سخن راندن ایران از «ابعاد احتمالی خدعههای واشنگتن» است. بزرگان سیاست خارجی کشور حتما نمونههایی از این خدعهها در سالهای پس از انقلاب اسلامی را به خاطر خود دارند.
تصور این روند خدعهگری در مراحل مختلف توافق هستهای، اصلا کار سختی نیست. کشوری که ۴۷ سناتور آن، (۴۷ درصد مجلس سنای این کشور) در نامهای به رهبران ایران ابراز میدارند که در دولت بعدی آمریکا، توافق هستهای امضا شده با دولت اوباما دچار خدشه خواهد شد، «تقلب» را مخفیانه انجام نمیدهد بلکه در افشای آن اصرار دارد.
اگر بر اساس اظهارات مستمر حامیان توافق ژنو و بیانیه لوزان، اصل بر اعتماد به اظهارات مقامات داخلی در خصوص راهحلهای حاصل شده در لوزان است، پس چارهای جز این نمیماند که فکتشیت یا بیانیه رسانهای ارائه شده از سوی آمریکاییها پس از بیانیه مزبور، طامهبافیها و لاطائلاتی پر از کذب و جفنگ است که نه از سوی یک اندیشکده یا رسانه، بلکه از سوی کاخ ریاستجمهوری آمریکا صادر شده است. آمریکایی که چنین آسوده و فارغالبال دروغ میگوید، چرا نباید بتواند به همین راحتی خدعه کند؟
به این ترتیب، بزرگان سیاست خارجی کشور و تیم ساعی و ماهر مذاکرهکننده هستهای ایران که انصافا در مسیر این مذاکرات به شکل تمامعیار تلاش خود را برای تامین منافع ملی کشور بهکار گرفت و از دید بسیاری تحلیلگران موفقیتهای خوبی هم کسب کرد، دستکم تا حصول توافق جامع، دو امر مهم در پیش دارند:
اول، تبیین خدعههای احتمالی؛
دوم، پیشبینی راهکارهای لازم برای تقابل با آنها.
این شرط سیاست عاقلانه و تدبیر صادقانه دولت تدبیر و امید است که از هماکنون به چنین احتمالاتی بیندیشد و کار را در روزهای پس از توافق بر خود سخت نکند.
حداقل تدبیر لازم آن است که همانطور که تعهدات ایران قابل راستیآزمایی (Verification) است، تعهدات آمریکاییها و اروپاییها در زمینه لغو تحریمها هم قابل راستیآزمایی باشد و همانطور که نقض تعهد از سوی ایران مستوجب تبعات خواهد شد، نقض عهد طرف غربی نیز مستوجب عقاب گردد.
این تدابیر لازم است، از آن رو که هیچ تحلیلگر عاقلی که مسائل بین ایران و ایالات متحده را در ۳۶ سال گذشته یکبار از رو خوانده باشد، باور نمیکند واشنگتن در قبال تعهداتش با ایران، بین ۱۰ تا ۲۵ سال بتواند خویشتنداری کند. باور این مساله همانقدر خوشباوری است که بپذیریم، ممکن است نگاه هابزی واشنگتن به ایران روزی تغییر کند و در آسمان روابط دو کشور، بلبل چهچه زند و گل بروید.
انتهای پیام/ب
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد