ایلام فردا-محمود ابراهیمی سعید
15 ژوئیه 2011- مصر- مقابل سفارت تونس
عده ای از مردم مصر در اعتراض به اقتدارگرایی و برخورد با معترضان تونسی در مقابل سفارت تونس تجمع و تظارهرات کردند. دو روز بعد جوانی به نام عبده عبدالمنعم حماده جعفر خلیفه، در اعتراض به بسته شدن رستوران خود در مقابل ساختمان مجلس مردم دست به خود سوزی زد و همان جرقه کافی بود که خشم باروتی مردم مصر، انقلابی را مشتعل کند که منجر به استفای حسنی مبارک در 11 فوریه 2011 شود.
17 ژوئیه 2012- انتخابات مصر
دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری مصر برگزار شد و محمد مرسی از رقیب خود ژنرال احمد شفیق، بازی انتخابات را برد. وی که به عنوان باسوادترین رییس جمهور دنیا نیز محسوب می شود، اولین رییس جمهور پس از انقلاب ۲۰۱۱ مصر و پنجمین رییس جمهور تاریخ این کشور است.
30 ژوئن 2013- مصر- میدان التحریر
التحریر مملو از تظاهرات کنندگانی بود که خشمگینانه علیه محمد مرسی شعار می دادند و یکی از دفاتر اخوان المسلمین در ابوحماد در الشرقیه نیز به آتش کشیده شد. جالب آنکه تظاهرات کنندگان استان الاقصر در مصر در اقدامی تجزیه طلبانه مدعی استقلال این استان شدند و پرچم آن را نیز تغییر دادند.برخی از تحلیلگران سیاسی می گویند احتمال یک کودتا وجود دارد.
1 جولای 2013- مصر
ارتش مصر با صدور بیانیه ای ضمن هشدار درباره ادامه وقت کشی و تشدید بحران به همه طرفها 48 ساعت مهلت داد که برای تحقق خواسته های مردم اقدامی فوری انجام دهند ، در غیر این صورت ارتش وارد عمل خواهد شد.در حالی که واکنش ها به بیانیه ارتش مصر در میدان التحریر از سوی احزاب وشخصیتهای مخالف ادامه دارد ، رسانه های عرب زبان از استعفای ده وزیر کابینه هشام قندیل و نیز سامی عنان مشاور نظامی محمد مرسی خبر دادند.
2 جولای 2013- مصر
حکم مرسی در برکناری دادستان کل مصر لغو شد و برخی رهبران اخوان المسلمین در پی تشدید بحران سیاسی در مصر بر لزوم کناره گیری این گروه از قدرت تاکید کرده اند.
و حالا...
چه اتفاقی افتاده است که مردم مصر در اولین سالروز پیروزی محمدمرسی اینگونه خشمگین در برابر او ایستاده اند؟ گویی این این بار انقلاب سر خود را می خورد! آیا به گفته کارل مارکس، چاره ناپذیری و ضرورت در انقلاب هنوز هم مسجل است؟ یا به گفته کوهن ارزش ها استحاله شده اند و اینک مردم در عرض یک سال، دریافته اند که به ارزش هایی که می خواستند، دست نیافتند؟ آیا ایدئولوژی جدیدی در مصر پدید آمده است؟ آیا جنبش بدون رهبر (Leader Less) مصر، رهبر کاریزماتیک نوینی پیدا کرده است؟ آیا حضور دیروز محمد البرادعی در میدان التحریر مصر نشان از رهبری انقلابی دیگر دارد؟ و دست آخر اینکه آیا مردم مصر با وجود ناآرامی های چند سال اخیر به یک روحیه آنارشیستی خاصی دست یافته اند؟
ابولحسن نواب، رییس دانشگاه ادیان و مذاهب در این زمینه ، با اشاره به تاریخ 60 سال اخیر مصر و نفوذ ملی گراهایی چون جمال عبدالناصر، انور سادات و حسنی مبارک گفت: جمال عبدالناصر کاملا دنبال پان عربیسم و ملی گرایی بود و با روس ها روابط خوبی داشت، ضد امپریالیسم هم بود، در جنگ یمن با عربستانی ها هم کم می کرد. این رویه و ملی بودن جمال عبدالناصر زمینه ای شد که در دوران انور سادات و حسنی مبارک هم به نوعی ادامه داشت. سادات هم که بن مایه های ملی داشت، وابسته به آمریکا بود. بعد هم می رسیم به دوران حسنی مبارک که تقریبا همان روند ادامه پیدا کرد و روابط گرمی با آمریکا داشت. اینها همه در تلاش بودند که مصری ها ملی گرا باشند و هیچ تلاش دینی صورت نمی دادند.
وی در ادامه با اشاره به این پیشینه و پیدایش اخون المسلمین افزود: با این زیرساخت و 24 سال بعد از تاسیس اخوان بود، که اخوانی ها با دولت ناصر درگیر شدند. اخوان المسلمین یک پایگاه مردمی سنتی داشتند، نه پایگاه حکومتی. با این سابقه و پایگاه اخوان المسلمین در مصری که 60 سال تحت حاکمیت دولت های ملی گرا بودند، قدرت را توسط آقای محمد مرسی در دست گرفتند. اینها در مقابل همه افراد و احزابی که در مصر حضور داشتند (اعم از لیبرال ها و لاییک ها و ملی گراها و ...) تقریبا نصف مردم جمعیت را شکل دادند.
رییس دانشگاه ادیان و مذاهب با برشمردن ویژگی جریان های معترض به مرسی اظهار داشت: مرسی و اخوان با تکیه بر دین سنتی مردم قدرت را در دست گرفتند و بیشتر طرفداران این حکومت روستاییان و اقشار ضعیف و محروم جامعه هستند. رای جریان وابسته به مرسی یک رای شکننده بود و اختلاف رای مرسی با رقیب خود در حد 2 درصد بود. حتی در قانون اساسی هم رای موافق درصد بالایی نداشت. تکیه این جریان هم مردم سنتی متدین مصر است که این افراد نه در سیستم حکومتی دست دارند و نه اصلا در شهرهای بزرگ و قاهره هستند و نه اینکه اساسا ید بیضایی دارند. این شرایط تقریبا قابل قیاس با شکل انتخاباتی سال 88 در ایران است.
مصری یل هایی مثل دبیر کل اتحادیه عرب- عمرو موسی- و محمد البرادعی – رییس سایق آزانس انرژی هسته ای- را دارد. وقتی مرسی پیروز انتخابات شد، از این افراد اصلا استفاده نشد و این باعث شد که قشری از مردم ناراضی باشند و این شرایط به وجود بیاید.
حجت الاسلام نواب در ادامه به ضعف در تدبیر مرسی و اخوان المسلمین بیان کرد: اخوان باید یک تدبیر ویژه ای پیاده می کردند. یعنی باید یک دولت ائتلاف ملی تشکیل می دادند و از عمرو موسی و البرادعی استفاده می کردند. یعنی باید نوعی تقسیم قدرتی شکل می گرفت و آزادی های خاصی می دادند. اخوانی ها بدون برنامه ریزی منسجم، مصری را در اختیار گرفتند که تمدنی چندین هزار ساله دارد.
این تحلیلگر مسایل خاورمیانه و مصر با نگاه به دورنمای سیاست در آینده مصر، اظهار داشت: اگر معترضان کنونی علیه مرسی (که لیبرال های مصری هستند) به پیروزی برسند، شاید روابطشان با ما بهتر شود و مثل سنی های عربستان با ما برخورد نکنند، اما ما نباید اخوانی ها را محکوم کنیم. ما با یک هیاتی 9 بار به مصر رفته ایم که 8 بار آن مربوط به زمان مبارک بود و یک بار هم در زمان مرسی یه مصر سفر کردیم. در 8 باری که زمان مبارک بود، هیچ توهینی به ما نشد، اما در زمان آقای مرسی با ما بدرفتاری شد. ریشه این بدرفتاری مربوط به جریان های سنی افراطی بود. البته در هر دو برهه مصر یک فضایی امنیتی داشت و در این زمینه هیچ تفاوتی نکرده است. در دوره آقای مرسی، نمایشگاه کتاب آنها پر از کتاب های ضد شیعی و ضد ایرانی بود. اخوانی ها حتی با اسراییل قطع روابط نکردند، با مسلمانان غیر سنی روابط حسنه ای برقرار نکردند و به خاطر مشکلات مالی، روابطشان با آمریکا را هم قطع نکردند. لیبرال های مصر علم حکومت داری را به شکل جاری بیشتر بلدند. ولی ما نباید سخنی بگوییم که اخوان تضعیف شود.
وی با مقایسه ایران بعد از انقلاب و مصر بعد از انقلاب بیان کرد: اگر بخواهیم ایران بعد از انقلاب را با مصر بعد از انقلاب مقایسه کنیم، به تدبیر امام پی می بریم. ایشان بعد از انقلاب از لیبرال ها در حکومت استفاده کردند و بعد آنها را اداره کرد. در انقلاب مصر هم اینگونه بود و همه مردم می خواستند حسنی مبارک از قدرت کناره گیری کند. منتهی بعد از آن اخوان نتوانست امور را تدبیر کند. طرفداران مرسی و کسانی که به او رای داده اند، تغییری نکرده اند، بلکه مخالفان مرسی کسانی هستند که قبلا به او رای نداده اند.
اما علی رضا بابایی تحلیلگر مسایل خاورمیانه و مصر با رد این نظر که مصری هایی که به مرسی در انتخابات سال گذشته رای دادند، اینک معترض نیستند، گفت: مصر الان وارد یک شرایط بحرانی شده است و از حد گروه های معارض آقای مرسی فراتر رفته است. حتی اگر گروه هایی مثل انقاذ وطنی یا جبهه نجات ملی هم با مرسی کنار بیایند، باز هم فکر نمی کنم مرسی بتواند، به خاطر فضای عمومی مصر، ادامه حکومت بدهد. این به خاطر فضای عمومی مصر است. باید اذعان داشت که یک اکثریت قاطعی الان در خیابان های مصر حضور دارند. تمام داخلی و خارجی ها و حتی ارتش مصر هم اذعان کرده است که این اکثریت قاطع است و اینها طرفداران مرسی هم هستند. مرسی به دلیل عملکرد ضعیف خود پایگاه مردمی خود را از دست داده است. آقای ارسلان هیکل گفته است که کل طرفداران مرسی و جماعت اخوان المسلمین کمتر از ثلث مردم هستند. الان به نظر می رسد که این گروه های معارض نیستند، بلکه عامه مردم هستند. فارغ از اینکه مردم مصر پیشینه فرهنگی و تاریخی پرباری دارند، شرایط اجتماعی مردم هم طوری شده است که مردم عادی بدون اینکه به گروهی وابستگی داشته باشند، به خیابان ها ریخته اند. شاید در بین معترضان کسانی باشند که حتی به مرسی هم رای داده اند. این در اثر تندروی ها، افراطی گری ها، بی تدبیری ها، تضادها و تناقض هایی است که اخوان المسلمین در حکومت از خود نشان داده اند. حتی تلویزیون مصر در گزارشی نشان داد که برخی از مردم معترض می گفتند که ما یک سال قبل به مرسی رای داده ایم.
بابایی با اشاره به شرایط حاکم بر مصر در زمینه های داخلی و خارجی اظهار داشت: یکی دیگر از دلایل این اعتراضات هم پیمان شدن با جریان های داخلی و خارجی نه چندان خوشنام، مثل سلفی ها و اسلام گراهای افراطی مصری و هم پیمانی با دولت قطر، - دولتی که در مصر به شدت منفوریت دارد- است. کارهایی که افراطی ها انجام می دهند، به حساب مرسی و اخوان المسلمین گذاشته می شود. در حالت کلی روابط خارجی آقای مرسی، احساسی و بدون منطق است. همانطور که در سیاست داخلی این رویه به وجود آمده است و حتی بورس مصر سقوط وحشتناکی داشته، در سیاست داخلی هم ناپخته عمل می کند.از طرفی کاریزمای شخصیتی آقای مرسی هم چندان مثبت نیست. او رفتارهای تند و لجوجانه ای با مردم دارد و در سخنرانی هایش خطاب های ناروایی به مخالفان دارد.
این تحلیلگر مسایل خاورمیانه با بیان مسایل پیش روی اخوان المسلمین گفت: اخوان المسلمین تا به حال در صحنه حکومت نبوده است. ظهور و سقوط خیلی زود رسی داشته است. بخشی از این جریان ها به رویکرد سیاست خارجی مرسی و بخش دیگری هم به بخش سیاست داخلی بر می گردد. قسمتی از این افول اخوان المسلمین و شخص مرسی مربوط به ناکارآمدی و بی کفایتی آنهاست. در کشور پهناوری مثل مصر مردم به احتیاجات ابتدایی خود دسترسی ندارند.
او در ادامه بیان کرد: بدون رهبر بودن حرکت انقلابی علیه مصر علیه مبارک هم موثر بود. الان هم این معارضان رهبر ندارند. در مقطع قبلی اخوان المسلمین میراث خوار حرکت انقلابی و سوار بر موج اعتراضات شد. الان هم شاید بعد از سقوط مرسی جریان هایی بروز کنند که خیلی اهمیت و جایگاه ویژه ای ندارند. البته جبهه انقاذ وطنی محمد البرادعی را به عنوان سخنگو اعلام کرد. به طور مشخص مردم مصر می گویند که : اخوان المسلمین نباشند.
بابایی با اشاره به خبر ادعای استقلال استان الاقصر اظهار داشت: در زمینه اینکه استان الاقصر ادعای استقلال کرده است باید گفت که مصر به دلیل ساخت یکدست مردمی و فرهنگی و پیشینه تاریخی قابلیت تجزیه ندارد. مصر مثل سودان نیست و کشوری مثل قطر که توانست در تجزیه سودان تاثیرگذار باشد. اما هیچ کشوری نمی تواند در تجزیه مصر موثر باشد. مصر یکپارچه خواهد ماند. البته این اعلام استقلال هم یک زنگ خطر است. در حالت کلی مسبب این اوضاع امروز مصر اخوان المسلمین است.
وی در ادامه با تبیین افق پیش رو در سپهر سیاسی مصر گفت: در مورد آینده مصر هم باید گفت که حتی اگر معارضان هم به قدرت برسند، باز شرایط سختی در پیش است. به خاطر اینکه مصر دچار چند دستگی شده است. حتی اگر مرسی هم در قدرت بماند، باز وضعیت سختی خواهد داشت. حتی کشورهای منطقه می خواهند، مصر از معادلات منطقه ای حذف شود و تاثیرگذاری خود را از دست بدهد. اگر کسی بعد از مرسی می خواهد در راس امور مصر باشد، باید با یک توافقاتی بتواند، اعتماد عرصه بین الملل را هم جلب کند. الان حاکمیت در مصر با کشورهای عربستان، امارات، کویت، عراق و سوریه مشکل دارد. این دوره گذار کار بسیار سختی است.