گروه جهاد و مقاومت ایلام بیدار-جواد بیگ محمدی::مردم در انتظار فینال بزرگی بودند،دوتیم محبوب علاقه مندان به فوتبال خود را برای برگزاری یک مسابقه جذاب وتماشاگر پسند آماده کرده بودند؛ساعت برگزاری مسابقه پانزده عصر روز بیست وسوم بهمن اعلام شده بود،بعد از روزها انتظار ،روز مسابقه فرارسید ،شور ونشاط جشن های دهه ی مبارک فجر وراهپیمایی یوم الله بیست ودوم بهمن شور ونشاط این مسابقه را دوچندان کرده بود،تماشاگران تک به تک وگروه به گروه روانه ی محل برگزاری مسابقه شدند ، ساعتی قبل از شروع مسابقه جمعیت کثیری در اطراف زمین حاظر شدند.
هرچه به دقایق شروع بازی نزدیک ونزدیک تر می شدیم ،صدای تشویق تماشاگران بیشتر وبیشتر می شد؛تماشاگران بی امان تیمهای مورد علاقه ی خود را تشویق می کردند ویک صدا شعار می دادند :
باز هم مثل همیشه تیم ما برنده می شه
توپ تانک فشفشه تیم ما برنده می شه
لحظه ی انتظار به سر رسید ، دو تیم با آرایشی منظم وارد زمین مسابقه شدند وبا ورود بازیکنان به داخل زمین شور وهیجان تماشاگران دوچندان شد.
دوتیم در وسط زمین خاکی ودر دوطرف داور مستقر شدند.
طنین دلنشین تلاوت آیاتی از کلام نورانی وحی فضای موجود را معطر کرد. بعد از تلاوت آیات روح بخش قرآن کریم ،بازیکنان دوتیم به همدیگر دست دادند ،اما دست دادن آنها به همدیگر بوی وداعی آسمانی داشت.آسمان آن روز صاف صاف بود ،حتی یک لکه ابر در آسمان نمایان نبود.
گویی نردبانی از آسمان به زمین مسابقه وصل شده بود، راه آسمان باز باز بود واین در نگاه های معنی دار حاضرین به آسمان کاملا مشهود بود.
تماشاگران بی صبرانه منتظر سوت شروع مسابقه بودند،دربین آنها جواد وسجاد وخلیل ومراد وامجد از همه بی تاب تر بودند ودر دنیای کودکانه ی خود سیر می کردند ،انگار که قصد پرواز داشتند!
حسین هزاوه همان انسان آسمانی وعالی ترین نماینده ی دولت در مرکز بخش چوار که هرگز خود را از مردم جدا نمی دید ورنگ وبوی مسئولیت نتوانسته بود اورا از بطن مردم جدا سازد ،در میان حاضرین حکم فرمانده ای مقتدر وشجاع را داشت که اوضاع آن روز مسابقه را مدیریت می کرد.
حسین رضایتی داور مسابقه که نمی خواست مردم را بیشتر از این در انتظار نگه دارد ،با فرا خواندن کاپیتانهای هردوتیم به وسط زمین در حضور آنها سکه ی تقسیم زمین را به آسمان انداخت ،غافل از اینکه سکه ی این بازی روی سومی هم داشت.
لحظه ی انتظار به سر رسید،بعد از مشخص شدن نیمه های زمین بازی کنان در زمین آرایش تیمی گرفتند، داور با اشاره ی دست آمادگی دروازه بانان وداوران خط را جویا شد، سوت بازی زده شد، فضا غرق در شادی وشور بود، تماشاگران بی وقفه تیم مورد علاقه ی خود را تشویق می کردند،اولین شلیک سرکش مهاجم تیم منتخب جوانان ایلام به سمت دروازه ی تیم وحدت چوار مجتبی ناصری دروازه بان تیم وحدت چوار را به واکنشی جانانه واداشت ،عکس العمل جانانه ی مجتبی ناصری مانع از فروریختن دروازه ی تیم وحدت شد. تماشاگران با این عکس العمل مجتبی ناصری به وجد آمدند ویک صدا فریاد زدند مجتبی دوستت داریم !مجتبی دوستت داریم!
یونس تلوکی وعلی عباسی میانه ی زمین را از تیم حریف گرفته بودند، ودر مقابل عبدالرزاق مهدیه وجهانگیر کاوه برای گشودن تیم وحدت بی گدار حمله می کردند،اما دفاع جانانه ی صید محمد زارعی راه ورود آنها را بسته بود!
بازی بازی پر شور وبرابری بود ،نیمه ی اول بازی بدون ردو بدل شدن گلی به پایان رسید،با سوت پایان نیمه ی اول بازی ،بازیکنان دوتیم برای استراحت بین دونیمه وگوش دادن به نکته نظرات مربیان در گوشه های زمین دور همدیگر نشستند.
مربیان نکات لازم را به بازیکنان گوش زد کردند ،وقت استراحت به پایان رسید ،بازی کنان با عوض کردن نیمه های زمین آماده ی شروع نیمه ی دوم بازی شدند.
محمد کمالوند وجهانگیر کاوه از تیم منتخب جوانان بعد از سوت شروع نیمه ی دوم بازی را به جریان انداختند.
نفسها در سینه ها حبس بود،همه نگران ومضطرب نتیجه ی بازی بودند ،اضطراب عجیبی بر فضا حاکم بود.
بازی زیبای دوتیم در میانه ی میدان خیره کننده بود ،تماشاگران یک لحظه از تشویق کردن خسته نمی شدند ومنتظر گشودن دروازه ها بودند.
دریبل های زیبای یونس تلوکی وعلی نجات کرمی جذابیت خاصی به بازی بخشیده بود. دروازه ها همچنان بسته بود گویی بازیکنان نمی خواستند در این بازی گلی بشکفد .
تماشا گران یک صدا گل می خواستند وشعار می دادند:
یالله یالله ما گل می خوایم یالله
وبا تکرار این شعار بی صبرانه منتظر گل بودند.
ده دقیقه از نیمه ی دوم بازی هم سپری شد وتماشاگران غرق تماشای بازی بودند .
ناگاه !ناگاه
هواپیماهای دشمن در آسمان ظاهر شدند ،همه بی توجه به هواپیماها مسابقه را دنبال می کردند.
هواپیماها بر فراز شهر چوار چرخی زدند وبا کم کردن فاصله ی خود به زمین دیوار صوتی را شکستند ،فضایی از رعب ووحشت ایجاد شد.
صدای مظلومیت حسین هزاوه که از بچه ها می خواست روی زمین دراز بکشند تداعی کننده ی مولایش حسین در دشت کربلا بود.
بمبها پی در پی بر زمین مسابقه فرود آمدند ،دود وآتش وگرد وغبار فضا را تیره وتار کرد.
خدایا چه خبر شد ،چه اتفاقی افتاد.
حسین رضایتی سوت پایان بازی را با آخرین نفسهایش به صدا در آورده بود.
هیچ کس توان حرف زدن نداشت.
تماشاگران از تشویق باز ایستاده بودند،دیگر کسی گل نمی خواست، بازی بازی پر گلی شد، دروازه ها به توپ بسته شده بودند پیکر مجتبی ناصری در درون دروازه پاره پاره شده بود گویا چنان در حفاظت از دروازه مصمم بود که تمام ترکشها را به جان خریده بود.
گرد وغبار زمین فرونشست ،انگار همه خوابیده بودند، مردم سراسیمه خود را به زمین مسابقه رساندند .
کسی نمی دانست که این بازی چند گل داشته وچند چند تمام شده است،یا برنده ی این بازی کی بوده است؟
صدای نرم دست زدنهای جواد وسجاد وخلیل ومراد وامجد همچنان به گوش می آمد.
گلهای بازی یکی یکی نمایان شدندوهر گل نام زیبایی داشت.
حسین هزاوه،مجتبی ناصری،یونس تلوکی،علی عباسی،صیدمحمد زارعی ،حمید رضا رضایتی،عبدالرزاق مهدیه،جهانگیر کاوه ،محمد کمالوند ،علی نجات کرمی ،جواد مظفری،سجاد مظفری، خلیل مظفری، مراد آذرخش ، امجد حیدری پانزده گل این مسابقه بودند .
این مسابقه تنها مسابقه ای بود که بازنده نداشت وهردو تیم برنده ی مسابقه بودند .
بازنده ی این مسابقه بیگانه ای بزدل وترسو بود ؛نوکر وسر سپرده ی آمریکا ،اسمی به پلیدی صدام داشت.
نوبت به توزیع مدالها وکاپ قهرمانی بازی رسید ،مادران غمبار مویه کنان در رثای فرزندانشان ودر کنار پیکرهای پاره پاره ی عزیزان خود زینب وار در گودال قتلگاه سرهای بریده وتنهای در خون غلطیده ی عزیزان خود را در آغوش گرفتند ودر شام غریبان عزیزان خود سرود لالایی را زمزمه کردند.
لالا لا گل بازی......
لالا لا تو گل نازی
لالا لا توپ ودروازه
خدا کنه پسرم نبازه
لا لا لا جواد وسجاد لا لا
لا لالا خلیل ومراد وامجد لا لا
اما مدال وکاپ زیبای این مسابقه زیبنده ی کسی نبود جز قامت رعنا واستوار انقلاب اسلامی وزمین سرخ بازی کارت قرمزی نبود مگر بر پیشانی سردمداران دروغین حقوق بشر ودر رأس آنها آمریکای جنایتکار.
به روح وروان شهدای گلگون کفن انقلاب شکوهمند اسلامی وشهیدان والا مقام این حماسه درود می فرستیم و سی و ششمین سالروز این حماسه ی ماندگار را گرامی می داریم.
انتهای پیام/ب
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد