به گزارش ایلام فردا، روزنامه کیهان امروز چهارشنبه 28/1/92 نوشت: تروریسم، غولی است که آمریکا از چراغ جادو بیرون آورده و برای مقابله با دشمنان رام نشدنی و یا دشمنان فرضی خود به کار گرفته بود. اما، امروزه به نظر می رسد که مهار این غول از دست آمریکا خارج شده و قصد بازگشت دوباره به چراغ جادو را ندارد.
خانم اما اسکای- EMMA SKY-مشاور انگلیسی ژنرال «اودیرنو»، جانشین ژنرال پترائوس و فرمانده نیروهای نظامی آمریکا در عراق بود. خانم اسکای که به استخدام ارتش آمریکا درآمده و چند ماهی نیز فرماندار شهر کرکوک بوده است در مقاله گزارش گونه ای در روزنامه انگلیسی گاردین -دسامبر2011- می نویسد «چرا مقامات دو سوی آتلانتیک - آمریکا و انگلیس- پی آمدهای خطرناک حمله نظامی به افغانستان و عراق و حمایت از گروههای تروریستی را در نظر نگرفته بودند» وی در بخش دیگری از یادداشت خود با اشاره به فجایعی که حمله نظامی آمریکا و انگلیس به افغانستان و عراق در پی داشته است، می نویسد «شاید از نظر سیاستمداران ما، بعد از بیرون کشیدن نیروهایمان از افغانستان و عراق همه چیز پایان یافته باشد، ولی صدها هزار انسان کشته شده اند و به عقیده من، فاجعه آغاز شده و روزهای انتقام در پیش است».
همان روزها، خانم هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا در گزارشی به کنگره می گوید «باید به تلخی اعتراف کنم که ما -آمریکا- گذشته مشترکی با القاعده داریم، طالبان و القاعده را 20 سال پیش، خودمان در افغانستان و پاکستان پدید آوردیم و با استخدام نیرو از عربستان و سایر کشورها و تبلیغ و حمایت گسترده از وهابی ها به نام اسلام، از آنها برای مقابله با شوروی استفاده کردیم، اما اکنون مهار القاعده را از دست داده ایم».
سال گذشته آقای «جان لی آندرسون» خبرنگار نشریه آمریکایی «نیویورکر» و نویسنده کتاب «زندگی چه گوارا» برای مصاحبه به کیهان آمده بود. او در پاسخ به این سؤال که آیا در دنیای امروز می توانید از یک گروه تروریستی نام ببرید که مورد حمایت آمریکا نباشد؟ گفت؛ به پرسش خود، این سؤال را هم اضافه کنید که آیا می توان در دنیای امروز یک حکومت دیکتاتوری را آدرس داد که تحت حمایت آمریکا نباشد؟ و سپس پاسخ مرا بشنوید که «نه، هرگز».
روز دوشنبه، انفجار مهیب 3 بمب در بوستون، مرکز ایالت ماساچوست آمریکا که 2 بمب در چند متری خط پایان دوی ماراتن و بمب سوم در مقابل ساختمان کتابخانه «جان اف کندی» کارگذاری شده بود، دستکم 3 کشته و 144 مجروح بر جای گذاشت که به روایت «فرانس 24»، بیش از 67 تن از مجروحان این بمب گذاری ها دچار نقص و یا قطع عضو شده و شماری دیگر از آنان با مرگ دست و پنجه نرم می کنند. دقایقی بعد از3 انفجار مورد اشاره، چند بمب دیگر که در شعاع چند کیلومتری از محل انفجارهای سه گانه کارسازی شده بود، کشف و خنثی شد. در پی وقوع این انفجارها، موجی از وحشت سراسر آمریکا را فرا گرفت. پلیس از ساکنان بوستون خواست که از خانه های خود خارج نشوند، در آمریکا حالت فوق العاده اعلام شد و خیابان ها به اشغال نظامیان درآمد و به طور همزمان نیروهای نظامی و امنیتی در برخی از کشورهای اروپایی نیز به حالت آماده باش درآمدند و مخصوصا در لندن و پاریس وضعیت اضطراری اعلام شد. اوباما در یک کنفرانس خبری مردم را به خویشتنداری دعوت کرد و قول داد که عاملان انفجار را یافته و به دادگاه می فرستد و بلافاصله جستجوی خانه به خانه در مناطق اطراف محل انفجار آغاز شد و...
چه کسانی یا کدام گروه تروریستی و با چه انگیزه ای دست به جنایت زده است؟ پرسشی تاکنون، بی پاسخ است و جای آن را گمانه ها گرفته است. یک جوان 20 ساله تبعه عربستان به عنوان مظنون بازداشت شد و دولت عربستان، بلافاصله دخالت وی در انفجارها را مردود و شایعه دشمنان آل سعود دانست. گروه طالبان ساعتی پس از انفجار، دخالت خود در انفجارها را نفی کرد. برخی از کارشناسان با استناد به این که روز حادثه - 15 آوریل- مصادف با «روز وطن پرستی- PATRIOT DAY-»بوده است، این انفجارها را به ناسیونالیست های افراطی آمریکا نسبت داده اند!
دخالت رهبران القاعده در انفجارهای بوستون احتمال کمتری دارد چرا که امروزه فرماندهی القاعده تحت مدیریت مستقیم آمریکا قرار دارد و تاکنون تمامی عملیات این گروه تروریستی بدون استثناء- تاکید می شود که بدون استثناء- علیه مسلمانان انقلابی و دشمنان آمریکا و اسرائیل انجام پذیرفته است و هم اکنون نیز عوامل القاعده و سلفی ها در سوریه، عراق، پاکستان و افغانستان به انجام عملیات تروریستی علیه شیعیان و سایر مسلمانان انقلابی که در مقابل باج خواهی آمریکا و اسرائیل مقاومت می کنند، مشغول هستند و از حمایت مستقیم و آشکار آمریکا و اتحادیه اروپا برخوردار بوده و هزینه عملیات تروریستی خود را از کشورهایی نظیر عربستان و قطر دریافت می کنند. همین جا گفتنی است ابراز نگرانی نقل شده از سوی هیلاری کلینتون درباره بخشی از بدنه طالبان و القاعده بود که از شبکه تشکیلاتی القاعده بیرون خزیده اند وگرنه مقامات رسمی آمریکا و از جمله خانم کلینتون از موضع وزیر خارجه آمریکا بارها به صراحت اعلام کرده است که با طالبان و القاعده در ارتباط ارگانیک بوده و رایزنی می کنند تا آنجا که علی رغم حمله به افغانستان تحت پوشش مبارزه با طالبان، امروزه طرح «شرکت طالبان در حاکمیت افغانستان» را پیش کشیده و دنبال می کنند، طرحی که ماه گذشته با اعتراض شدید «حامد کرزای» رئیس جمهور افغانستان روبرو شد. دخالت ناسیونالیست های افراطی آمریکا در انفجارهای بوستون نیز نمی تواند احتمال درخور توجهی باشد. چرا که اقدام تروریستی علیه شهروندان آمریکایی، آن هم در روز موسوم به «وطن پرستی» با شعار ناسیونالیست های افراطی همخوانی چندانی ندارد. این گمانه اگر چه کاملا و به طور مطلق قابل نفی نیست ولی اثبات آن به دلایل و شواهد مستحکم تر و بیشتری نیاز دارد.
و اما در میان گمانه ها و احتمالات باقیمانده می توان به دو احتمال دیگر اشاره کرد که نشانه های درخور توجهی برای آن وجود دارد.
اول: مردم آمریکا طی نزدیک به یک سال گذشته، تقریبا هر از چند گاه شاهد جنایاتی نظیر به رگبار بستن تعدادی از شهروندان آمریکایی در مدارس، بیمارستان ها و اماکن عمومی بوده اند. در جریان این جنایات تعداد فراوانی از کودکان، معلمان، بیماران و سایر اقشار مردمی به خاک و خون کشیده شده اند. گفتنی و عبرت گرفتنی است که بعد از گسترش این جنایات و فراوانی دفعات آن، جمع کثیری از مردم آمریکا با اجتماع در مقابل کاخ سفید در واشنگتن و ساختمان فرمانداری ها در سایر شهرها، خواستار ممنوعیت فروش و حمل آزادانه سلاح در آمریکا شدند ولی از آنجا که کارتل های بزرگ سرمایه داری همه ساله مبالغ کلانی از راه فروش آزادانه اسلحه در آمریکا به دست می آورند، درخواست مردم، علیرغم جنایات فراوانی که صورت پذیرفته بود بی پاسخ ماند و نهایتا آقای اوباما در اقدامی که مضحک به نظر می رسید و با اعتراض مجامع حقوق بشری آمریکا روبرو شد، اعلام کرد که باید خشاب اسلحه ها کوچکتر شود تا تعداد گلوله کمتری در آن جای بگیرد!
آیا این طیف از آمریکایی ها نمی توانند عامل انفجارهای بوستون باشند؟ مخصوصا آن که اکثر آنان در بازجویی های منتشر شده، اعلام کرده اند، نارضایتی از شرایط حاکم بر کشورشان انگیزه آنها در ارتکاب جنایات مورد اشاره بوده است. اگر این احتمال صحت داشته باشد، انفجارهای مهیب بوستون را می توان ادامه رخدادهای فراوان قبلی در به رگبار بستن مردم عادی دانست که این دفعه در قالب بمب گذاری شکل گرفته و دنبال خواهد شد.
و اما، احتمال دیگری که شواهد بیشتری آن را قوت می بخشد، دست داشتن طیفی از دولتمردان آمریکایی در انفجارهای دوشنبه خونین بوستون است. سیاست بازان آمریکایی و مخصوصا جریانات قدرتمند وابسته به محافل پرنفوذ صهیونیستی و کلان سرمایه داران آمریکایی بارها نشان داده اند که برای رسیدن به اهداف خاص خود کمترین اهمیتی به جان و مال شهروندان و مردم عادی کشورشان نمی دهند. در ماجرای 11 سپتامبر اگر چه جرج بوش انگشت اتهام را به سوی کشورهای اسلامی و ملت های مسلمان دراز کرد و با این بهانه به افغانستان و عراق حمله کرد ولی تاکنون هیچ نشانه، سند و یا دلیل قابل اعتنایی ارائه نشده است که حاکی از دخالت های بیرونی در انفجار برج های دوقلو و قتل عام هزاران شهروند آمریکایی در آن ماجرا باشد. بلکه شواهد فراوان و رد پای پررنگی از صهیونیست ها در آن واقعه به چشم می خورد. از جمله آن که روز 11 سپتامبر 2001 تمامی یهودیان شاغل برج های دوقلو بدون اعلام قبلی از حضور در محل کار خویش خودداری کرده و به منطقه ای در حومه نیویورک رفته بودند. تعداد یهودیان شاغل در برج های دوقلو به اندازه ای فراوان بود - نزدیک به 4 هزار نفر- که در گمانه های اولیه، احتمال دست داشتن صهیونیست ها در ماجرای 11 سپتامبر کمرنگ به نظر می رسید و تنها بعد از افشای انتقال آنان به حومه نیویورک این احتمال قوت گرفت و تاکنون شواهد فراوانی برای اثبات آن به دست آمده است.
نئومحافظه کاران آمریکایی و صهیونیست ها- در صورت درستی این احتمال- چه ترفندی در آستین و چه بیضه ای زیر کلاه دارند؟ سؤالی است که برای پاسخ آن به زمان بیشتری نیاز است.
و اما، هیچیک از احتمالات یاد شده، تغییری در این واقعیت نمی دهد که آمریکا در پی خارج کردن غول تروریسم از چراغ جادو، مهار آن را از دست داده و تیری که به سوی ملت های مظلوم نشانه رفته بود، امروزه به سوی آمریکا کمانه کرده است.
چند سال قبل، حضرت آقا با اشاره به روسیاهی تروریست ها و نشان دادن دست آمریکایی ها و صهیونیست ها در عملیات تروریستی، هشدار داده بودند که سرانجام، آتش این تروریسم کور به دامان و دست های پلید و مغزهای شریر عاملان اصلی آن خواهد افتاد.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد