به گزارش ایلام فردا به نقل از دانا، «بلدم بلدم»، «لغز خواندن» و «قمپز درکردن» را همه ما از سریال دیدنی «دودکش» که در ماه رمضان از شبکه یک سیما پخش شد، به خاطر داریم. این واژهها آن روزها اگرچه میتوانست وارد ادبیات طنز سیاسی شود اما به دلایلی نشد.
حالا اما به نظر میرسد سبد کالای دولت «تدبیر و امید» شرایط را برای ورود این اصطلاحات به یادماندنی به ادبیات سیاسی فراهم کرده است.
ماجرا چندان پیچیده نیست؛ دولت روحانی از همان ایام آغاز تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری البته به همراه برخی کاندیداهای دیگر، انتقاد صددرصدی در صددرصد حوزهها به دولت نهم و دهم را در دستور کار قرار داد. «لغز خوانی» آن روزهای روحانی را همه به یاد داریم. او این رویه را پس از پیروزی در انتخابات نیز ادامه داد. نقطه عطف این داستان البته در شبی بود که روحانی در مقابل سه مجری همسو، هم خط و البته کمی خودشیرین! قرار گرفت تا از صد روز اولش به مردم گزارش دهد. حمله به دولت گذشته محور اول و آخر برنامه آن شب بود تا کیهان تیتر بزند: «دولت در زنگ حساب، انشاء خواند»!
همه چیز اما به این لغزخوانیها تمام نمیشد. دولت از همان ابتدا با «قمپز درکردن» و «بلدم بلدم کردن» تصمیم گرفت پیرمردی کهنسال را وزیر صنعت، تجارت و معدن کند؛ کسی که حالا به پرحاشیهترین وزیر دولت تبدیل شده. نعمتزاده که از همان ابتدا و با چراغ سبز نشان دادن به خودروسازها برای افزایش قیمت خودرو نشان داد چندان در تصمیمگیریها به فکر طبقات ضعیف و میانی جامعه نیست، به عنوان پیرمردی کارکشته و مجرب معرفی شد که آمده تا مشکلات را حل کند و کلید روحانی را در حوزه تجارت، صنعت و معدن بچرخاند. اما حالا نام نعمتزاده بیش از هر چیزی به سبد کالا گره خورده است . بیتدبیری محض دولت در اعلام مشمولین دریافت سبد کالا در کنار شیوه غلط توزیع آن را وقتی کنار شعار «تدبیر» دولت قرار دهیم، هیچ نشانی از «امید» نخواهیم یافت. از آن سو تکرار مکرر «کرامت انسانی» از سوی روحانی و وزرایش و انتشار تبلیغاتی منشور حقوق شهروندی در حالی که حالا دولت، کرامت مردم را به بهانه 10 کیلو برنج هندی و 4 کیلو مرغ و 2 قالب پنیر و 24 تخممرغ و 2 بطری روغن در صفهای طولانی زیر سوال میبرد، تناقضات دولت در عمل و گفتار را ثابت کرد.
حالا دولتی که در این چند ماه جز ناخن کشیدن بر صورت دولت قبل و مذاکرات خارجی برای گشایش مشکلات داخلی! امر قابل توجه دیگری را در حوزه اقتصاد انجام نداده، باید فارغ از شعارها و «قمپزها» و «لغزها» و «بلدم بلدمها» برنامه اقتصادیاش را به صورت عملیاتی و نه با شعار و کلیات به مردم ارائه کند تا مردم بدانند بناست سه و سال نیم دیگر را چگونه سپری خواهند کرد و اساسا آیا «تدبیر» دولت به «امید» آنها منجر میشود یا نه. حوزه اجرا و به خصوص اقتصاد بیشتر از آنکه شعار بخواهد، برنامه و اقدام عملی میخواهد. حالا و با این تجربه تلخ سبد کالا٬ دولت باید ثابت کند که مرد میدان اقدام است.