ایلام بیدار18:49 - 1393/06/09

متخصصان و نسخه نویسان محلی

بسیاری از این مشکلات راهکارهای علمی و پزشکی خاص خود را دارند، از طرفی دسترسی همیشگی و هرلحظه‌ای به پزشک هم شاید نباشد، اما با گذشت چند روز متوجه می‌شویم که چه تعداد متخصص در رشته های گوناگون در میان اقوام و همسایه‌ها اطراف بوده و کسی خبر نداشته است!!

حمید حیدر پناه::متولد که می‌شویم، از همان موقع کلی پزشک و متخصص کنارمان ظهور می‌کند، متخصص اطفال، تغذیه، ستون فقرات و ...

به محض اینکه نوزاد از زایشگاه راهی منزل می‌شود، در میان انبوهی از متخصصان مختلف احاطه می‌شود، نوزادی که قطعاً با یکسری توصیه های مفصل پزشکی و مراقبتی از زایشگاه بدرقه و راهی خانه می شود.

 

 در هر حال تجربه‌ی نوزادی و ظرافت‌های خاص خودش برای هر پدرو مادری - هرچند باتجربه یا بی‌تجربه- با سختی‌ها و دشواری‌های خاصی در این دوران مواجه است، خصوصاً مشکلاتی مانند بیماری‌ها، نحوه ی تغذیه و شیردهی، مراقبت و قنداق کردن، دردها و گریه‌های گاه و بی‌گاه که عمده‌ی آنها منشاء مشخصی ندارند.

بسیاری از این مشکلات راهکارهای علمی و پزشکی خاص خود را دارند، از طرفی دسترسی همیشگی و هرلحظه‌ای به پزشک هم شاید نباشد، اما با گذشت چند روز متوجه می‌شویم که چه تعداد متخصص در رشته های گوناگون در میان اقوام و همسایه‌ها اطراف بوده و کسی خبر نداشته است!!

مثلاً ریختن خاکستر سیگار در گوش بچه‌ای که گوش درد دارد یا خوردن یکسری  مخلوط جوشانده‌های گیاهی برای دل درد، که حتی مصرفش برای بزرگتر‌ها هم می‌تواند خطرناک باشد، یا رگ به رگ شدن کمر و سپردنش به دستان شفابخش یکسری خانم های محلی دوقلو زاییده و...

به هرحال از همان دوران کودکی در شرایط بیماری به اجبار به دست متخصصان محلی سپرده و ظاهراً درمان می شویم و هرچه بزرگتر می‌شویم این پدیده همراه و کنار ما رشد کرده و در هر سن و مرحله‌ای از زندگی با انواع و اقسام توصیه‌های مختلف پزشکی محلی مواجه می‌شویم.

پدیده‌ای که ظاهراً خاص دوران گذشته بوده اما هنوز هم ردپاهایی از آن در جامعه‌ی ما وجود دارد و فقط از شکلی به شکل دیگر تغییر یافته است. آنچه در ادامه می‌آید نمونه‌ای عینی از این پدیده است که نگارنده شخصاً مشاهده نموده است:

چند وقت پیش یکی از دوستان، پدرش دچار بیماری قلبی و گرفتگی عروق شده بود و به تشخیص متخصصان  نیاز به جراحی داشت که به دلیل نبود جراح قلب در استان، راهی تهران شده تا در یک بیمارستان تخصصی بستری و جراحی شود.

با هماهنگی‌هایی که با یکی از بیمارستان‌های دولتی انجام شده بود، پذیرش شده و  قرار شد خیلی سریع آزمایشات لازم را انجام داده و پس از انجام عمل جراحی و استراحت، به آغوش خانواده برگردند.

متخصصان مربوطه پس از معاینه و انجام آزمایش‌های مختلف، بهترین راهکار را در عمل باز قلب دانسته که سرعت بستری و جراحی شوند.

جالب است بدانید متخصصان قلب حاضر در ایلام، با کمترین امکانات و آزمایشات بر حسب مهارت و تشخیصی که از علائم و نوار قلب داده بودند، عیناً همان تشخیصی دادند که متخصصان تهران دادند، که واقعاً جای تحسین داشت.

در همان رزوهای ابتدایی حضورشان در تهران، به تناوب آنچه که بیش از هرچیزی خودنمایی می‌کرد تماس‌های مکرر دوستان، آشنایان و اقوام جهت احوال‌پرسی و از همه مهم‌تر جویا شدن از ریزجزئیات کارها و برنامه‌ها و اینکه کدام دکتر و بیمارستان رفته و قصد چه کاری دارید و... بود که هرشبی  قرار بود کارهای روز بعد را برنامه ریزی و هماهنگ کنند، با سردرگمی و تصمیمات جدید مواجه بودند!!!!!!!!

مثلاً «دایی جان» تماس گرفته و توصیه کرده‌اند عمل قلب باز خطر دارد و از روش‌های جایگزین مانند «استند» استفاده کنند، همسایه‌ی روبرویشان که قبلاً «استند» استفاده کرده بود، توصیه نموده که همان عمل جراحی انجام دهید بهتر است، آن یکی زنگ زده و با کلی آب و تاب از بیمارستانی که فامیل دورشان آنجا جراحی کرده تعریف و توصیه نموده بودند به فلان بیمارستان بروند بهتر است، همسایه‌ی کناری هم فرموده بودند بیمارستان خصوصی از دولتی بهتر است، آنجا بروید که هم مجهزترند و هم به بیمارتان بیشتر می‌رسند. دیگری از صرف هزینه‌های گزاف در بیمارستان خصوصی انتقاد  و از امکانات بهتر بیمارستان‌های دولتی تعریف کرده بود.  یک نفر دیگر به عنوان آموزشی بودن بیمارستان ایراد گرفته و بیمارستان دیگری را توصیه و معرفی کرده یا هرکسی هم که قبلاً پیش هر دکتری رفته بود، او را بهترین دکتر ممکن توصیه و آدرسش را  داده و توصیه کرده بود حتماً پیش او بروند.

خلاصه همه صاحب نظر شده  بودند و با توصیه‌های عالمانه‌ی گوناگون، بیمار بینوا و همراهان را در میان انبوهی از تردید و دودلی سردرگم و گرفتار کرده بودند و هربار دچار تردید شده و یک تصمیم و برنامه‌ی جدید به ذهنشان رسیده و سردرگم و حیران در میان انبوهی از مطب ها و بیمارستان های شهر آواره بودند.

از طرفی با توجه به شرایط خاص بیمار قلبی و تاثیرات مهمی که وضعیت فکری و روحی بر شرایط جسمی اش دارد، هر بار با یک تماس و توصیه های جدید مواجه و همین ها،  انبوهی از ترس و استرس را به او وارد ساخته و شرایطش را بهتر نکرده هیچ، که روز به روز حالش وخیم تر می شد، از طرفی شرایط سخت و حساسیت ویژه‌ای که این نوع جراحی‌ها دارند که بعضاً با ریسک بالایی همراه هستند، آنها را در دنیایی از تردید و دودلی غرق و همچنان بین جراحی کردن و استفاده از روش‌های دیگر مردد مانده بودند.

بالاخره پس از سرگردانی  زیاد و مراجعه به متخصصان و مراکز مختلف،  پزشکان آب پاکی را روی دستشان ریخته و در نهایت تنها راه را در عمل جراحی اعلام کردند، اما حال با توجه به شرایط خاص این نوع جراحی‌ها -  که مهمترین لازمه‌اش آمادگی روحی و فکری بود -  به سبب استرس‌هایی که به بیمار وارد شده بود، به هیچ وجه آمادگی جراحی نداشته و پس از مدت‌ها در نوبت ماندن،  در لحظه‌ی ورود به اتاق عمل، به دلیل عدم آمادگی روحی و ذهنی موفق به انجام جراحی نشده و متعاقب آن دردسرها و معطلی‌های بی‌اندازه در شهر تهران بود، مجدداً با گذشت زمان و مدتی مراقبت و بستری در بیمارستان، آمادگی لازم جهت عمل را کسب نموده و سرانجام پس از جراحی و استراحت به آغوش خانواده بازگشتند.

این یک نمونه از هزاران مورد بیماری است که با توصیه‌های غیرتخصصی و عامیانه دچار مشکل می‌شوند، یا بسیاری از بیماری‌های دیگر که با راهکارهای غیرعلمی نه تنها بهبود نیافته بلکه شرایط وخیم‌تر شده است. 

در مواردی هم ممکن است یکسری بیماری‌ها با داروهای گیاهی و محلی درمان شود، اما نه با تجویز و توصیه‌ی هرکسی، بلکه بوسیله‌ی کسانی که در این زمینه دانش و تخصص دارند.

به همه‌ی اینها اضافه کنید سرانه‌ی بسیار بالای مصرف دارو در کشور و خصوصاً استفاده بی‌رویه از داروهای بدون نسخه پزشک و خوددرمانی را...

ریشه‌ی بسیاری از این مشکلات،  فرهنگی است و نیاز به تغییر نگرش‌ها دارد که برای ریشه‌کنی آنها نیازمند آموزش و  فرهنگ سازی هستیم. معضلی که شاید در سایر حوزه‌ها هم شاهد آن هستیم که خود را در همه‌ی امور متخصص و صاحب فضل ندانیم و در صدد تقویت فرهنگ رجوع به متخصصان در هر حوزه‌ای باشیم، پذیرش اینکه هرکسی را بهر کاری  ساخته‌اند، خصوصاً در حوزه‌ی پزشکی که با جان انسانها سروکار دارد.