خدارحم سحری:من یک سرهنگم، سرهنگی از جنس مردم، همراه مردم،همدم وهمدل مردم،سرهنگی که هنگامه دفاع مقدس 18سال داشتم وفرمانده گردان.
بهتر بگویم خادم بسیجیان بی توقع بودم،سنگرم باسنگر بسیجیان هیچ تفاوتی نداشت،غذایم هم باغذای بسیجیان وسربازان تفاوتی نداشت.
از دهانه فاوتامرز مشترک ایران ،عراق وترکیه بامزدوران رژیم بعثی جنگیدم ،در سرمای سوزان کردستان درسنگرهای سرد یخ بستم وبه همین علت هم فلج شدم، مراجلوعروس شان در کردستان به جای گوسفند ذبح نمودند، گرمای طاقت فرسای خوزستان وپشه های گزنده ی آن راتحمل نمودم،دوستان وبرادران همرزمم جلوچشمانم غرق در خون به سوی آسمانها پرواز نمودند.
فریاد جان سوز اسیران زیر شکنجه قرون وسطائی بعثیان راشنیدم وآتش درونم را شعله ور ساخت،بمباران وحشیانه رژیم سفاک بعثیان را در روستای ماربره وشهرهای ایوان، ملکشاهی، مهران، دهلران، ایلام،آبدانان ودره شهرودیگر اقصا نقاط ایران را دیدم وتمام تلاشم این بود که انتقام این همه ددمنشی را از بعثیان در جبهه ها بگیرم.
بعد جنگ وارد عرصه های مختلف دفاع از این مملکت شدم وضمن آمادگی رزم وهوشیاری در برابر دشمنان صدها توطئه ریز ودرشت آنان را خنثی نمودم،برای سرکوب ضد انقلاب از مرز ترکیه عبور نمودم وضدانقلاب را در 200کیلومتری مرز منهدم واز آنان تعهد گرفتم هیچ عملیاتی برعلیه نظام مقدسمان انجام ندهند(از خاطرات شهید سرلشکر پاسدار احمد کاظمی).
در آبهای نیلگون خلیج فارس متجاوزین انگلیسی را به اسارت درآوردم ومدال شجاعت کسب نمودم وآنان رابه معذرت خواهی وادار نمودم.
دراجرای پروژهای مهم اقتصادی کشور در دولتهای سازندگی،اصلاحات،اصول گراوتدبیر وامید نقش به سزایی داشته ام وهمه ی دولتها مصرا ازمن سرهنگ خواسته اند کمک کارشان باشم هرچند همراه با انگ فرصت طلبی وزیاده خواهی بدخواهان مواجه شدم .
من سرهنگم،وبه سرهنگ بودم افتخار میکنم چرا؟
چون هنگامی که مردم عزیزمان به راحتی در امنیت کامل به سر می برند وخواب راحت شبانه دارند این چشمان بیدار من سرهنگ است که درلب مرزها شبانه روز از آنان پاسداری می ماید وهرلحظه آماج گلوله های دشمنان این ملت قرار می گیرم(مصداق برادران جان بر کف نیروی انتظامی).
من سرهنگم ،سرهنگی که حافظ امنیت مرزهای آبی وخاکی کشورم،وهنوز بچه هایم در آرزوی دوهفته ماندن در کنارشان رابا حسرت به سرمی برند.
من سرهنگم هرچند حقوق نخوانده ام اما به حقوق بشر وشهروندی کاملا آگاه وعامل به آن هستم.
من سرهنگم وهمچون مردم زندگیم را می گذرانم ودر بین مردم هستم ،آنها را درک می کنم وهمدرد آنان در گرفتاریها وهم دم آنان در شادی هایشان هستم.
من سرهنگم وخوشحال از اینکه مردم کوچه وخیابان برای رفع مشکلاتشان مرا امین خود قرار داده اند ودراخر من سرهنگم وسرم را در راه منویات رهبری فدا خواهم نمود.
من سرهنگم!!!
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد