معصومه علی حسینی::بی تردید دلیل تغییر ذائقه سیاسی مردم که منجر به انتخاب حسن روحانی شد در سیل انتقادات وارده بر احمدی نژاد و سیاستهای وی بود که محدود به دوران انتخابات یازدهم هم نبود موج انتقاداتی که از بدو به قدرت رسیدن احمدی نژاد و تیم کاری وی شکل گرفت ودر جریان انتخابات آتی به موجی خروشان مبدل شد تا جایی که جریانی کاملا مخالف با دوران هشت ساله وی را بر سریر قدرت نشاند در ان دوران هشت ساله شاهد رشد سریع و تکرار فراوان کلماتی چون جریان پوپولیستی ، حرکات نمایشی ،لگد مال کردن عزت ملی ، اقتصاد گدا پروری ، واگذاری مسیولیت های مختلف به یک نفر و تضعیف حقوق جوانان در استفاده از بازنشسته گان بودیم .
نهادینه شدن این کلمات در ادبیات سیاسی و رسانه ای ( به حق یا به ناحق )شعار اصلی مخالفان احمدی نژاد گردید که اکنون سرخط برنامه اجرایی خودشان است .
هدف این نوشته که به قول دوستداران مطبوعات استان پر از ضعف حرفه ای و عاری از ردپای قلم یک حرفه ای ست (مخاطبان) نه دفاع از احمدی نژاد و نه انتقاد از روحانی است، هدف روشن شدن سفسطه سیاسی است که برای رسیدن به مقصد ، سیاسیون از آن بهره می گیرند؛ چرا که با گذشت هشت ماه و اندی از روی کار امدن دکتر روحانی و تیم کاریش همگی شاهدیم که آن ضد ارزشها ی ابتکاری احمدی نژاد که لغلغه زبان منتقدین بود اکنون چون نسخه ای کارشناسی شده ، مدون و بی نقص توسط همان منتقدین به قدرت رسیده ، اجرا می شود تا جایی که اه از نهاد صادق زیبا کلام یار انتخاباتی دکتر روحانی هم در آمد.
اکنون باید گفت آیا مرگ فقط برای همسایه خوب است ؟ از جمله این حرکات که قبلا پوپولیستی و حرکتی نمایشی خوانده می شد سفرهای هیات دولت به استانها بود که آن را مصداقی برای عوام گرایی و زیر پاگذاشتن عزت مردمی که بدنبال ماشین می دوند بیان می شد.
اما آیا در روز های اخیر ما مردم ایلام شاهد تکرار آن صحنه ها نبودیم ؟آیا ادرات نیمه تعطیل و مدارس تعطیل نشدند؟ آیا مردم از سر ناچاری و برای دادن شکایت نامه از بیکاری و فقر به دنبال ماشین دکتر ندویدند ؟ آیا مسئولین به این سوال ملت پاسخ خواهند داد که چگونه است که حرکتی که خود آنرا پوپولیستی و......می خواندند که هزینه ای سنگین بر دوش ملت می گذارد را چنان کپی برداری می کند که هیچ تفاوتی با اصل آن ندارد ؟
آیا انتظار دارند کپی آن جریانها ی پوپولیستی را متجددانه و در راستای جلوه غرور و اقتدار ملت بدانند ؟ ایا حرکت آنها نمایشی برای عوام گرایی نبود ؟ آیا در به راه انداختن این کارناول تبلیغاتی که کمر استان در زیر پلاکاردهای سنگین رنگ و روغنی ان خم شد ... هزینه کمر شکن مستتر نبود ؟ هزینه سربه فلک کشیده ایاب و ذهاب و خطوط هوایی چطور ؟
آیا در تیم کاری دکتر روحانی افراد با چندین مسیولیت و بازنشستگان از خانه سالمندان برگشته وجود ندارد ؟ بعنوان مثال اکبر ترکان که در حال حاضر بالغ بر 6 حکم از رییس جمهور دریافت کرده ؟ و با تحمیل افرادی پر حاشیه و ناکارامد به استان ایلام به تحکم و افزایش قلمرو نفوذ خود افزود از استراحتگاه کهنسالی نیامده تا جای شش جوان متخصص را برای خود اشغال کند ؟
اصل کلام اینکه چند وقت پیش دوستی پیامکی برایم فرستاد با این مضمون : ما از همان کودکی بازیچه دست نویسندگان شدیم و گرنه کدام روباه ...پنیر می خورد مصداق آنکه ما مردم عامی بازیچه شعارزدگی ، تبلیغات و جنگ زرگری سیاسیون شده ایم و گرنه دولت اعتدال یعنی چه ؟ و در مقابل کدام دولت ها ؟
وقتی میگوییم اعتدال یعنی حد وسط خوب و بد ، سرد وگرم و....؟و شعار اعتدال سیاسی کدام جناح را ... و کدام را ... می دانست که خود حد وسط آن باشد ؟
آیا این شعار با استفاده از صنعت ایهام در ادبیات ، کلاه گشادی بر سر دو جناح نگذاشت و از هردو جریان به سود خود استفاده نکرد ؟ و گرنه در همه دنیا احزاب وکاندیداهایی که حامی آن هستند برای رسیدن به هدف در چهار چوب قوانین مملکت خود در تلاشند و هرچقدر آهنگ تبلیغات یک گروه بلندتر شود گروه دیگر هم ولوم را بالا می برند.
خلاصه اینکه منظور ایشان به وضوح مشخص نشد که دولت اعتدال کدام جناح را ...و...می دانست ویا اینکه لاقل من نفهمیدم چرا که هردو جناح قدرتمند و هردو دولت قبل (اصولگرایان و اصلاح طلبان و دول منتصب به اآنها ) خودرا میانه رو ودیگری را تندرو می دانند.
کلام آخر اینکه همیشه اصل خواناتر و دقیق تر از کپی است، حتی اگر کپی برابر با اصل شده باشد؛ بنابراین مقوله های ابتکاری دکتر اولی بهتر اجراشد تا کپی آن توسط تیم کاری دکتر دومی؛ بعنوان مثال اقتصاد گدا پروری که برای یارانه بکار میرفت و شواهد حاکی است که خود منتقدان متمول دیروزی و قدرتمندان امروز هم از آن محروم نبودند و یا بعنوان قشر پر درآمد جامعه به سود ملت و مملکت انصراف ندادند ، دردوره دکتر اول ، با اجرای بهتر و محترمانه تری مواجه بود بدین مضمون که هر ماه مبلغی که حق مردم بود به حسابشان واریز میشد و مردم از طریق مراجعه به بانکها و عابر بانکها آنرا دریافت می کردند و ترسی از اتمام آن نداشتند به طبع اجرای درست ، صف طویل و کشت وکشتاری هم نداشت، اما وضعیت سبد کالا در دوره دکتر دوم فاجعه ای بود که ورود به آن ذهن را مریض می کند هر کس زودتر می رسید سبد یا همان پلاستیک را کاملتر دریافت می کرد و هرکس دیرتر می رسید پلاستیک پاره و تعدادی از کالاها در چاله بی رحمی عاملان توزیع گم وگور می شد و همین ترس از اتمام یا ناقص شدن سبد کالا ازدحام جمعیت را رقم زد که علاوه بر لگد مال کردن اذت نفس،حیثیت وغرور ملی را هم خدشه دار کرد و دیده شد که کارکنان دولت و ثروتمندان شناسنامه دار سبد را دریافت و مردم محروم ، بیکار و لایه زیرین جامعه از آن محروم گردید که در این جریان افکار عمومی دولت را ، دولت ثروتمندان خواند .