ایلام بیدار10:12 - 1392/02/01
چرایی نیامدن رئیس‌جمهوری که هر 9روز، یک بحران داشت

آزمودن خاتمی آزموده شده، خطاست

خوب است به گفته‌ی معروف خود خاتمی نیز اشاره‌ای داشته باشیم که در اواخر عمر دومین دولتش گفت من در هر 9 روز با یک بحران مواجه بودم. مهمترین سوالی که بعد از شنیدن این حرف به ذهن می‌رسد این است که کدام توانمندی و درایت بالای سر این دولت قرار داشته که با مشکلات هر روزه، آن هم در حد بحران روبه‌رو می‌شده؟

 

سید مجتبی نعیمی:خیلی وقت است که بازی آمدن یا نیامدن خاتمی از طرف اصلاح‌طلبان به راه افتاده و کیست که نداند همه‌ی این بازی برای رصد جامعه و کشف واکنش‌ نهادهای قانونی مثل شورای نگهبان به حضور او در عرصه‌ی انتخابات است. جالب اینجاست که هرچه به انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم، این بازی گرمای بیشتری پیدا می‌کند. اما چه خوب است کسی این وسط بپرسد که آیا اصل این بازی درست است یا خیر؟ به عبارت دیگر، آیا رئیس‌جمهور شدن مجدد خاتمی یک اتفاق خوب برای کشور است یا یک اتفاق بد؟

برای پاسخ دادن به این سوال – گذشته از اینکه در مورد چه کسی پرسیده می‌شود – باید بررسی کرد که آیا فرد مورد نظر و جریان سیاسی حامی او، صلاحیت‌های لازم برای در اختیار گرفتن جایگاهی به این مهمی را دارند یا خیر؟ و چه چیزی بهتر از نگاه کردن به کارنامه‌ی افراد و احزاب برای انجام این بررسی. مسلماً آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان حامی وی نیز مستثنی از این قاعده نیستند و خوب است برای سنجش صلاحیت ایشان، نگاهی کوتاه به کارنامه‌ی‌شان بیندازیم.

کافی‌ست نگاهی به کارنامه‌ی ریاست‌جمهوری آقای خاتمی در سه حوزه‌ی اقتصاد، فرهنگ و سیاست‌خارجی بیندازیم تا ببینیم ایشان صلاحیت احراز مجدد این پست را دارند یا خیر؟ البته ما قصد نفی خدمات انجام گرفته در این هشت سال را نداریم و فقط می‌خواهیم به معضلات آشکار این دوران اشاره کنیم.

در حوزه‌ی فرهنگ، شاید با انفجار شمارگان مطبوعات و افزایش حجم تولید آثار سینمایی و بالا رفتن تیراژ کتاب‌ها نسبت به گذشته مواجه بودیم، اما همه‌ی این افزایش کمیت، به بهای از دست دادن کدام کیفیت بود؟ آیا این بها چیزی جز متزلزل کردن ارزش‌های دینی و انقلابی ما تحت عناوینی همچون آزادی بیان و بالا بردن تساهل و دمیدن روح نقد به جامعه بود؟

آیا غیر از این است که وقتی به فکر دولت اصلاحات می‌افتیم، اولین چیزی که به ذهن ما می‌رسد این است که یاد افزایش گسترده‌ی بی‌بند و باری اخلاقی در جامعه می‌افتیم؟ جامعه‌ای که دچار مشکلات اقتصادی فراوان از جمله عدم عدالت اجتماعی بود، اما بجای اینکه مسئولین دنبال راه حل اقتصادی مسائل باشند، با شعار آزادی حداکثری کار را به جایی کشاندند که بعضی سعی کردند مشکلات اقتصادی‌شان را با مسائل غیر اخلاقی حل کنند.

از اقتصاد گفتیم. بهتر است همین‌جا نگاهی به کارنامه‌ی اقتصادی دولت خاتمی داشته باشیم. کارنامه‌ای پر از ایراد که ادامه دهنده‌ی ناقص اقتصاد دولت سازندگی بود. با همان سیاست‌های اقتصادی تورم‌زا، با همان سیاست‌های اقتصادی خالی از عدالت اجتماعی. و دست‌مریزاد به مردمی که مسئولین‌شان دائماً در حال دعواهای سیاسی خودشان و طراحی طرح‌های عبور از فلانی و بهمانی بودند و این بندگان خدا که گرفتار معاش، تحمل می‌کردند و دل به دولت و مجلس بعدی بسته بودند و خواهان گفتمان جدید.

و کیست که نداند یکی از مهمترین دلایل از دست دادن ترتیبی شوراهای شهر و مجلس شورای اسلامی و ریاست‌جمهوری توسط اصلاح‌طلبان این بود که آنها، اصلا کننده‌ی کار اقتصاد نبودند و مردمی که درگیر روزمره‌ی زندگی‌شان بودند، به گفتمان عدالت رأی دادند تا از شر بیکاری فزاینده و بی‌مسکنی رها شوند.

سیاست‌خارجی دولت خاتمی هم که نیازی به گفتن ندارد. یک سیاست خارجی مبتنی بر پذیرش ابرقدرت‌ها که در زیر چتر شعار گفتگوی تمدن‌ها مخفی شده بود و بیشترین جلوه‌اش، در ماجرای تعطیلی نیروگاه‌های هسته‌ای ما بود. سیاستی که صدای خیلی از مردم را درآورد. حتی آنهایی که گرایشات مذهبی قوی‌ نداشتند، از دیدن سر خم کردن مجدد کشورشان ناراحت بودند و تمایلی به تکرار این روند نداشتند.

البته خوب است در کنار مباحث بالا، به گفته‌ی معروف خود خاتمی نیز اشاره‌ای داشته باشیم که در اواخر عمر دومین دولتش گفت من در هر 9 روز با یک بحران مواجه بودم. مهمترین سوالی که بعد از شنیدن این حرف به ذهن می‌رسد این است که کدام توانمندی و درایت بالای سر این دولت قرار داشته که با مشکلات هر روزه، آن هم در حد بحران روبه‌رو می‌شده؟ حال، آیا چنین فردی و چنین جریان سیاسی، صلاحیت کسب مجدد پست ریاست‌جمهوری را دارد؟

البته نباید از این مسئله نیز بگذریم که آقای خاتمی، آنروزی که سکان ریاست‌جمهوری کشور را به دست گرفت، در اوایل پنجاه سالگی بود و این‌روزها، ایشان در نزدیکی هفتاد سالگی‌ست. مسلم است که فردی با چنین سن و سالی توانایی انجام کارهای سنگین را نداشته و کمترین تناسب موجود با نیاز امروز کشور که همانا کار جهادی‌ست را دارد.

پس بهتر است ایشان و جریان سیاسی حامی‌شان، در تصمیم‌گیری برای آمدن یا نیامدن خاتمی درنگ نکرده و از قید این کار بگذرند. چون نیک که بنگریم خیر کثیری در این آمدن وجود ندارد و کشور را به وضع بهتری سوق نخواهد داد.

 

منبع:بولتن نیوز