به گزارش ایلام بیدار ،یادداشت- هادی محمدی:این روزها برخی سخن از مرگ برجام می گویند و برخی آن را به مریضی رو به مرگ تشبیه می کنند اما اگر نگوییم برجام دچار مرگ قطعی شده که نمی توان گفت چون هنوز طبق قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، برجام جاری است، عملا تقریبا هیچ بند مهمی از آن اجرایی نمی شود چه در طرف اروپا و آمریکا که باید تحریم های گفته شده در برجام را متوقف می کردند که نکردند و چه در طرف ایران که باید به تعهدات هسته ای خود عمل می کرد که به تبع بدعهدی غرب از این تعهدات خود سر باز زد. با این حال مقصر این وضعیت چه کسی یا کسانی هستند؟
اگرچه آمریکایی ها با خروجشان از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ و تنها دو سال و نیم پس از آغاز اجرای برجام ، شوک بزرگی به این توافق مهم وارد کردند و باعث شدند انتفاع ایران از مزایای اقتصادی برجام تا حد زیادی از بین برود اما امروز پس از گذشت بیش از ۴ سال و نیم از آن روز نمی توان همه تقصیر شکست برجام را بر گردن آمریکا نهاد. هرچند ترامپ با بازگرداندن همه تحریم های لغو یا متوقف شده در برجام ضربه کاری اولیه را زد اما به نظر می رسد روندی را که پس از روی کار آمدن بایدن در کاخ سفید و با مذاکرات احیای برجام آغاز شده بود، اروپایی ها برهم زده و آن ها نیز جزو متهمان اصلی ایجاد چنین وضعیت رو به موتی برای برجام هستند. جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به تازگی مدعی شده هیچ پیشرفتی را در مسیر موفقیت در توافق هستهای پیشبینی نمیکند و فکر نمیکند دیگر برجام قابل احیا باشد. وی در توضیح چنین تحلیلی تصریح کرد: انتظارات برای دستیابی به توافق هستهای به دلیل مخالفت «فرانسه» و «آلمان» به صفر رسیده است.
چنین اعترافی نشان از یک توطئه وسوءقصد بزرگ علیه برجام در برلین و پاریس دارد، جایی که این دو کشور ضمن گروگان گرفتن منافع بقیه کشورهای اروپایی و صرفا بر اساس منافع خودشان و حتی جناحشان تصمیم گرفتند تا به بهانه هایی از جمله حقوق بشر و جنگ اوکراین زیر میز مذاکرات بزنند و هر گونه راهی برای از سرگیری گفت و گوهای احیای برجام را که برای اروپا ارزش های حیثیتی، امنیتی و اقتصادی داشت، ببندند. این را می دانیم که اروپایی ها سازمان گرا و فرایند گرا هستند و سعی می کنند با ایجاد اجماع بین المللی و استفاده ابزاری از سازمان ها و نهادهای بین المللی کار و هدف خود را پیش ببرند درست در مقابل آمریکا که البته عمدتا زور را ابزار اصلی خود برای پیشبرد اهدافش می داند و در این مسیر حاضر به قربانی کردن نهادها و توافقات بین المللی نیز هست. همین برجام نمونه ای از این سیاست به شمار می رود به همین دلیل هم وقتی آمریکا از برجام خارج شد و حتی زیر بار گزارش های پانزده گانه آژانس بین المللی انرژی اتمی نرفت این اروپا بود که با پایبند نشان دادن خود به برجام و بر اساس گزارش های آژانس برجام را حفظ کرد. حتی در ماه های اخیر و با وجود کارشکنی آلمان و فرانسه، این جوزف بورل بود که پرانگیزه ترین فرد در اروپا برای احیای برجام به شمار می رفت و در کنار خواست ایران برای بازگشت همه طرف ها به برجام توانست مذاکرات را به نقاط مطلوبی برساند.
اروپایی ها در چند ماه اخیر همه پویش تبلیغاتی خود را علیه ایران به کار گرفتند و با همدستی برخی فارسی زبانان خارج کشور از بهانه های مختلفی استفاده کردند تا پرونده ایران بار دیگر چهره امنیتی به خود بگیرد و آن قدر در این مسیر تند رفتند و بازیچه لابی های ضد ایرانی شدند که امروز با فضایی که ایجاد کردند بازگشتشان به مسیر مذاکرات که مسیر غیرقابل جایگزینی به قول بورل هست، برای خودشان هم بسیار سخت و پرهزینه شود و ظاهرا سوء قصدشان به جان برجام اگرچه توانسته تپش های قلب این توافق را به شماره بیندازد اما بیشتر از توافق برای خودشان نگرانی ایجاد کرده است.برلین و پاریس می دانند که سوء استفاده آن ها از آژانس، سازمان ملل و شورای امنیت علیه برجام می تواند چه تبعاتی داشته باشد. آن ها به یاد دارند نامه ای که حسن روحانی رئیس جمهور وقت کشورمان در اردیبهشت ۱۳۹۸ برای آغاز کاهش تعهدات هسته ای ایران برایشان نوشت یک بند پایانی مهم داشت و آن این که اگر به هر عنوانی مرگ برجام رقم بخورد و پرونده ایران بار دیگر به شورای امنیت و ذیل فصل هفتم برود باید منتظر واکنش سخت ایران باشند. این واکنش به صراحت برایشان ترسیم شد: خروج ایران از ان پی تی، اخراج بازرسان آژانس ظرف ۹۰روز و پایان نظارت های حداقلی بر برنامه هسته ای ایران. البته این تهدیدها ادامه نداشت اما می توان تصور کرد کشوری که از ان پی تی خارج می شود و بازرسان آژانس را اخراج می کند چقدر می تواند برایشان نگران کننده باشد. معنی خروج از ان پی تی یک چیز است و آن یک چیز می تواند زمانی کابوس دولتمردان بی تجربه و خام این روزهای فرانسه و آلمان شود.
جمهوری اسلامی ایران همان طور که مقاماتش بارها تاکید کرده اند توان، دانش و مواد مورد نیازساخت چند بمب اتمی را دارد و با ساخت چنین سلاحی تنها یک اراده فاصله وجود دارد. اراده ای که می تواند بر اساس مصلحت های نو و شرایط زمانی جدید نسبت به ۱۴ سال قبل شکل بگیرد و شاید آن زمان برای پشیمانی دیر شده باشد. برجام اگرچه هدف سوء قصد دو کشور زیاده خواه اروپایی قرار گرفته اما هنوز اندک جانی در بدن دارد. فرصت رو به اتمام است و اگر قرار بر احیای این تن رنجور و کم رمق است باید دست به کار شد در غیر این صورت نمی شود به راحتی آینده روشنی را بدون برجام ترسیم کرد.
پایان پیام/