علی کرم محمدیان:اواسط سال 1359 در حالی که نهال نوپای انقلاب اسلامی ایران هنوز دو ساله نشده بود؛ دیکتاتور نگون بخت عراق (صدام) با غرور و جاه طلبی، خود را سردار قادسیه نامید و باهدف ساقط نمودن انقلاب اسلامی به مرزهای زمینی ایران حمله ور شد و اولین منطقه "ارتفاعات میمک در استان ایلام" را اشغال نمود.
استان ایلام در جنوب غربی کشورایران واقع شده است که دارای 430 کیلومتر مرز مشترک با کشورعراق می باشد. میمک یکی از ارتفاعات بسیار مهم و استراتژیک مرزی ایران با عراق است که در منتهی علیه جنوب غربی استان ایلام به طول 15 کیلومتر و عرض حدود 8کیلومتر واقع شده است. این ارتفاعات دارای شیارها؛ دره های عمیق؛ تپه ها؛ قله های مرتفع؛ دیدگاه های بلند و مسلط بر دشت ها و جاده های مواصلاتی دو کشور ایران و عراق می باشد. همچنین از لحاظ نظامی، دارای موقعیت سوق الجیشی بسیار مهمی می باشد.
ماجرا از این قرار بود که ارتش عراق (به دستور صدام)، از فرصت عدم حضور نیروهای انتظامی ایران در پاسگاه های مرزی "هلاله "و "نی خضر" سوء استفاده نمود و در اولین تک نظامی خود ارتفاعات میمک را به تصرف درآورد. در مراسم جشن پیروزی که بر روی این ارتفاعات برگزار شد، شخص "صدام حسین" در مراسم حضور می یابد و علاوه بر اینکه اسم جعلی "سیف سعد" را بر روی "ارتفاعات میمک" می گذارد، به خبرنگاران نیز وعده می دهد که در چند روز آینده در تهران با آنان مصاحبه خواهد نمود.
"سیف سعد" از دیدگاه صدام، به معنای "شمشیر پیروزی" و یا به قولی دیگر "شمشیر سعد بن ابی وقاص" بوده است و اعلام نمود که پشت رخش ایران را شکسته و بزودی رستم بدون رخش را ضربه فنی می کند و انقلاب اسلامی ایران را با شکست مواجه می سازد.
نیروهای انقلاب اسلامی ایران که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) برای تثبیت انقلاب اسلامی تلاش می نمودند؛ ناگهان با جنگی تمام عیار و ناخواسته از سوی صدام مواجه شدند. ارتش عراق برای حفاظت از "ارتفاعات میمک"، قدرت مهندسی خود را بکار گرفت و اقدام به احداث سنگر های بتنی، زاغه های مهمات و کانال های عمیق جهت تردد نیروهایش نمود و تمامی خط الرأس جغرافیایی به طرف ایران را با سیم خاردار و میادین مین محصور نمود؛ بطوریکه میمک به دژی مستحکم برای آنان تبدیل شده بود. به قول برخی از برادران ارتش ایران "هیچ موجود زنده ای نمی توانست به مواضع عراقی ها در میمک نفوذ نماید"
نیروی زمینی ارتش عراق از قدرت جابجایی سریعی برخوردار بود و هدفش تصرف کامل ایران بود؛ از سوی دیگر مدافعان جمهوری اسلامی ایران هنوز برای مقابله با دشمن انسجام پیدا نکرده بودند و در طول 1200 کیلومتر مرز مشترک با عراق به دفاع از میهن خود می پرداختند، اما در هر محوری که نیروهای مدافع ایران موفق به باز پس گیری مناطقی از مرز می شدند؛ نیروی زمینی دشمن (عراق) در کوتاه ترین زمان ممکن با پاتک شدید موفق به اشغال مجدد مناطق آزاد شده می گردید، زیرا شایعه شده بود که ارتش صدام شکست ناپذیر است.
واحدهایی از "تیپ یک زرهی" ارتش ایران در دو مرحله برای بازپس گیری میمک اقدام به تک نموده بودند که متأسفانه در هر دو مرحله موفقیتی بدست نیامد. آخرین حمله ای که از طرف نیروهای ایرانی در این مقطع زمانی انجام گرفت، می توان به عملیات "نصر" در منطقه عمومی "هویزه" اشاره کرد که با به شهادت رسیدن تعدادی از دانشجویان پیرو خط امام، عملیات مزبور نیز متوقف شد و موفقیتی بدست نیامد.
در این برهه ی خاص از زمان که سایه شوم ارتش عراق بر جبهه ها مستولی شده و شبی ظلمانی را رقم زده بود، سلحشور مردانی از عشایر ایلام از ایل "خزل" که میمک را متعلق به خود می دانستند پا به عرصه ی نبرد گذاشتند و با اعلام حمایت از ارتش جمهوری اسلامی ایران خواستار حمله به میمک شدند. هر چند فرماندهان عملیات غرب و لشکر 81 زرهی تمایلی به تک نداشتند، اما فرمانده تیپ یک زرهی "سرهنگ ستاد اسماعیل سهرابی" که خود از مردان شجاع کرمانشاه بود؛ به خواسته ی عشایر ایلام پاسخ مثبت داد. این فرمانده ی شجاع بعد از اینکه بوسیله گروه های چریکی از بین همین عشایر از توان و استعداد دشمن مطلع شد، ضمن آموزش به دلاور مردان بی باک و نترس عشایر و با ایجاد هماهنگی بین آن ها و ارتش، در اقدامی انقلابی و شایسته از مسیر کشف شده توسط شهیدان گرانقدر"فیضی"، "کمرزاده"، "نادری" و سایر همرزمان آنان که با نام "یال ونینه" مشهور بود، در نوزدهم دی ماه سال 1359 برای باز پس گیری شمشیر پیروزی (ارتفاعات میمک) از چنگال صدام، به میمک حمله نمودند.
آری. در یک حمله کاملا غافلگیرانه که با استفاده از تاریکی شب و در مسیری صعب العبور و منحصر به فرد، اما عاری از سیم خاردار و میدان مین صورت گرفت؛ نیروهای رزمنده عشایر- این وارستگان از وابستگی ها - به همراه تعدادی از سربازان احتیاط تحت عنوان "گروه های مختلط" به پشت سنگرهای بتنی خط مقدم عراقی ها نفوذ کردند و در ساعات اولیه بامداد نوزدهم دیماه سال 1359 که هنوز پنج ماه از حضور نظامیان عراق بر میمک نگذشته بود، با اراده ای مصمم و با عزمی جزم بر پیکر خصم زبون تاختند و ضربه ای مهلک بر او نواختند و از رزم شبانه خود حماسه ای بی بدلیل ساختند.
جنگی سخت در گرفت، نیروهای رزمنده ایران که خطوط مقدم عراقی ها را محاصره نموده بودند، خودشان نیز به نوعی به محاصره دشمن درآمدند، زیرا نیروهای خط دوم عراقی ها از پشت به آن ها حمله ور شدند.
در آن وقت رزمندگان دلیر عشایر با استقامتی وصف ناپذیر به دو گروه تقسیم شدند، یک گروه به "خط مقدم " و گروه دیگر به "خط دوم عراقی ها " حمله ور شدند. نبردی سخت و جانانه در گرفته بود که از تاریکی شب تا سپیدی روز ادامه داشت و حماسه ای سرنوشت ساز به وقوع پیوست.
تعداد زیادی از نیروهای عراقی وحشت زده و آشفته به هر طرفی می دویدند که توسط دلاور مردان عشایر اسیر و بازداشت می شدند. عده ای از نیروهای عراقی مستقر در سنگرهای بتنی بسوی رزمندگان بی سر پناه آتش گشودند. ازآنجایی که نیروهای عشایر همه راه ها و کوره راه های میمک را بلد بودند و لطف و عنایت خداوند شامل حال رزمندگان اسلام بود، این گروه پیاده نظام با سلاح های کالیبر کوچک، نه تنها منتظر پاداشت های چند میلیونی و کارت های به اصلاح هدیه نبودند بلکه یک ریال حقوق نیز ازهیچ ارگانی دریافت نمی کردند و با پایمردی و جانفشانی و از خود گذشتگی و با توکل به خدا توانستند در نبردی کاملا نابرابر بر قوای دشمن پیروز شوند. بطوریکه ساعت 10 صبح نوزدهم دیماه 1359، جاده ارتباطی "میمک به دشتلیک" آزاد شد و نیروهای گردان 217 از تیپ یک زرهی به فرماندهی "سرگرد خوارزمی" توانستند به ارتفاعات میمک صعود نمایند و جنگ زرهی را آغاز کنند.
همزمان، در آستانه چلمین روز از شهادت "سرلشگرخلبان شهید کشوری" که در کناره غربی میمک به شهادت رسیده بودند؛ خلبانان شجاع هوانیروز، خود را به صحنه نبرد رساندند و ادوات نظامی و زرهی دشمن را منهدم و آنان را مجبور به فرار نمودند.
اینجانب به عنوان "رابط تیپ یک زرهی" و "هماهنگ کننده بین نیروهای عشایر و ارتش" در میمک حضور داشتم و شاهد از خودگذشتگی بزرگ مردان عشایر و دلاور مردان ارتش بودم و سعی کردم که ناگفته هایی از عملیات فتح میمک را در کتابی تحت عنوان"بسوی میمک" به رشته تحریر درآورده که در دست چاپ می باشد و امید می رود که برای همگان قابل توجه باشد.
بهر حال در این عملیات، ارتش عراق طعم تلخ اولین شکست خود را چشید و مذبوحانه سنگرهای بتنی و خانه های امنی که در ارتفاعات میمک احداث کرده بود را به جا گذاشته و فرار را برقرار ترجیح داد.
گویا خون های به زمین ریخته در محورهای عملیاتی و مظلومیت زن و بچه های ساکن در مناطق مرزی، برای اولین بار در میمک به بار نشست و سربازان غیور اسلام اعم از عشایر و ارتش، دست در دست هم و با افتخار و سربلندی هر چه بیش تر، اولین پیروزی در جنگ را به اردوگاه قوای ایران اسلامی به ارمغان آوردند. ناگفته نماند برای تثبیت و پاسداری از این پیروزی همه ی عشایر استان ایلام و سایر قوای مسلح سهیم شدند و جانفشانی نمودند.
عراقی ها با تمام توان و در یک پا تک به فرماندهی شخصی صدام، تلاش کردند تا مجدداٌ میمک را به اشغال خود در آوردند که نه تنها موفق نشدند؛ بلکه فتح میمک طلسم شکست ناپذیری ارتش عراق را در هم کوبید و نویدبخش فتوحات بزرگ و بزرگتر گردید.
نوزدهم دیماه یادگاری از "قیام قم" تا "فتح میمک" است که در خاطره ها ماندگار شده است. با یادآوری خاطرات آن روز، یاد شهدای اولین پیروزی ایران در جنگ تحمیلی و فتح ارتفاعات میمک را گرامی می داریم.