مسعود سلیمانی نیا:استرس یک حالت تشویش و نگرانی درونی تعریف و به عنوان یکی از مهمترین علل اختلالات جسمی و روانی شناخته شده است. تحقیقات بیانگر این است که 70 الی 90 درصد بیماری ها ریشه در استرس دارد که از جمله می توان به بیماری های قلبی، آسم، میگرن وحتی سرطان اشاره کرد.البته استرس سلامت روان را نیز در معرض خطر قرار می دهد.
برخی استرس را پاسخ غیراختصاصی بدن به هر موقعیتی میدانند که نیاز به سازگاری داشته باشد؛ خواه موقعیت خوشایند باشد (ارتقای شغلی) و خواه ناخوشایند (اخراج ازکار) تعریف کرده اند.
استرس تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی و اجتماعی بروز پیدا می کند؛ نظیر مشکلات زندگی (مشکلات اقتصادی، ناامنی شغلی، کار طاقتفرسا) و دگرگونیهای زندگی (مرگ همسر، فرزند یا والدین، ازدواج، طلاق و مهاجرت) هر یک می تواند دلیل خوبی برای زایش استرس باشد.
محیط های کاری بنا به ماهیت امروزه به عنوان یکی از مهمترین عوامل استرس زا شناخته می شوند؛ اهداف تعیین شده و زمانبندی اجرایی در قالب برنامه های سازمانی نیروی کار را وادار به رعایت نظم و دقت در حین سرعت می کند که این مطالبه سازمان بدون توجه به ظرفیت افراد به تدریج منجر به زایش استرس درونی در فرد می شود و نحوه عملکرد فرد را با چالش مواجه می کند.
استرس شغلی کم کم روان افراد را به بازی می گیرد؛ این حالت روح را خسته و کار را برای فرد طاقت فرسا می کند و این روند بازدهی نیرو را کاهش داده و باعث فرسایش عملی وی می شود.
با نگاهی اجمالی به محیط های کاری اعم از دولتی و غیر دولتی می توان لابه لای چارت های سازمانی و نحوه عملکرد مجموعه سازمان دلایل فراوانی را در زمره عوامل استرس زا برشمرد؛ متاسفانه اوضاع در اکثر ارگان ها و سازمانها گویای این حقیقت است که انتظار و توقع مدیران و مسئولان از کارکنان در راستای انجام وظایف محوله به عنوان خدمتگزار با یک طرفه کردن تعهد و بدون توجه به ظرفیت روحی -روانی، میزان توانمندی و نیازهای فرد موجب بروز استرس می شود.
یک مجموعه از افرادی با روحیات و ظرفیت های روحی و روانی متفاوت تشکیل می شود بر این اساس نمی توان از همه اعضای گروه تشکیل دهنده اجرای رفتارهای مورد انتظار سازمان را توقع داشت لذا پیش از ملزم نمودن افراد باید زمینه های روانی مناسب و البته در صورت امکان با هزینه وقت بیشتر متناسب با روان هر فرد را فراهم آورد.
هر سازمان برای حرکت تا رسیدن به اهداف تعیین شده اش نیازمند وجود افراد متعهد، توانمند، خوش فکر و سالم است بنابراین استرس می تواند هریک از این شاخصه ها را از ریشه تیشه بزند.
همانطور که گفته شد زایش استرس در وهله نخست از مطلوبیت بازدهی فرد می کاهد اما با توجه به اینکه بنا به اقتضا و نیاز درونی به آرامش فرد به دنبال راهی برای نجات یافتن از فشار روانی استرس می گردد ممکن است سعی کند بر تعهد کاری خود خدشه وارد نموده و در نتیجه کم کاری و یا کج کاری را برای جبران مافات انتخاب کند.
یکی دیگر از عواملی که به استرس میدان می دهد توجه بیشتر به سیستم تنبیه است متاسفانه در برنامه ادارات تنبیه بیش از تشویق حائز اهمیت قرار می گیرد و در بسیاری از موارد تشویق نادیده گرفته می شود غافل از اینکه به لحاظ روانی تشویق به فرد اعتماد به نفس تزریق می کند و متعاقبا بازدهی وی را ارتقا می دهد و مهمتر اینکه غبار استرس را از دل و فکرش می زداید.
هجمه کاری که به کارمندان محول می شود و انتظار مدیران و مسئولان در رابطه با اجرای بی وقفه و صحیح دستورات در زمان معین از طرفی زمینه را برای بروز استرس فراهم می کند و از طرفی دیگر عادت معمول بی توجهی مدیران به امر تشویق که ذهن کارکنان را به قطعیت انجام وظیفه و چشمداشت ممنوع رسانده... شرایط را برای باز شدن دست فرد از قید تعهدات فراهم می کند...
وقتی اجبار و تکالیف مشروحه یک نیروی انسانی را وادار به اجرای هجمه ای از وظایف می کند که عایدی در پی ندارد ذهن فرد را به انحراف می کشاند که مجبور نیست به خود زحمت بدهد و آن همه فشار روانی را تحمل کند در بسیاری از موارد مشاهده تجربه اطرافیان وی را به این نتیجه می رساند که کمتر کار کردن نه تنها آنان را آسیب استرس می رهاند بلکه ارزش کار را بالاتر می برد. اگر چه این تفکر کاملا اشتباه بوده و جایی در نگاه سازمانی ندارد اما شیوه عمل بسیاری از مدیران و افراد مافوق ناخواسته و نادانسته موجب به وجود آمدن چنین دیدگاهی شده است.
لذا باید توجه داشت که ایجاد مسئولیت بدون توجه به شرایط محیطی و انسانی به زایش باورهای منفی و در نتیجه عملکرد منفی کمک می کند که عواقب نامطلوبی را در پی دارد و اصلاح و تغییر آن زمان زیاد و هزینه های هنگفتی می طلبد.
در مقابل استرس با واکنش های منفی می توان با بالا بردن سطح اعتماد به نفس کارکنان، مهلت در نظر گرفتن برای تطبیق یافتن آنان با شرایط محیط جهت اجرای صحیح برنامه ها، در نظر گرفتن تشویق به ازای انجام درست وظایف و... استرس مثبت ایجاد کرد که حرکت سازمان را در مسیر نیل به اهدافش تسریع داده و سلامت سازمان و مجموعه اش را ایمنی می سازد.
در هر حال حتی اگر فرصت هم نباشد مدیران و مسئولین باید متوجه باشند که نیروی انسانی مهمترین بخش یک چارت سازمانی است و جهت ایمنی سلامت یک سازمان یا ارگان باید ابتدا سلامت مجموعه انسانی را تامین کرد که از هدر رفت نیرو و به بار آوردن هزینه برای جبران مافات جلوگیری کرد.
شناخت عوامل و رفتارهای استرس زا در محیط کار و تلاش برای تعدیل فشارهای روانی از طریق الگوسازی رفتارهای صحیح و سازگارانه می تواند در کاهش استرس نقش موثری ایفا کند و عمل فرد را با محیط هماهنگ نماید.
همچنین مدیران و مسئولان نیز با حمایت های تشویقی و تکریمی از کارکنان خود می توانند آرامش و سازگاری را جایگزین استرس در محیط کنند.
ایلام بیدار07:30 - 1392/08/27
استرس و تاثیر آن بر اعتماد به نفس کارکنان
استرس شغلی کم کم روان افراد را به بازی می گیرد؛ این حالت روح را خسته و کار را برای فرد طاقت فرسا می کند و این روند بازدهی نیرو را کاهش داده و باعث فرسایش عملی وی می شود.