سرویس: سیاسی
کد خبر: 3152
|
15:11 - 1392/04/29
نسخه چاپی

آیا جک استراو در مراسم تحلیف دکتر روحانی شرکت خواهد کرد؟

آیا جک استراو در مراسم تحلیف دکتر روحانی شرکت خواهد کرد؟
تجربه هم نشان داده که آنچه باعث عقب نشینی غربی ها در برابر ایران می شود نه نرمش ها و رفت و آمدهای دیپلماتیک که همراه با چراغ سبز باشد بلکه مقاومت و ایستادگی بر شعارها و آرمان ها و حضور آگاهانه و حداکثری مردم در صحنه است.

نصرالله شفیعی*:
در خبرها از قول آقای مرتضی بانک (از مشاوران رییس جمهور منتخب) آمده بود که احتمالاً جک استراو وزیر خارجه سابق انگلیس در فهرست مهمانان ویژه مراسم تحلیف دکتر حسن روحانی خواهد بود. سؤال این است که دعوت از جک استراو و حضور وی در مراسم تحلیف یازدهمین رییس جمهور اسلامی ایران چه پیامدهای مثبتی می تواند برای ایران داشته باشد؟ نگارنده متعقد است که در مجموع این دعوت هیچ سودی به حال ایران نخواهد داشت از آن جهت که باید اطمینان داشته باشیم که سیاست انگلیس از همیشه و بخصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیه ایران خصمانه آن هم در اکثر خود بوده است

جک استراو هر چند هم اکنون مسؤولیت رسمی دولتی در انگلیس ندارد و تنها نماینده اقلیت در مجلس این کشور است ولی به هر حال او از کارگزاران سیاست های استعمار پیر انگلیس بوده و هم اکنون مدافع این سیاست هاست. به یاد داشته باشیم  زمانی  که جک استراو وزیر امور خارجه انگلیس بود با پیگیری و محوریت همین فرد و با همراهی دو کشور اروپایی آلمان و فرانسه 6 قطعنامه در شورای حکام آژانس انرژی اتمی علیه ایران به تصویب رسید. اگر ما تصور کنیم با دعوت  از امثال جک استراو می توانیم دل کشورهایی همچون انگلیس یا آمریکا یا سایر کشورهای اروپایی استعمارگر را  بدست آوریم تا آن ها ار فشار خود علیه ایران بکاهند اشتباه کرده ایم. تضاد منافع جهان سلطه با نظام جمهوری اسلامی یک تضاد استراتژیک است. یعنی مسیر جمهوری اسلامی دقیقاً بر خلاف مسیری است که جهان سلطه طی می کند. تجربه نشان داده که موفقیت و پیروزی ما در مقاومت و ایستادگی و اعتماد و اتکاء به توانمندی های بومی است. اگر در فناوری هسته ای این همه قدم های بزرگ برداشته ایم ناشی از مقاومت ملت ایران بوده است. به یاد داشته باشیم در دولت اصلاحات که برای اولین بار رئیس جمهور وقت مسافرت هایی به کشور های بزرگ اروپایی داشت و تصور می شد باب گفت و گوها باز خواهد شد و کینه ها رخت برخواهد بست و براساس منافع متقابل ارتباط ها گسترده خواهد شد، در اندک زمانی مشاهده کردیم که «خود غلط بود آنچه می پنداشتیم» آن ها برخلاف آداب دیپلماتیک توقعاتی از آقای خاتمی داشتند که رئیس جمهور ایران اسلامی عملاً نمی توانست بپذیرد مثل سِرو مشروبات الکلی در ضیافت هایی که با حضور آقای خاتمی برگزار می شد یا نوع استقبال رئیس جمهور فرانسه از آقای خاتمی در کاخ الیزه و .. آخر کار هم در دولت اصلاحات که این همه نسبت به غرب نرمش نشان داده شد، دولت جورج بوش ایران را محور شرارت خواند و و قصدش این بود که با این فضا سازی ها زمینه را برای حمله به ایران پس از حمله به عراق و افغانستان فراهم سازد و باز هم پاسخ مقتدرانه مقام معظم رهبری حلال مشکلات شد، نه نرمش های دولت اصلاحات

تجربه هم نشان داده که آنچه باعث عقب نشینی غربی ها در برابر ایران می شود نه نرمش ها و رفت و آمدهای دیپلماتیک که همراه با چراغ سبز باشد بلکه مقاومت و ایستادگی بر شعارها و آرمان ها و حضور آگاهانه و حداکثری مردم در صحنه است. این تجربه ای است که به خوبی نتیجه بخش بودن آن را دریافته ایم. سلاح آن ها تحریم است این هم اگر  با تدبیر لازم با آن برخورد شود در دراز مدت کارآیی نخواهد داشت. همه ی اینها را که گفتم به معنای نفی رفتارهای مثبت دیپلماتیک با غربی ها نیست. هم اعتقاد دارد که روابط با غرب به غیر از آمریکا که آن شرایط خاص خودش را دارد اگر براساس منافع متقابل باشد هیچ اشکالی ندارد ولی باید این مسأله همواره آویزه ی گوشمان باشد که در گفت و گوهای دیپلماتیک ساده اندیش و زود باور و همچنین مرعوب نباشیم. باید باور کنیم که ما ملت بزرگی هستیم، باور کنیم که می توانیم در برابرخواست ها غیر قانونی غرب بایستیم، باور کنیم که می توانیم خیلی از قله ها را فتح کنیم، باور کنیم می توانیم یک کشور نمونه از هرحیث در جهان باشیم، باور کنیم آنقدر توانمندی و ظرفیت داریم که می توانیم نه تنها روی پای خودمان  بایستیم بلکه نقطه اتکا خیلی از کشورها هم شویم، باور کنیم می توانیم یک ابر قدرت باشیم. ابرقدرتی که پیام آور آزادی، آرامش و صلح و پیشرفت برای ملت ها باشد نه مایه جنگ و خشونت و درگیری. ای کاش سیاستمداران کاخ سفید عمق نگرانی و دلواپسی خود را نسبت به ظهور پدیده ای به نام ایران اسلامی بیان می کردند تا آن موقع ما به جایگاه واقعی خود در جهان معاصر پی ببریم. به نظر نگارنده هیچ مسئله ای به اندازه ایران  ذهن و فکر آمریکاییان را به خود مشغول نکرده است. به عبارتی از نظر آمریکا تمام مسائل جهان یک طرف و مسئله ایران هم یک طرف است چرا که ایران اسلامی ماهیت آمریکا را که همان خوی غارت گری اوست هدف قرار داده است. ما تاکنون دستاوردهای بزرگی داشته ایم و این دستاوردهای بزرگ باید پشتوانه ی مقاومت ما در آینده باشد. نمی خواهم با خوش بینی یا ساده اندیشی قدرت آمریکا را دسته کم بگیریم ولی باور کنیم که قدرت های اهریمنی در برابر قدرت هایی که پشتوانه آنها ایمان است تهی و تو خالی هستند مگر نه این آیه قرآن است که می فرماید: «مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت  لو کانوا یعلمون» (عنکبوت آیه 41)  
ترجمه: مثل کسانی که غیر از خدا اولیاء گرفتند مثل عنکبوت است که خانه ای برگرفت، و حقاً که سست ترین خانه ها، همان خانه عنکبوت است، اگر می دانستند

وقتی خداوند قدرت های اهریمنی و مستکبر  را در حد خانه عنکبوت معرفی می کند که اینقدر سست و بی بنیاد هستند چرا ما آنها را آنقدر محکم و شکست ناپذیر تصور کنیم که مجبور شویم دربرابر زیاده طلبی آنها سر تسلیم فرود آوریم. بدون تردید داشتن روحیه ای منفعلانه و مرعوبانه نسبت به ابرقدرت ها با آموزه های قرآن سازگاری ندارد.  

در اخبار شنیدیم که ایالت میشیگان آمریکا که زمانی بهشت تولید خودروهای آمریکایی بود به شهر ارواح تبدیل شده است و هشتاد درصد مردم، این شهر را رها کرده اند تا تهدیدات امنیتی که ناشی از فقر و مشکلات اقتصادی است به آنها آسیبی نرساند. امروز رسماً این شهر را به عنوان شهر ورشکسته اعلام کرده اند. برخلاف آن که زمانی این شهر نماد قدرت و رونق اقتصادی آمریکا محسوب می شد. مگر جنبش وال استریت یا نود ونه درصدی که انعکاسی وسیع از نارضایتی و اعتراض عمومی مردم بود در آمریکا به وقوع نپیوست. مگر نمی بینیم که درکشورهای اروپایی هر روز یکی پس از دیگری انواع بحران های اقتصادی زندگی مردم را به تنگ آورده و آنها را وادار به اعتراض سراسری خیابانی کرده است. آیا آنها از تحریم های ضد بشری به چنین وضعیتی دست پیدا کرده اند؟ فراموش نکنیم تحریم هایی که امروز علیه ایران به کار رفته در تاریخ هیچ کشوری سابقه ندارد ولی می بینیم که این «بنیان مرصوص»  و این دژ مستحکم به لطف خدا و تدابیر رهبری و مقاومت ملت ایران همچنان پایدار و محکم ایستاده است. نگارنده اعتقادی ندارد که بدون دلیل غربی ها را علیه خود تحریک کنیم و یا با بی تدبیری بهانه به دست آنها بدهیم، ولی بدانیم که کمترین بهانه آنها حاکمیت نظامی به نام جمهوری اسلامی ایران و شانه خالی کردن این کشور از حاکمیت جهان سلطه است. کاری که باید دولت دکتر روحانی کند  نه این است که با اتخاذ برخی مواضع بخواهد دل غربی ها را به دست آورد. غربی ها سنگدل تر از آن هستند که با این رفتارهای مهربانانه دلشان به رحم آید یا از خشم و کینه آنها کاسته شود. بلکه راه حل اصلی و تنها نسخه رهایی بخش این است که ما از درون خود را قوی و توانمند کنیم و به سرمایه های وجودی و هزاران ظرفیتی که وجود دارد به درستی نگاه کنیم آنها که واقعاً شایسته و توانمند هستند. مصادر امور را به دست گیرند و با پنچه تدبیر و به دور از منافع حزبی و گروهی و با الهام از خط امام و راهنمودهای مقام معظم رهبری به حل مشکلات و معضلات بپردازند تا ایران اسلامی به جایگاه واقعی خویش دست پیدا کند
*
استاد دانشگاه و روزنامه نگار

 

منبع:جهان

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد