سید مصطفی میرزاباقری برزی::حسن روحانی در خرداد 92 به عنوان هفتمین رییس جمهوری اسلامی ایران با تعداد 18 میلیون و 613 هزار و 18 رای انتخاب شد،
در سالگرد این انتخاب، به تمام کسانی که به او رای دادند تبریک میگویم، چرا که در مرام ما جز این نیست که رقیبمان را تکریم کنیم و انتخاب و نظر متفاوتش را محترم بشماریم.
حتی اگر هاشمی، میرحسین و کروبی در دو انتخابات ۸۴ و ۸۸ به رقیب پیروز خود پیام تبریک هم نداده باشند، اخلاق، منش و اعتقادات ما حکم می کند طور دیگری رفتار کنیم و به تمام کسانی که سال گذشته در انتخابات مثل ما فکر نکردند و روحانی را انتخاب کردند تبریک بگوییم.
ما با افتخار به تک تک کسانی که سال گذشته همین روزها مردی از شهرستان سرخه را انتخاب کردند احترام می گذاریم و بر خلاف کسانی که سال ۸۸ رای اکثریت مردم را درجه دو می دیدند و شعار می دادند "هر کی جواد مواده، با احمدی نژاده"، معتقدیم همه ۱۸ میلیون رای دهنده به روحانی محترمند و اگر خیلی هایشان بیشتر از ما دلشان برای اسلام و ایران نسوزد، قطعا کمتر از ما دغدغه ندارند و سلیقه شان متفاوت است.
انتخابات یازدهم ریاست جمهوری از یک جهت بی نظیر بود؛ از این بعد که هر فرد منصف و غیرمغرضی که شاید هنوز هم ادعای کودکانه تقلب 11 میلیونی در انتخابات ۸۸ را باور کرده بود، از عمق جان درک کرد که جمهوری اسلامی از تک تک آرای مردمش حفاظت می کند..
جمهوریت نظام که در سایه ولایت فقیه معنا پیدا می کند، حتی حاضر نیست کمتر از یک درصد رای کسی را (معادل کمتر از 300 هزار رای) جابجا کند تا انتخابات را به دور دوم بکشاند و در پس آن هم فرد دیگری را پیروز کند، بلکه رییس جمهور منتخب ملت حتی اگر 50.7% هم رای داشته باشد، تک تک آرای او خوانده و به مردم معرفی می شود، چرا که برخواسته از اراده مردم بوده و این موضوع را نه تنها در دموکرات ترین کشورهای جهان؛ که در هیچ کجای دنیا نمی توان مشاهده کرد، لذا روسیاهی این مسئله بیش از پیش برای دو خائن بزرگ به ملت ایران در سال 88 باقی ماند و این روزها بهترین زمان برای محاکمه آنها به جهت دروغ بزرگشان در سال 88 در حق مردم و نظام است.
کسانی که هم سال گذشته در چنین روزی به ظاهر رقابت انتخاباتی را باختند، باید تمرین باخت کنند و ظرفیتشان را خیلی بیشتر از اینها بالا ببرند و در عمل مانند موسوی و کروبی و خیلی از هواداران فریب خورده شان در سال ۸۸ نباشند که با یک شکست، همه چیز را از دست رفته دیدند و کارهایی کردند که هر کسی بعدها تاریخ را بخواند، عرق شرم بر پیشانی اش بنشیند.
حسن روحانی در انتخابات 24 خرداد 92 پیروز شد و همان مردمی وی را رییس جمهور کردند که پیش از این دو بار احمدی نژاد را به قدرت رسانده بودند. فارغ از مردم شهرهای بزرگ، اقبال معنادار مردم شهرهای کوچک و حتی روستاها به روحانی؛ اصلی ترین پیامی بود که باید از انتخابات خرداد 92 گرفت که ریشه آن هم "اقتصاد" است.
درواقع همان مردمی که سال 84 بواسطه نماد شدن احمدی نژاد برای مبارزه با "فقر، فساد و تبعیض" او را بر هاشمی، کروبی، معین، لاریجانی، قالیباف، رضایی و مهرعلیزاده ترجیح دادند و در سال 88 نیز با رای خیره کننده خودشان به احمدی نژاد او را بیشتر از کروبی، رضایی و موسوی مدافع حقوق خود می دیدند، به روحانی رای دادند؛ چون وی را متفاوت تر از بقیه نامزدها بویژه در عرصه اقتصادی دیدند. چون تصورشان بر این است که وی شبیه ترین فرد مثل هاشمی است و می تواند ثبات اقتصادی و رفاه معیشتی برای آنها بیاورد.
هشت سال شنیدیم و حرف نزدیم؛ نه اینکه دولت احمدی نژاد بی عیب و ایراد باشد که انتقادات ما به آن بارها گفته شده است، از این حیث که حامیان رییس جمهور جدید متوجه شوند کار کردن چقدر سخت تر از سیاه نمایی و انتقاد دائم است. به عبارتی تازه دوره ما آغاز شده و این بار نوبت ماست که از دولت حاکم مطالبه کنیم؛ هر چند ما در دو سال آخر دوره احمدی نژاد و بعد از آن قهر بچه گانه 11 روزه ایشان نیز نشان دادیم اگر کسی نتواند انتظارات مردم را برآورده کند یا خلاف شعارهای خودش حرکت کند، برای ما قابل پذیرش نیست و باید پاسخگو باشد و سعی کردیم نگاه قبیله ای به سیاست نداشته باشیم.
حسن روحانی یک سال است که رییس جمهور قانونی کشور است و من به عنوان کسی که به او رای ندادم و با گفتمان او مخالف هستم، باید بیش از بقیه حواسم باشد که شان او را حفظ کنم. او قبل از هر چیز بواسطه جایگاه حقوقی اش محترم است؛ هر نقدی داریم باید در چارچوب قانون، اخلاق و انصاف باشد و نباید کاری کنیم که فضای بی بند و باری و حرمت شکنی را که دولت گذشته باب کرد را دامن بزنیم و علیه دولت جدید هر چند مخالف ما، شکل بگیرد.
تکریم رقیب، قبل از هر چیز بالا بردن شان خود ماست، به اضافه اینکه ما قبل از اینکه روحانی یا احمدی نژاد برایمان موضوعیت داشته باشد، رییس جمهوری اسلامی ایران برایمان مهم است. مانند آذر سال 83 که وقتی محمد خاتمی در دانشکده فنی دانشگاه تهران مورد بی احترامی و هتک حرمت دفتر تحکیم وحدت و هواداران دیروزش قرار گرفت، بچه های بسیجی بودند که با همه اختلافشان با خاتمی، از او حمایت می کردند.
اصلی ترین خطری که در این سالهای پیش رو خواهیم داشت "فرهنگ" است و از این به بعد هر میزان که نیروهای حزب اللهی روی فرهنگ کار کنند، کم است. ما انقلابمان یک انقلاب فرهنگی و دینی بوده است اما در سالهای بعد از انقلاب همواره این موضوع مورد غفلت بوده است. در دوران سازندگی و اصلاحات که فرهنگ کشور رو به استحاله رفت؛ در دوره احمدی نژاد نیز عملا فرهنگ رها شد و خیلی از سیاست های فرهنگی قبل ادامه یافت.
لذا درست است که در شرایط کنونی فوریت کشور حل مساله معیشتی و اقتصاد مردم است، اما خطرناک ترین تهدید کشور استحاله فرهنگی است که تا حدی هم رخ داده است. حل این مساله هم نه به معنای گشت ارشاد، بلکه کارهای ایجابی است که که تاکنون کمتر صورت گرفته است.
در پایان تاکید می کنم به عنوان یک مسلمان ایرانی که در این کشور زندگی می کنم، واقعا آرزو می کنم دولت جدید طی سه سال باقیمانده از عمرش در حل مشکلات مردم و وعده های مثبتش موفق باشد و حتی اگر کمکی هم از دست هر کسی برمی آید باید انجام شود، چون حل مشکلات مردم نسبت به هر مساله دیگر الویت دارد.