ایلام بیدار00:16 - 1403/03/07
مدرس دانشگاه مطرح کرد؛

لزوم توجه به نسل‌های آینده انقلاب اسلامی

مدرس دانشگاه گفت: برای دستیابی به آینده بهتر باید با نسل‌های آینده ارتباط بهتری برقرار کرده و از آن‌ها غافل نشویم.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، پیروزی انقلاب اسلامی یکی از مهم‌ترین دوران تاریخ کشور ایران محسوب می‌شود؛ دورانی که توانست به رهبری امام خمینی (ره) ملت ایران را از سراشیبی سقوط نجات دهد. از آن زمان تاکنون دشمنان این انقلاب سعی داشته و دارند تا باسیاست‌های خود این انقلاب اسلامی و مردمی را از صحنه بیرون کنند. بر همین اساس از همان ابتدا هجمه‌های خود را آغاز کرده و در دوره‌های مختلف دست به حمله‌های متعددی در حوزه‌های گوناگون زده‌اند.

 

بعد از آن هجمه‌ها که ره به جایی نبرد دشمنان ذهن خود را معطوف نسل‌های جدید انقلاب کرده‌اند و به‌نوعی جبهه مقابل نظام اسلامی امید بسته بود تا آنها را از انقلاب اسلامی روی‌گردان کند. اما همین نسل سوم و جوان‌های کشور بودند که در زمان فعلی حماسه‌های عظیمی خلق کردند که از جمله آن می‌توان به ۹ دی اشاره کرد.

 

در همین راستا و به‌منظور اهمیت‌دادن بیشتر به نسل دوم و سوم انقلاب با «یونس احمدی»، کارشناس ارشد فلسفه و از فعالان رسانه‌ای استان ایلام به مصاحبه نشستیم.

 

وی در این مصاحبه تفصیلی از اهمیت ارتباط با نسل دوم و سوم انقلاب برایمان می‌گوید. دکتر احمدی معتقد است: انقلاب به‌شدت وابسته به نسل‌های جدید است.

 

متن کامل مصاحبه گروه سیاسی ایلام بیدار با یونس احمدی مدرس دانشگاه  در خصوص نسل دوم و سوم انقلاب را در زیر بخوانید.

 

ایلام بیدار: در ابتدا بفرمایید انقلاب اسلامی تا چه اندازه به جوانان متکی است؟

 

در ابتدا باید مقدمه ای را عرض نمایم، یکی از خصوصیاتی که رهبری دارد این است که ایشان با آگاهی کامل با مسائل برخورد می کنند که اینجا استفاده از  لفظ آگاهی مهم بوده و پر از معناست .خوشبختانه ایشان دیدگاه های استراتژیک به مسائل دارند که بعنوان تصمیم گیر نهایی یک دیدگاه استراتژیک برای تعریف هستی و تعریف انسان و زیرمجموعه های آن و بعد تعریف جامعی از نظام و اسلام دارند.

 

در واقع آن نظام فکری که در نزد رهبری موجود است تمام مؤلفه‌های بنیادین در آن مدنظر است و رشد پیدا می‌کند، به همین دلیل معمولاً هر  سخنی با سخنان قبل از دو ویژگی برخوردار است و آن‌هم این است که این موضع‌گیری هم نو و جدید بوده و هم در میان مواضع و سخنان یک پیوستگی آشکار وجود دارد، چون مبتنی بر اصول موضع‌گیری می‌کنند، لذا این است که معمولاً در برخورد با اتفاقات جدید دچار تشتت آراء و برخورد نمی‌شوند، بلکه آدم احساس می‌کند این مواضع از یک سرچشمه فکری شکل می‌گیرد.

 

البته قرائت‌ها و سرچشمه‌های فکری در جامعه ما یکی نیست و فقط تنها رهبر معظم انقلاب از این خصیصه برخوردار نیستند، بلکه کسانی هم هستند که دارای ثبات فکری بوده که از افراد و گروه‌های فکری برخوردارند، اما سرچشمه‌های آنان با سرچشمه رهبری تفاوت بسیاری دارد به‌طوری‌که سرچشمه آنها با اسلام ناب محمدی هم تفاوت دارد.

 

در نظام ما هم نظام‌های فکری وجود دارد، هم سرچشمه‌های متفاوت وهم بنیادهای فکری که تعاریف مشخص خود را دارند.

 

اصول نظام فکری رهبری

 

نظام فکری رهبری بر اصولی استوار است که مردم‌سالاری دینی، نظم و قانون، ایستادگی در مقابل استکبار جهانی، ایجاد تئوری و تمدن اسلامی، انسانی، حل‌نشدن در نظام ماتریالیستی و غربی ماده‌گرا، دنیاگرا و آخرت‌گرایی از جمله آن است.

 

این موارد بعلاوه اصولی از جمله اعتماد به جوانان، توجه به توده‌های مردم و مبحث مستضعفین از مبانی فکری اصیل انقلاب هستند که همانند آفتابی هر تئوری را مورد گرمای خود قرار می‌دهد.

 

اما سرچشمه‌های دیگری هم وجود دارد که آنها معمولاً به‌جای اینکه آخرت‌گرا باشند دنیاگرا هستند و به‌جای ارتباطات با توده‌ها ارتباط باقدرت‌های جهانی رشد شاخص‌های کاغذی در کشور  مدنظرشان است، البته این را هم بگوییم که تئوری اسلام مخالف ارتباط نیست؛ اما آن را به‌عنوان یک بنیاد تلقی نمی‌کند.

 

اما تئوری دوم معتقد است که باید کدخدائی یک سیستم را در جهان پذیرفت و حتماً بایستی با آنها در شأن کدخدا برخورد کنیم.

 

در تئوری رهبری مسئول، ایثارگر است؛ ولی در تئوری دوم مسئول به‌اندازه مسئولیتش حتی شاید هم بیشتر باید بهره‌مند شود.

 

تئوری دوم هم نماز و روزه را قبول دارد؛ اما مبانی فکری‌اش اسلام نیست و اسلام در این تئوری در واقع تنها ظاهری و شکلی است، اصل آنها این است که دین باید پردازش‌های دنیا محور داشته باشد.

 

تئوری اول به سرنوشت بشر فکر می‌کند. در حقیقت واقعیت تئوری انقلاب دو بنیاد حسینی و مهدوی است به این شکل که حرکت حسینی و پایان آن مهدوی است.

 

ایلام بیدار: تئوری امام خمینی (ره) تا چه اندازه موفق بوده است؟

 

خروجی این دو نگرش را در طول این سی و چند سال را آزمایش کردیم، هر وقت به تئوری امام راحل مراجعه کردیم در همان ابتدا نتیجه آن شد تشکیل بسیج و پیشرفت‌های فوق‌العاده کشور و هر زمان که ما تحت عنوان حل‌شدن در نظم نوین جهانی مبانی را فراموش کردیم حاصل آن شکست و افول بوده است.

 

وضعیت این گونه است که گاهی ممکن است مسئولی به کشوری اروپایی سفر کند و مورد استقبال و پذیرایی آنها نیز قرار بگیرد؛ اما در متن واقع موضوع این است که آنها فکر می‌کنند که این فرد اصول انقلاب را زیر پا گذاشته است. یعنی شما را می‌پذیرند؛ چون از اصول و بودنتان صرف‌نظر کرده‌اید؛ اما هنر این است که شما خودِ ارزشی‌تان باشید و حرفتان را به گوش جهان برسانید حالا این امر پیامدهای هم دارد.

 

لذا این است که در مواجهه با این دیدگاه‌ها و سرچشمه‌های فکری و فرهنگی در جامعه حجم کارهایمان بیشتر می‌شود باید تلاش بیشتر و کیفی‌تری داشته باشیم. چون ابتناء ما بر مبانی تجربه شده است تنها راهمان تلاش و همگرایی است؛ یعنی باید به تبیین بنیادهای فکری دینی در جامعه پرداخت در این راه حول محور رهبری با به‌کارگیری نیروهای فکری و  اجرائی این مبانی را تئوریزه کرد.

 

اصول و بنیادهای انقلاب باید حفظ شوند/ لزوم توجه به ارتباط با نسل‌های انقلاب

 

در قصه تظلم به  سیاهان در آمریکا ما می‌بینیم کشورها و دشمنانی که به ما می‌گویند دست از اصول خود بکشید، ذره‌ای از اصول خود دست نمی‌کشند. تلاش امروز در جهان و جنگ در غرب جنگ فلسفه‌هاست فلذا باید این اصول را حفظ کنیم چرا که اگر اصلی ضربه دید همه اصول با زدگی مواجه می‌شوند. اصول مانند دومینو هستند. نتایج نشان داده اگر بخواهیم در این موضوعات تأمل نکنیم، هیچ هویتی برایمان باقی نخواهد ماند.

 

ازآنجاکه نظام متکی به آرای مردم است، لذا ارتباط فرهنگی با مردم و جوانان و نیز نظارت بر نحوه این ارتباط یک امر حیاتی است و این یک امر سمبلیک و یا انتزاعی نیست که مثلاً صرفاً باعث افزایش بهره‌وری شود، پس ضروری است که با این نسل ارتباط برقرار گردد.

 

این نکته وقتی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که ما به این موضوع متفطن باشیم که همان‌طور که عرض کردم سرچشمه‌های فکری در درون کشور یکسان نیست. این سرچشمه‌های فکری در درون معتقدین خود جاری می‌شوند پس انقلابی‌گری امری بی‌انتهاست چون تفکر رقیب هرگز بیکار نمی‌نشیند. البته انقلابی‌گری صرفاً امری ظاهری و مشاهدتی نیست که مبتنی بر رفتارهای جابه‌جاکننده باشد گاهی انقلابی‌گری در صبر و تکاپو و اندیشیدن اما بر اصول ماندن مبتنی است. 

 

در این راستا و برای دستیابی به امر چگونگی ارتباط هر چه‌بهتر باید این شکل ارتباط را به علم ارتباطات سپرد. در این علم مؤلفه‌ها مشخص شده است که اولین مؤلفه در ارتباط این است که طرف را باید به رسمیت شناخت و برای او احترام قائل شد، احترام یعنی اینکه او را قائم به خود دانست، مختار و تصمیم‌گیر شناخت و در مرحله بعد او را به حضور و مشارکت دعوت کرد. هر فرد یا گروه یا تفکری که ارتباط بهتری با نسل جوان بگیرد موفق‌تر است. انقلاب ما مبتنی بر ایجاد همدلی میان آحاد ملت است. تئوری توسعه و امنیت ما مبتنی بر این است و  اصل ایجاد همدلی با افراد و اقشار پروژه‌ای است که گام‌های نخست آن ارتباط است .

 

وقتی ما با فرد یا گروهی ارتباط نداریم چگونه می توانیم سر بزنگاهها اورا دعوت کنیم . من اگر بخواهم دعوت کسی را لبیک بگویم بیشترین احتمال این است که باید به من پیامی برسد و من پیام کسی را دریافت میکنم که با من در ارتباط باشد . من همیار یا همراه  کسی می شوم که بااو در ارتباطم .اینجاست که مسأله ارتباط هم یک ضرورت فلسفی است ، هم یک راه تبادل داده ها و هم یک  دانش فنی گسترده است .

 

ایلام بیدار: دشمن تا چه اندازه از این ارتباطات در جهت اهداف خود استفاده کرده است؟

 

سهم مهمی از تقابل دشمن با ما تقابل فرهنگی است. فلسفه‌اش را از راه فرهنگ تزریق می‌کند. این موضوع برای دشمن از اهمتی بسیار زیادی برخوردار است، ما می‌بینیم که دشمن به‌شدت از سیاست‌های ارتباطی استفاده می‌کند و به همین دلیل شبکه‌های اجتماعی وسیعی را دایر کرده؛ چون با ورود فرد به شبکه آن را به رسمیت شناخته و به‌راحتی با آن ارتباط برقرار می‌کند.

 

اینجاست که مسئله ارتباط با نسل‌های انقلاب اهمیت پیدا می‌کند که در این راستا باید بهترین نیروها را در مسئله ارتباط و فرهنگ‌سازی قرار دهیم .

 

البته ما از یک ویژگی مهم برخورداریم و آن اینکه چون پیام انقلاب یک پیام الهی انسانی است و جذبه کشش در درون فرد دارد و حتی جذبه‌های خاص فرهنگی، اجتماعی دارد که به‌جای خود بحث خواهد شد پس کافی است تا ارتباط برقرار شود پیام‌ها را منتقل کنیم، موضوع برای فرد ناآشنا نیست.

 

طراحی ارتباط با نسل‌ها باید به متخصصین امر ارتباطات واگذار شود

 

ما باتوجه‌به اینکه در یک جنگ فرهنگی هستیم، لذا باید ارتباط با  نسل‌ها را به متخصصین امر ارتباطات واگذار کرد و راهکار  بعد گرفتن انعکاس و بازخورد ارتباطات است که تا چه اندازه موفق بوده و در نهایت رسیدن به سنجش تأثیرگذاری این فعالیت‌هاست .

 

 

بعدازاین اتفاقات و ارتباطات برای جمع‌بندی موفقیت کارها در انتخابات نمادهای موردتوجه این نسل را علم می‌کنند و بالا می‌برند که ببینند چه مقدار از آنچه کشت کرده‌اند قابل‌برداشت است؟ آن وقت می‌بینیم که کدام تئوری ارتباط بهتری با مخاطبان برقرار کرده است. اینجاست که راه سخت و دشوار می‌گردد و ظرافت و علمی بودن موضوع مشخص می‌شود.

 

ایلام بیدار: به نظر شما غفلت از ارتباط با نسل‌های انقلاب چه خطراتی را به دنبال خواهد داشت؟

 

اگر ما خوب نتوانیم با نسل‌های انقلاب به‌خوبی ارتباط برقرار کنیم در خوش‌بینانه‌ترین حالت در انتخابات به نمادهای طرف مقابل عرصه را واگذار می‌کنیم و اگر در این شرایط بر ما تحمیل شود ناچار می‌شویم از اصول عقب‌نشینی کنیم. اصولی که برای ما حضور شایسته در جامعه جهانی را به ارمغان می‌آورد.

 

این خیلی مهم است که بدانیم دشمن برای نتیجه‌گیری از رفتار خود به‌صورت شتاب‌زده عمل نمی‌کند، یعنی فرصت می‌دهد تا طرف بازنده شود.

 

در این راستا لازم است ما به اصل جذب همگانی مقام معظم رهبری توجه و از این طریق با نسل دوم و سوم انقلاب ارتباط برقرار کرد.

 

باتوجه‌به این نکات  باید به دنبال جذب و مشارکت آحاد ملت نیز بود. در حقیقت عمده صحبت‌های رهبر معظم انقلاب از شکل فلسفه کار است  . ورود به فرهنگ نباید تنها  با پاسخ همراه یا به شکل انفعالی باشد؛ بلکه باید هم به تک دشمن جواب دهیم و هم خودمان تک بزنیم.

 

انتهای خبر/ر