مکیه عبدالهی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار» با یادآوری روزهای گذشته، گفت: شهید نصرالله آبسالان، فرزند علیمحمد، اول شهریور سال ۱۳۴۴ در خانوادهای مذهبی در روستای گرده بیشه شهرستان دهلران به دنیا آمد. او دوران کودکیاش را در آنجا گذراند و سپس به دهلران نقل مکان کرد تا در مقطع دوم متوسطه تحصیل کند. عشق به انقلاب و دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی همیشه در وجودش شعلهور بود.
وی افزود: شهید آبسالان به عضویت سپاه پاسداران ناحیه دهلران درآمد و پس از گذراندن دوره آموزش، با توجه به تیزهوشی و کاراییاش به عنوان مربی تخریب انتخاب شد. نصرالله در دوازدهمین روز از شهریور سال ۱۳۶۶ در منطقه دهلران و بر اثر انفجار مواد منفجره به درجه رفیع شهادت نائل آمد. مزار او در زادگاهش، دهلران، قرار دارد.
مادر شهید آبسالان در ادامه گفت: نصرالله از بچگی پاک و نورانی بود. به نماز اول وقت و مسجد علاقهمند بود و وقتی کلاس چهارم بود به عضویت بسیج درآمد. او از همان ابتدا به امام علاقه ویژهای داشت و حتی در ۱۰ سالگی در دورههای بسیج شرکت میکرد.
عبدالهی بیان داشت: شهید آبسالان همیشه از خانوادهاش میخواست اجازه دهند به جبهه برود. او به موضوع دفاع از ناموس و رعایت حجاب تأکید داشت و میگفت: مادرجان، دوستم در جبهه شهید شده، چرا من به جبهه نروم؟
وی یادآور شد: چند روز بعد از غیبت نصرالله، مادر متوجه شد که او بدون اطلاع آنها به جبهه اعزام شده است. نصرالله به همرزمانش گفته بود: رضایت شما و پدرم مهم است، اما مگر شما چه چیزی از مادران شهدا کم دارید که نمیخواهید من شهید شوم؟
شهید آبسالان در خرداد ۱۳۶۴ ازدواج کرد و تنها ۲۴ ساعت پس از ازدواجش دوباره به جبهه رفت. مادرش با شوق خاصی از این روزها یاد میکند و میگوید: او همیشه دوست داشت شهید شود و از همان ابتدا علاقه خاصی به سپاه و بسیج و جبهه داشت.
در روز تاسوعا سال ۶۶، وقتی خانم عبدالهی مشغول آماده کردن حلیم نذری بود، ناگهان دلشورهای عجیبی به او دست داد. وقتی از نیروهای سپاه خبر شهادت نصرالله را شنید، چشمانش سیاهی رفت. اما به یاد وصیتش و شوق شهادتش، دلم آرام شد.
در تشییع پیکر نصرالله، به دلیل اینکه پیکر مطهرش قابلیت غسل با آب را نداشت، او را با خاک غسل دادند. مادر شهید آبسالان در پایان گفت: از شهادت پسرم راضی هستم، چرا که نصرالله راه درست را انتخاب کرد و در راه امام حسین (ع) به شهادت رسید. هنوز هم آرزوی دیدن دوبارهاش برای من حسرتی دائمی است.
وصیتنامه شهید آبسالان
سلامی از جانب من، نصرالله آبسالان، به تمامی برادران پاسدار. گواهی میدهم که انقلاب ما بر حق و رهبر ما حق است. برادران پاسدار، بدانید که همه ما در قبال خون شهدا مسئولیم و باید از آن به بهترین شکل پاسداری کنیم. در تمامی مراحل، سعی کنید به گونهای عمل کنید که خانوادههای شهدا خوشحال شوند. خدایی ناکرده، شیطان ما را از مسیر اصلیمان که قرب خداوند، دفاع از حق و جهاد و شهادت است، منحرف نکند.
در روز تاسوعا سال ۶۶، وقتی خانم عبدالهی مشغول آماده کردن حلیم نذری بود، ناگهان دلشورهای عجیبی به او دست داددر روز تاسوعا سال ۶۶، وقتی خانم عبدالهی مشغول آماده کردن حلیم نذری بود، ناگهان
انتهای خبر/ر