*معصومه علی حسینی::قدیم ها می گفتند وای به روزگار دهکده ای که دزد و کدخدایش همدست شده باشند؛ اما الان باید گفت وای به روزگار شهری که رسانه ها و مجریانش همکار شده باشند.
جدیدا برخی ادارات و سازمانها افرادی از جمع مطبوعات و از جنس خودشان برگرد خود حلقه کرده اند و اطلاعات دسته بندی شده و خود ساخته را از طریق آنان انتشار می دهند و از اطلاع رسانی شفاف و حضور رسانه ها به طرق مختلف ممانعت بعمل می آورند؛ این افراد هم اگر چه به اصول حرفه ای روزنامه نگاری و خبرنگاری پشت کرده و یا از آن اطلاع ندارند اما به منبع تامین مالی خود وفادارند و انتظار گزارش واقعیتی که به ضرر مدیران و نه سازمان یا اداره و مردم ، از آنان خیالی واهی است.
بنابراین هفته گذشته و در اوج تب و تاب استیضاح شهردار، رسانه ها تنها از طریق اطلاع رسانی بین فردی که از نوع ارتباط های قدیمی است از جریان استیضاح شهردارباخبر شدند اما دعوت نشدند ،طبق معمول افکار عمومی چشم به مطبوعات برای اطلاعاتی شفاف در این مورد بود و مطبوعات گوش به نیک خواهی اگر پیدا شود و از مظلومیت مردم در پشت درهای بسته خبری بدهد مدتهاست که در حریم شورا و شهردار جز محرمان اسرار رسانه ای نیست، مخصوصا که جناب استاندار و اطرافیانش از قلم بدست جماعت گریزانند و اگر قدرت مطلق را در دست داشتند بر سر در استانداری تابلو ورود قلم بدستان و نه قلم بمزدان ممنوع را نصب می کردند؛هرچند جسته و گریخته راز این گریزانی آنان از مطبوعات را می توان در سخنان ناشیانه استاندار در اولین کنفرانس مطبوعاتی و موضع گیری هوشیارانه یکی از پیشکسوتان اصولگرای مطبوعات دانست، اما دلیل قاطع و قانع کننده ا ی جز حدس ، گمان و شایعه برای این سرکوب خصمانه موجود نیست.
معاون توسعه منابع انسانی یار و همراه همیشگی مروارید گویا از زمانهای دور و در هنگام تصدی بر ریاست امور اراضی حوزه جنوب با خود عهد بسته خبرنگار جماعت را به محفل رسمی و غیر رسمی جای ندهد در حالیکه عقل بر سفر نرفتن حکم می کند رستمی که افکارعمومی از وی بعنوان استاندار در سایه یاد می کند جایی از حضور برای خبرنگاران در استانداری و به طبع دیگر ادارت باقی نگذاشته و مردم را از عملکرد مدیران خبری نیست.
دریایی متلاطم از شایعات حاصل این گارد گرفتن استاندار و معاونین وی در مقابل رسانه هاست، عده ای از آگاهان این گارد گرفتن در مقابل رسانه ها را ناشی از ضعف بیان و گفتار و از آن مهمتر عملکرد خنثی آنان می دانند اما عده ای دیگر و از جمله خود دوستان آنان این موضع گیری نادرست در مقابل نمایندگان افکار عمومی را ترس از کنجکاوی خبرنگاران از گذشته مدیریتی برخی از آنان که با ابهامات و تردیهایی همراه است عنوان می کنند.
برخی اصولگرایان هم ژست روشنفکری ،تقابل با رسانه و خود محوری را از ویزگی های اصلاح طلبان می دانند و این بی محلی به مطبوعات که توهین به جامعه اطلاعاتی و افکار عمومی و عوام است را از خاص پنداری اصلاح طلبان از خود و از دید خود آنان بیان می کنند که رگه های آن در گذشته هم دیده شده؛ به هر حال بر این دو یار هجرت کرده از سالیان دور حرجی نیست، سالهاست اجباری یا اختیاری رفته اند، با چمدان شخصی و قطاری از یاران آمدند واگر پرواز صورت نگرفت با پرادو برمی گردند.
اما از معاونت سیاسی و انتظامی که از رابطه خود با قلم بدستان مطبوعات در ادوار گذشته چنان استفاده کرد که بی هزینه بعنوان یک لیدر سیاسی توسط آنان به استان تحمیل شد جای سوال است که چرا با ولی نعمتان خود که بر سر منافعش تحریم شدند و توهین شنیدند سر ناسازگاری دارد، به نیابت از استانداری اکثر مدیران نیز چنین کنند و شهردار هم که همسفره ، سفرهای جناب رستمی است از این قاعده مستثنی نیست .
همین عدم شفافیت اطلاعات موجی از شایعات را در بیرون درهای بسته به راه انداخته و می رود تا ریشه حقیقت و اعتماد را بخشکاند؛ از جمله شایعه سفر شهردار و معاون توسعه استانداری به گرجستان برای تحقیق در مورد یک پروزه شهری است.
ماموریتی که به حوزه معاونت فنی استانداری مربوطه می شده و بر همین اساس معاونت فنی دلخور از این بی حرمتی از فرصت استیضاح و افتضاح چهار رای موافق استفاده کرده و گفته این شهردار مقبول عامه نیست و در جلسات معاونت فنی جایگاهی ندارد؛اما این موارد چقدر صحت دارند الله اعلم، که اگر چنین باشد بدا به حال استان که در یک هردم بیل هرکی به هرکی گیر افتاده که حتی از جایگاه خود هم عدول می کنند و گرنه معاونت توسعه انسانی چه ربطی به عمران شهری دارد و اگر سفر تفریحی دونفره بوده چرا از بیت المال هزینه می کنند؟
بعید به نظر میرسد کسی را از چند و چون استیضاح اطلاعی دقیق باشد البته جز خود مجموعه ، افکار عمومی هم با شایعات فراوان روبروست که هر گروه از شایعات ناشی از حقایقی است که از منابع درون شورا و شهرداری وتوسط حامیان مختلف به بیرون تراوش می کند که جمع بندی آن نتیجه ای تلخ به طعم خود محوری و منافع شخصی را ارایه می دهد وکمتر اثری از منافع مردم در درون آن پیدا ست.
بر این اساس نمی توان استیضاح را در حمایت از منافع مردم و عمل نکردن به تعهدات مردمی خواند از همان ابتدا حتی مردم کوچه و بازار هم می دانستند که این شهردار گلی به سر شهر نخواهد زد اما انتصاب شد چرا؟
استیضاح و حتی رفتنش همچون آمدنش کمترین عایدی برای مردم ندارد، اما استیضاح و ماندنش دودی شد در چشم مردم چرا که شهرداری که با رای و توافق اکثریت آمد چه کرد که اکنون با چهار موافق در مقابل هفت مخالف قدر بتواند کاری انجام دهد؟
وی اگر عزمش بر ماندن جزم شده باید توانی فراتر از آمدن در رایزنی و بزرگان را به خانه این و آن فرستادن داشته باشد تا بتواند شوراییان مخالف را نه همدل بلکه با خود همراه کند، قطعا هزینه ای اگر در این راه صرف شود از بودجه مردم است.
اما پر حاشیه تر از شهرداری با چهار رای ،که سه رای آن قبیله ای بود رای پر ابهام چهارم است که شایعات حاکی است ابتدا در کاروان استیضاح بود و دقیقه نود به درون قبیله ابقا رفت و حتی منکر موافقت با استیضاح شده که این موضوع تیکه هایی را در میان افکار عمومی چون امضای روغنی شایع کرده مبنی بر اینکه سطحی از کاغذ که امضاء وی بر آن جای گرفته روغنی بوده و امضا پاک شده؛ به هر حال ما هم از پشت پرده اطلاع شفاف نداریم اما به چالش کشیدن زندگی اجتماعی مردم نگاه ها را بسوی مطبوعات خیره کرد و آنها را ناگزیر به سرک کشیدن برای کسب اطلاع و ارضای نیاز اطلاعاتی مخاطبان کرد.
افکار عمومی بر این باور است رفتن شهردار هزینه کمتری داشت و شهر هم از این وضعیت رکود عمران رهایی می یافت چرا که مهندس منصور پور بیشتر در خدمت مدیران ارشد استانداری و از جمله معاون منابع انسانی که به استاندار نزدیکتر از همه است می باشد و به تقبیح عمل نفر هشتم استیضاح که نفر چهارم ابقا است،پرداختند.
این تغییر رای بی دلیل تنور شایعات را در مورد وی که یکی از بازاریان شوراست داغتر نموده و نگارنده هم بر این باور است رای چهارم باید به افکار عمومی پاسخ گوید که در امضا برای استیضاح اشتباه نموده و یا موضوعی دیگر در میان است چرا که مردم نامحرم نیستند و اگر بر هیچ مدیری ذی حق نباشند بر انان ولی نعمتند.
*طنین غرب