سرویس: استان ایلام
کد خبر: 65134
|
08:18 - 1403/02/11
نسخه چاپی

یادداشت؛

یارانی که غریبانه رفتند، عاشقانه بازگشتند

یارانی که غریبانه رفتند، عاشقانه بازگشتند
آری امروز شهیدی به آغوش خانواده بر می‌گردد که تنها نام و شماره‌ای حک شده بر روی پلاک از او باقی‌مانده است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، یوسف کریمیان فعال رسانه‌ای در یادداشتی نوشت: بیش از چهل سال پیش، شیرمردی از تبار غیور ایل بزرگ خزل به‌قصد قربتاً الی الله ترک خانه و کاشانه کرد و دل از پدر و مادر و همسر و فرزندان خردسالش برید تا به پاسداری از دین خدا و خاک میهن بپردازد. او که قلبی مهربان در سینه داشت و حتی در حق شقی‌ترین دشمنان نیز عطوفت و رأفت اسلامی را از یاد نمی‌برد برای دفاع از دین و میهن و ناموس سلاح به دست گرفت و در کنار سایر هم‌رزمانش به مصاف دشمن تا دندان مسلح رفت.

او پدری بود در حال نبرد که مهر پدری، اراده‌اش را برای جهاد در راه خدا سست نکرد. هر گاه دلتنگ کودکان خردسالش می‌شد با توسل به خدا و توجه به هدف والای دینی‌اش، راه صبر و شکیبایی در پیش می‌گرفت تا سنگر اسلام بی سرباز و حریم میهن بی‌مدافع نماند.

این مرد آسمانی که زمین او را با نام محمدشفیع فیضی‌زاده می‌شناسد در تاریخ ۱۳۶۳/۵/۸ و در عملیات والفجر ۳ در شهر مهران، بی‌آنکه نام و نشانی از خود بر جا بگذارد به‌سوی خالق پر کشید و مفقودالاثر شد تا جاودانه شود.

هر چند که نگاه همیشه خیس و منتظر پدر و مادرش به راه خشکید و خاموش شد و با حسرت دیدار دوباره جسم پسر به معبود پیوستند و شش فرزندان خردسالش نیز تنها در رؤیاهای شبانه پدر داشتند و با خیال آغوشش گرم می‌شدند، اما امروز و در فصل بهار، عطر شقایق گونه‌ای وجودش خبر از پایان چشم‌انتظاری چهل‌ساله و آمدن مسافری می‌دهد که پیام‌آور غرور، غیرت و شهادت است برای این دیار، مسافری که قطعاً بوی پلاکش پدری خواهد کرد برای فرزندان رشید و برومندش.

آری امروز شهیدی به آغوش خانواده بر می‌گردد که تنها نام و شماره‌ای حک شده بر روی پلاک از او باقی‌مانده است؛ ولی راهش، هدف و آرمانش و عطر معجزه‌آمیز وجودش کماکان در جای‌جای ایران جاری و ساری است.

 

انتهای خبر/ر

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد