به گزارشايلام بيدار، پول پس از طی مراحلی وارد مرحله سیستم استاندارد طلا یا پول قابل تبدیل (Convertible) شد که تشابهات زیادی با مرحله قبل که در گزارش اول از مجموعه «پول چیست؟» توضیح داده شد دارد. آخرین مرحله در تکامل پول، مرحلهای است که در آن زندگی میکنیم. پولهای امروزی که عمدتا پولهای غیرقابل رویت الکترونیکی، اسکناس و مسکوک را شامل میشود شباهتی به کالاهایی که به طور عامه میشناسیم ندارند. صرفا کاغذی با چند نقش و نگار هستند که برای آنها شماره سریالی تعریف شده است که همین کاغذها نیز در حال محو شدن از بازار و جایگزین شدن با پولهای الکترونیکی یعنی صرفا مجموعهای از اعداد و ارقام هستند. 97 درصد از پولها در آمریکا و 93 درصد از پولها در ایران صرفا اعداد در کامپیوترها هستند. در این پول جدید و بیسابقه ارزش کالائی با ارزش مبادلهای تفاوت فاحشی دارد.
عدهای معتقدند که چون پول در دنیای امروز همان دینار و درهم در صدر اسلام که در قرآن کریم به آن مثل زده شده نیست، پس خرید و فروش آن؛ گرفتن بهره در قبال اجاره دادن و پرداخت بهره با اجاره کردن؛ صحیح است. یا اینکه به دلیل وجود تورم؛ تورم به عنوان اصل پذیرفته شده و ریشه آن مسکوت گذاشته شده است؛ گرفتن بهره تا حد جبران تورم صحیح است، که فرض شده مقدار تورم به طور عینی و دقیق قابل محاسبه است. ادعایی که هیچ کارشناس تورم و آشنا با اقتصادسنجی مطرح نمیکند و در این باره نظریات مختلف محاسبه تورم داریم. رابطه این مباحث با ربا که در دین نهی شده و قانون بانکداری بدون ربا برای حذف ربا نوشته شد را در گزارشهای آتی و به طور جداگانه بررسی خواهیم کرد. اما واقعیت مربوط به مبادلاتی که با پولهای کاغذی انجام میشود چیست؟
واقعیت این است که ویژگی مشترک و خاصّی که پول در ادوار مختلف دارد مربوط به جنبه حقوقی و اعتباری بودن آن است و نه ارزش کالائی آن. بنابراین وجه مشترک همه پولها؛ چه پولهای جوامع بدوی که همان پولهای کالائی بودهاند و چه اسکناسهای امروزی در جامعه متمدن جنبه اعتباری یا حقوقی بودن آنها است. یعنی توافقی بین جامعه چه در واحد قبیلهای و چه در واحد مدرن آن شده است تا یک کالا را به عنوان پول شناخته و وسیله مبادلات خود قرار دهند. حال به محض آن که شیئی(چه کالای شناخته شده توسط چشم و چه تکهای کاغذ یا کارت اعتباری الکترونیکی) به عنوان پول انتخاب شد دو اتفاق مهم روی میدهد:
واحد اندازهگیری برای محاسبه قیمت نسبی کالاها(ارزش نسبی هر زوج کالا) تعیین میشود.
وظیفه مبادلهای یا وسیله مبادله بودن(نه مصرفی بودن)
نتیجهای که از دو مورد بالا به دست میآید این است که «پول» را در هر صورتی که باشد نمیتوان حبس کرد. مفهوم این جمله این است که کالاهای مصرفی چه بادوام و چه بیدوام را میتوان حبس کرد ولی پول را نه. پس سرعت گردش پول مثبت و بزرگتر از واحد خواهد بود؛ درحالیکه سرعت گردش کالای خصوصی صفر است. به عنوان مثال؛ اگر فردی لباسی از فروشگاه خرید و به منزل آورد میتواند آن را در کمد قرار داده و حبس کند. یعنی آن لباس دیگر در مغازه لباسفروشی قرار ندارد و اگر فرد دیگری به دنبال همان لباس با همان اندازه باشد و آن را از آن مغازه درخواست کند باید برای او یک دست لباس با همان مشخصات بدوزند. نتیجه آنکه اگر شیئی خصوصی باشد هر فردی میتواند هر تعداد که بخواهد(با فرض تعداد عقلانی و برای مقاصد انسانی) خریداری کرده و حبس کند.
این مساله تفاوت بین کالاهای خصوصی و عمومی را مشخص میکند. کالاهای خصوصی برای حبس شدن تولید میشوند ولی کالاهای غیرخصوصی اگر توانائی دست به دست گشتن داشته باشد یعنی سرعت گردش بزرگتر از واحد داشته باشد میتواند پس از تامین نیاز یک نفر دوباره به گردش افتاده و نیاز تعداد زیادی از افراد یا خانوادهها را برطرف کند. به دلیل مثبت بودن سرعت گردش کالاهای غیرخصوصی، تعداد آنها میتواند خیلی کمتر از تعداد افراد یا خانوادههای نیازمند به آنها باشد زیرا که این شکاف را سرعت گردش آن میتواند جبران کند درحالیکه در مورد کالاهای خصوصی اینگونه نیست و در صورت وجود تقاضا میتواند به تعداد افراد یا خانوادههای تقاضامند تولید شود.
در یک جامعه با انتخاب یک شیئ به عنوان پول(وسیله مبادله) مردم آن جامعه توافق کردهاند که آن شیئ که قبلا مثل بقیه کالاها بوده از ردیف کالائی خارج شده و در ردیفی پایینتر قرار گرفته و به نحوی در خدمت سایر کالاها و اشیا قرار میگیرد. اگر بخواهیم چیزهایی که در اختیار شخص هست را طبقهبندی کنیم به رتبهبندی زیر میرسیم؛ یعنی تسلط شخص از:
نفس
اشیا خصوصی
اشیا(کالاهای) عمومی غیرمحض
اشیا(کالاهای) عمومی محض
به ترتیب کاهش مییابد و موارد 2 تا 4 در خدمت نفس هستند. این مثال به بحث پول نزدیک است یعنی مرتبه پول(یا وسیله مبادله) پایینتر از مرتبه بقیه کالاها است و لا به لای کالاهای خصوصی حرکت کرده و وسیله مبادله آنها میشود.
اقتصاددانان غربی به دلیل پذیرش بهره پول پیچیدگیها و کارکردهای زیادی برای آن ایجاد کردهاند، اما میتوان ارتباط پول را با سایر کالاها به نخ تسبیح تشبیه کرد که کالاها را یا همان دانههای تسبیح به هم پیوند میزند. امام محمد غزالی پول را به آینه تشبیه کرده که بدون وجود منبع نور؛ روشنائی را در آینه نمیتوان دید. یا میتوان گفت که کالاها اشیا هستند و پول سایه آنها که در صورت وجود کالاها سایه هم نخواهیم داشت. بنابراین پول نمیتوان یکی از دانه های تسبیح باشد یا دانههای تسبیح نمی توانند نخ تسبیح باشند زیرا در آن صورت ما صد و دودانه تسبیح و یا صرفا یک نخ خواهیم داشت. پول یا همان نخ تسبیه را باید به نحوی استفاده کنیم که وجود آنرا حس نکنیم زیرا پس از ایفای نقش خود کاری برای آن باقی نمیماند. این مشکل از آنجا پیدا شده که پول خود را به عنوان کالائی خصوصی جا زده است؟
این مشکل از زمانی شروع شد که پول به صورت ذخیره ارزش درآمد. انتقاد از اقتصاددانان کلاسیک زمانی شروع شد که جان مینارد کینز به همین مساله پرداخت و گفت که شما چطور بهره را قبول دارید، اما به دلیل خاصیت بهره سفته بازی مردم با پول را متوجه نشدهاید. این مساله در شماره بعد از سلسله گزارشهای پول بررسی میشود.
انتهای پیام/ی