نقد در قالب امربه معروف ونهی از منکر قرار می گیرد و می توان گفت نقد و انتقاد دارای پشتوانه ی قوی دینی است.
چنان که می دانیم خداوند بزرگ، هم معتقدین به خدا و هم مشرکین و کفار یک قوم را هلاک کرد که این داستان بسیار تکان دهنده است؛ سبب هلاک مشرکین که مشخص است اما سبب هلاک مومنین چیست؟ امر به معروف و نهی از منکر نکردن، سکوت در برابر مشرکین و اعمال آنها.
بر این اساس جامعه ای که نقد و انتقاد نداشته باشد قطعا جامعه ای مرده خواهد بود؛قانون اساسی که تبلور انقلاب شکوهمند اسلامی است امر به معروف و نهی از منکر را دو سویه می داند،هم برای مردم، نسبت به حکومت و مسئولین و هم برای حکومت و مسئولین نسبت به مردم.
در بخش مسئولین باید دانست کسی که در نظام مقدس اسلامی مسئولیت می پذیرد،باید بداند به صرف پذیرش مسئولیت خود را در معرض نقد مردم قرار می دهد،یا باید نقد را بپذیرد و نقدپذیر باشد یا اگر سعه ی صدر خود را افزایش نداد از مسئولیت کنار برود ،البته اگر خدا ترس باشد.
از طرفی جامعه نیز باید بیاموزد که نقد منصفانه و به دور از غرض شخصی باشد که متاسفانه نقد احساسی و غیر معقول در جامعه ما نمود زیادی دارد، به ناچار برای گذر از نقد احساسی باید به جامعه و مردم فرصت نقد بیشتری داد، البته این بدان معنا نیست که مسئولین و مردم همه دارای این نقایص اند؛ما هم مسئول نقد پذیر و هم منتقد منصف داریم ، اما متاسفانه فضای غالب فضای خوبی نیست.
تعدادی هستند که به محض کوچکترین انتقاد در مقام تلافی بر می آیند و تعدادی نیز غرض ورزانه انتقاد می کنند، این موارد شامل ناشی از همان عدم بالا بردن آگاهی در جامعه نسبت به نقد است،که البته از تاکیدات مهم امام(ره) ومقام معظم رهبری است.
جامعه ای که فضای بحث ونقدش متشنج و احساسی باشد چه در مسئولین آن و چه در مردم، نمی تواند از مزایای نقد بهره ببرد؛بحث ها احساسی می شود انرژی ها به هدر می رود،مفسدین و متخلفین از این فضا استفاده می کنند، انحراف خطا و نقایص نه تنها کم نمی شود بلکه افزایش می یابد.
اما جامعه ای که نقدش معقول و مسئولینش نقدپذیر باشد انحراف و خطایش کمتر است،متخلفین احساس آرامش نمی کنند،منتقدین دلسوز مورد حمایت قرار می گیرند.
ما باید از گذشته عبرت بگیریم و به جامعه درست نقدکردن و معقول نقدکردن را بیاموزیم.
در تفکر برخی افراد سِمَت یعنی رسیدن به جایگاه اجتماعی، در حالی که در اندیشه امام و رهبری اصلا اینگونه نیست،گرفتن سمت یعنی مسئولیت، این افراد تحمل نقد را ندارند و انتظارشان این است که هر چه خطا می کنند به به و چه چه بشنوند.
یکی از عوامل غوطه ور شدن عده ای از مسئولین در فساد اقتصادی نیز از همین نگرش غلط است، بدیهی است که عوامل دیگری نیز وجود دارد که چون مرتبط با بحث نیست از آن صرف نظر می کنیم.
نگرش ما در مقابل نقد باید اینگونه باشد که بتوانیم از آن نقد استفاده کنیم به گونه ای که اگر آن نقد درست است از آن استفاده کرده و نقایص را برطرف، و اگر صحیح نیست بازهم به تقویت بنیه ی فکری مسئول و جامعه کمک شده است.
نقد که یکی از ابزارهای امر به معروف ونهی از منکر است،حق و وظیفه ی هر فرد است.
حق است، چون هر فردی در ولایت خداست و هنگامی که می بیند مسئولی دست به خطا می زند و مثلا ظلم می کند و به حقوق مردم تجاوز می کند باید مقابل آن بایستد و یکی از انواع ایستادن ها نقد است .
نقد وظیفه است چون همه ی ما نسبت به انحراف و ظلم در جامعه چه در مسئولین و چه در مردم، مسئولیت قانونی و شرعی داریم.
نکته پایانی راجع به استقبال از نقد است. نقد خطر نیست و به معنای اعلام جنگ نیست.
نقد همانند واکسن و دارو، درد و تلخی دارد اما نتیجه ی نهایی آن سلامت بیمار است، نتیجه ی نهایی نقد هم سلامت جامعه است ،اینها را باید باور کرد ،باید باور کنیم که منتقد ما بدخواه ما نیست.
برای پایان یادداشت جملات زیبایی را از مقام معظم رهبری در ارتباط با نقد را نقل می کنیم.
برای مطبوعات سه وظیفه عمده قایلم: وظیفه نقد و نظارت، وظیفه اطلاع رسانی صادقانه و شفاف، وظیفه طرح و تبادل آرا و افکار در جامعه.
به شما مسوولان دولت كه بخش هاي گوناگون در اختيارتان است، مي گويم از انتقاد نه بترسيد، نه خشمگين و نااميد شويد. اينطور هم نباشد كه اگر روزنامه يا شخصي به بخشي از بخش هاي دولت يا به كاري كه دولت پديد ميآورد، انتقاد ميكند، مسوولان آن بخش يا مسوولان دولتي سراسيمه شوند.
مطلب مربوط به منتقدان اين است كه انتقاد در جامعه چيز خوبي است. زيرا انتقاد موجب ميشود انتقاد شونده بتواند نقاط قوت و ضعف خود را بفهمد و همچنين ناظران صحنه بتوانند بفهمند. اين به پيشرفت كار كمك ميكند ولي انتقاد، غير از عيبجويي، آن هم عيبجويي خصمانه است.
براي شنيدن نقد، سينه گشاده و روي باز و گوش شنوا داشته باشيد. هيچ ضرر نمي كنيد از اينكه از شما انتقاد كنند.
گاهي به انسان يك نقدي مي شود، يك عيبجويي يا انتقادي از انسان مي شود كه آن طرف نيز دوست آدم نيست كه آدم به اعتماد دوستي او بخواهد بگويد كه خوب، ما گوش مي كنيم. نه، دوست هم نيست، اما دشمن هم نيست و دشمنياش هم ثابت نشده ولي نقد و انتقاد است. آن را هم حتي بايد گوش كرد. شايد در خلال اين نقدها حرفي وجود داشته باشد كه به درد ما بخورد و بايد به هر حال با سعه صدر برخورد بشود.
نسیم دهلران