هرچند كه رسيدن به اين پاسخ براي هر فردي در واقع دستيابي به يك حجت شرعي براي رأي دادن تعريف ميشود اما به نظر توجه به شرايط فعلي كشور مهمترين راهكاري است كه ميتوان بر اساس آن نامزد اصلح را انتخاب كرد.
هرچند كه در اين روزها ضعف ساختار تحزب در جمهوري اسلامي به شدت موج ميزند و مردم مدام از هم ميپرسند كه قرار است فلان كانديدا با كدام جريان و دسته و تيم در آينده در پاستور حضور يابد اما در شراط فعلي چارهاي وجود ندارد جز آنكه برنامهها و نوع رويكرد و پيشفرضهاي نامزدها مطابق با شرايط امروز ايران اسلامي محك زده شود.
اولين نكتهكه در تحليل وضعيت كنوني ايران بايد به آن اشاره كنيم مسئله پيشرفت و عدالت است. مقام معظم رهبري دهه چهارم از انقلاب اسلامي را دهه پيشرفت و عدالت ناميدهاند و اين بدان معناست كه تمام تمركز دولتو ساير قوا و سازمانها در پيشبرد نظام بايد روي دو محور پيشرفت و عدالت باشد. البته اين پيشرفت و عدالت تنها در زمينههاي اقتصادي مطرح نيست بلكه ساير حوزههاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و. . . نيز بايد تحت تأثير دو مقوله پيشرفت و عدالت قرار گيرند. با اين حال به طور قطع ميتوان گفت در شرايط فعلي آن كانديدايي اصلح است كه در برنامهها و شعارها و نوع نگرشش به گفتمان پيشرفت و عدالت اولويت بيشتري بدهد. اگرچه امروز برخي از جريانهاي سياسي در كشور تأكيد ويژهاي بر گفتمان مقاومت و ايستادگي دارند اما بايد دانست كه اين گفتمان نيز در درون گفتمان پيشرفت و عدالت قرار ميگيرد و خود به تنهايي نميتواند به عنوان يك گفتمان مستقل عمل نمايد.
امروز نياز اصلي كشور پيشرفت در تمام زمينهها و به خصوص حوزه اقتصاد است. مطمئناً اين پيشرفت نيز كار سادهاي نيست و با وجود چالشهاي بسيار در حوزه اقتصادي دستيابي به رشد و توسعه امري سخت اما قابل دسترسي است. امروز نيز آن نامزد و كانديدايي اصلح است كه خود را معتقد به گفتمان پيشرفت و عدالت بداند. مطمئناً فردي كه هيچ برنامه و كارنامه مشخصي براي تحقق پيشرفت و عدالت در كشور ندارد نميتواند گزينه اصلحي براي تصدي پست رياست جمهوري يازدهم باشد. البته اين نكته را نيز بايد مد نظر قرار داد كه ميان حرف تا عمل فاصله بسيار است. شايد فردي در مقام سخن بسيار عالي باشد اما در عمل هيچ و مردم اين روزها بايد به گذشته نامزدها نيز توجه كنند و ببينيد كه آنها در دوران مديريتي خود چه عملكردي داشتهاند.
يكي ديگر از ويژگيهاي مهم نامزد اصلح را ميتوان ولايتمداري و اعتقاد داشتن به حد و حدود رياست جمهوري دانست. متأسفانه تجربه ميگويد كه برخي بلندپروازيها باعث شده است كه روساي جمهور در آخرين روزهاي كاري خود به دنبال استبداد و قانونگريزي و. . . بروند. اگرچه جايگاه رياست جمهوري در ايران يك جايگاه ويژه و بسيار مؤثر است اما هم مردم و هم نامزدها بايد بدانند كه رئيسجمهور تنها رئيس قوه مجريه است. رئيسجمهور نه رهبر است نه رئيس قوه قضائيه، نه رئيس مجلس و نه هيچ چيز ديگر. ما رئيسجمهوري لازم داريم كه معتقد و ملتزم به ولايت فقيه باشد و در حرف و عمل اين اعتقاد را نشان دهد. البته مردم به راحتي در خلال همين مناظرههاي انتخاباتي ميتوانند تشخيص دهند كه كدام نامزد ولايتمدار است. اينكه برخي نامزدها از هم اكنون قولهاي جدي براي تحول ساختاري در اقتصاد و سياست و فرهنگ و. . . سر ميدهند بيش از همه چيز به شوخي ميماند چراكه سياستهاي كلانجمهوري اسلامي و قوانين و اسناد بالادستي كاملاً مشخص هستند و رئيسجمهور حق ندارد به غير از اين قوانين و اسناد چيز ديگري را اجرا كند. البته هنر رئيسجمهور اجراي قوانين به بهترين شكل ممكن و بهبود اين قوانين با تعامل با قوه تقنيني است اما اينكه فكر كنيم رئيسجمهور مسئول حل تمام مشكلات است اشتباه است بلكه مردم بايد انتظاراتي متناسب با شأن و اندازه رياست جمهوري از اين جايگاه داشته باشند.
به زعم نگارنده آن نامزدي اصلح است كه بزرگترين افتخارش اجراي قوانين به بهترين شكل ممكن است. اما توجه به شرايط ايران در فضاي بينالمللي نيز به خوبي نشان ميدهد كه ايران به چه رئيسجمهوري نيازمند است. در عرصه بينالمللي و آن هم در شرايط ويژهاي كه از يك سو موج بيداري اسلامي خاورميانه را تحت تأثير قرار داده و از سوي ديگر امريكاييها با بحرانهاي خود ساخته در سوريه و عراق و لبنان و. . . خواهان تزلزل توان و قدرت بلوك مقاومت هستند ما نيازمند يك رئيسجمهور مقتدر، باهوش و اهل ايستادگي هستيم. مطمئنا آنهايي كه از همين امروز چراغ سبز به دشمنان نشان ميدهند نميتوانند رئيسجمهوري در شأن ملت ايران باشند بلكه ايران نيازمند فردي است كه معتقد به آرمانها و ارزشهاي انقلاب اسلامي باشد و به طور جد قصد دفاع از اين آرمانها را داشته باشد.
ضمن آنكه رئيسجمهور بايد حد و اندازه خود در عرصه سياست خارجي را نيز بداند و مطلع باشد كه در عرصه بينالمللي با توجه به حساسيت موضوع و ارتباط مستقيم با مسئله اصل انقلاب اين رهبر معظم انقلاب اسلامي هستند كه حرف اول و آخر را ميزنند و يك رئيسجمهور ارزشي و مردمي سعي خواهد داشت در راستاي منويات رهبر انقلاب حركت كند و نه اينكه وقتي رهبري شرايط ايران در مقابل دشمن را بدري و خيبري ميخواند او دم از شعب ابيطالب بزند.
اما در نهايت بايد گفت كه اين مردم هستند كه در پايان انتخابگر اصلي هستند و به حتم مردم با بصيرت ايران همچون سه دهه گذشته بهترين انتخاب را رقم ميزنند و با حضور پرشور و آگاهانه حماسه سياسي مورد نظر رهبري را به صورت كامل محقق ميسازند.