ایلام بیدار01:15 - 1395/04/01

پارادوکس "آموزش و پرورش"با "اقتصاد مقاومتی"

عنایت ویژه به مجموعه متولیان امر آموزش می تواند منشأحرکت و عزت جامعه اسلامی و ایرانی درمسیر کمال و پیشرفت واقعی گردد.

محمود کرمشاهی:: براساس دیدگاه تالکوت پارسنزاندیشمند نظریه های جامعه شناسی، در نظام اجتماعی کل (macro social system) یا به عبارتی جامعه امروزی ما چهار خرده نظام از هم تفکیک شده اند. این چهار خرده نظام براساس اهداف (آرمان)کل با یکدیگر رابطه سیستماتیک دارند. هر یک از این ابعاد چهارگانه شامل خرده نظام های سیاسی(دولت)، اقتصادی(تولید)، فرهنگی(آموزش) و اجتماعی(خانواده) علاوه بر وظایف خاص، باید مطابق با ارزشهای نظام اجتماعی کلبه طور مثال(اقتصادمقاومتی) حرکت و تلاش نمایند.

 
رابطه بین این خرده نظامها و اضلاع چهارگانه مطروحه، مطابق با دیدگاه «تالکوت پارسنز» دارای رابطه سیبرنتیک (CYBERNETICS)می باشند. بدین معنی و رابطه تعریف شده و عملکردی چهار خرده نظام همانند رابطه بین «جوارح» با «مغز» انسان ذکر شده است. می توان گفت در این رابطه فردی و کلان هر چند قدرت (انرژی) در اعضاء و جوارح(نظام اقتصادی) هست، اما تصمیم گیرنده مغز انسان(نظام فرهنگی) می باشد. «مغز» انسان بخاطر داشتن اطلاعات و آگاهی (درست یا غلط)نقش کلیدی در تصمیم گیری و تصمیم سازی حرکت و تلاش و عملکرد آدمی دارد.
 
قابل ذکر است انگاره ای «سیبرنتیک» به عاریه از مفاهیم زیست شناختی وارد تحلیلهای جامعه شناختی شده است.]ریتزر«نظریه جامعه شناسی معاصر»ترجمه ثلاثی،1374، ص142-131)[
 
با این مقدمه بدون اینکه وارد حوزه ها مفهومی و ابعاد چهارگانه تحلیلی نظام اجتماعی کل و شیوه تعامل و رابطه سیستماتیک و پیچیده مفاهیم مذکور گردیم، فقط در این تحلیل به ذکر نقش و جایگاه خرده نظام فرهنگی،. به طور خاص«آموزش و پرورش» و نقش کلیدی آن و اثر تعیین کننده ای که این خرده نظام و جایگاه و اهمیت ساختاری که در «جامعه پذیری» و «درونی کردن ارزشها و هنجارها در سطوح  فردی، گروهی و حیات جمعی و بطور ملموس تر در تحقق آرمانهای اعلام شده و تدوین شده راهبردی همانند «استقلال اقتصادی»، «جهاد خودکفایی»، «چشم انداز 20ساله»و مهمتر «اقتصاد مقاومتی»دارد به تفصیل تحلیل می نمائیم.
 
امروزه گذر و عبور از جامعه سنتی با ویژگیها و شرایط خاص خود و تقسیم کار مبتنی بر شرایط و نقشهای انتسابی و موروثی (محول)و سلسله مراتب از پیش تعریف شده و رسیدن به جامعه صنعتی(مدرنیته)و تقسیم کار مبتنی بر نقشهای اکتسابی و استعدادهای فردی(محقق)بر کسی پوشیده نیست. لذا ضرورت و اهمیت جایگاه آموزش و پرورش و تربیت نیروی انسانی کارآمد و شایسته،" اظهر من الشمس" می باشد.
 
اگر در گذشته نیروی یدی(فیزیکی)شرط اقتدار جوامع بود و در مقاطع دیگر از تاریخ از جمله نگاه "مرکانتلیست ها" جمع آوری فلزات گرانبها(طلا و جواهرات) شرط دارندگی و برخورداری(ثروت)اقتدار کشورها می دانستند، امروزه داشتن نیروی انسانی توانمند(کیفی)شرط لازم و کافی اقتدار و برخوداری جوامع امروزی می باشد.
 
در مبانی دینی از جمله احادیث و روایت بسیاری به انحاء مختلف در نعمت " فرزند صالح " برای خانواده، نیروی انسانی "کارآمد" برای جامعه از بزرگترین سرمایه های خانوادگی و اجتماعی تلقی شده است.
 
امروزه آموزش و پرورش بعنوان متولی اصلی امر" جامعه پذیری و اجتماعی کردن" بطور کلی و تربیت نیروی انسانی و" استعدادیابی و هدایت تحصیلی" فرزندان این مرز و بوم بطور ویژه می باشد. به اذعان صاحب نظران و دلسوزان، تعلیم و تربیت جامعه ما با مشکلات مزمن مواجه و دچار مسائل و معضلاتی است که در صورت عدم «اصلاح مسیر» و قرار نگرفتن بر«ریل درست» اهداف و برنامه های اعلام شده از جمله «سیاست های کلی نظام آموزش و پرورش»، «اهداف چشم انداز 20 ساله»، خود خواسته یا ناخواسته منتهی به ناکجا آباد تحصیلی، علمی، آتیه شغلی فرزندانمان خواهد شد.
 
بدون حاشیه و لفاظی و با صراحت باید گفت تغییر مقاطع تحصیلی وارنج نمودن" فوتبال گونه" دوره ای تحصیلی از ذیل تا صدر آموزش و پرورش بصورت(4،3،5)یا(3،3،6)ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان همان فداشدن هدف بجای وسیله است. از طرفی تغییر مداوم مطالب و مواد درسی«سرفصلها»هرچند از بعدی مناسب و مفید و بروزرسانی محتوا دروس است.اما همین امر بدون فرآیند منطقی و زمانی موجب سرگردانی خانواده ها و دانش آموزان و آتیه سازان این مرزو بوم می شود. نتیجه ملموس این دژ کارکردی(dis function)نظام آموزش و پرورش تجمع و تکثر دانش آموزان بطور  ناموزون «پشت»دیوار بلند کنکور می گردد.
 
از طرفی همه ما شاهد هستیم در هر خانواده ای تعدادی از فارغ التحصیلان دانشگاهی در رشته های مختلف علوم انسانی، تجربی و ریاضی در رشته های مختلف و مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و بعضا دکتری وجود دارند که علیرغم زحمات فراوان و کسب مدارج تحصیلی، اما بخاطر فرصت محدود «اشتغال زایی»و عدم تطابق بین«فرصت اشتغال»در جامعه و «رشته تحصیلی»متأسفانه در چرخه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بیکار و مغموم در زندگی شخصی ودچار  عوارض روحی و مصائب خانوادگی می باشند.[رابینگتن"رویکردهای هفتگانه در بررسی مسائل اجتماعی"ترجمه صدیق1383 ص93-63]
 
ناگفته پیداست جوانان پس از سپری نمودن بهترین«فرصت  بهاری» عمرشان نه راهی به پیش دارند و نه راهی به پس، لذا بیش از اینکه فرد خانواده را بخاطر این شرایط«وضع موجود»مؤاخذه نماید. متولیان امر آموزش و پرورش باید جواب گو باشند.
 
فقدان ارتباط بین«کار» و «تحصیل» یا بنوعی«آموزش و پرورش»و«دانشگاه» با «بازار کار» یا "صنعت" منجر به نتایج پیش آمده شده است. شرایطی که مسلما برای هویت فردی و اجتماعی تحصیل کرده ها و یا «نگرش ذهنی» فارغ التحصیلان و "مشروعیت" اجتماعی و سیاسی جامعه زیان آور است. [رفیع پور"توسعه و تضاد"1376ص381-364]
 
از دیگر نقاط ضعف ساختاری در آموزش و پرورش، نگرش های حزبی و سیاسی در تغییر مسئولیت های سازمانی و ستادی آن می باشد. هر چند لازمه "جمهوریت" و ویژگیهای دموکراسی بفهوم واقعی "زمان مند بودن" آن است، ولی تغییرات مدیریت اجرایی از رأس تا ذیل باید مطابق با قواعد و شایستگی فنی و تجربی و خواسته جمعی بصورت پلکانی  نه آسانسوری باشد. تغییر مدیریت بصورت اتوبوسی همان از بین بردن داشته ها و تکرار اشتباه در فضای آموزش و پرورش است. صرف "چسباندن پوستر" و حضور یک هفته ای در درب ستاد انتخاباتی نباید ملاک واگذاری مسئولیت های مهم آن هم در آموزش و پرورش که بعنوان«دستگاه انسان سازی»است تلقی  گردد.
 
حسب اهمیت و جایگاه معنوی "حرفه معلمی" در متون دینی و احکام و احادیث اسلامی و تقرب و توازی معلمان و مربیان با انبیاء و اولیاء دینی اما امروزه با تسریع" نگاه مادی گرایی" و دنیوی شدن حیات بشری جامعه ما، متأسفانه معلمان ما نیز دچار نوعی "دوگانگی ایستاری" تعریف و تمجید در کلام و محدودیت در ارتزاق و رفع نیازهای فیزیولوژیکی مطابق سطوح تعریف شده نیازهای پنجگانه صاحب نظران روان شناسی اجتماعی ابراهام مازلو شده است.[افجه ای ؛ فصلنامه مدیریت شماره 3، سال 1368ص93-30]
 
موضوع و مسئله مهمتر و قابل طرح در این مقوله، نقدی بر فرآیند جذب و بکارگیری نیروی متخصص و توانمند در امر تدریس و گزینش نیروهای حاذق و مدیر در سطوح مختلف و رشته های تحصیلی بعنوان معلم،مربی،دبیر و مدیردر آموزش و پرورش است! برای همه ما بدیهی است وقتی دچار کسالت و ناراحتی و بیماری جسمی می گردیم بسته به نوع و میزان بیماری ، فورا در جهت درمان به پزشک متخصص و با تجربه و حاذق مراجعه می نمایم.
سئوال و موضوع مهمتر این است، حال که برای حیات و ممات فردیمان، توانمندترین و حاذق ترین فرد متخصص با کنجکاوی و پرس و جو را ملاک و معیاری برای درمان بیماری خود یا اعضاء خانواده بر می گزینم، چگونه برای پرورش روح و استعداد فرزندانمان و آتیه سازان جامعه این گونه حساسیت و تأمل و درایت را بکار نمی بریم؟ و موضوع و اهمیت آتیه فرزندانمان را به بوته فراموشی می سپاریم! و با بی تفاوتی و تجاهل از کنار آن می گذریم.
 
هر چند وضع موجود جامعه ما با گستره تبلیغات و رقابت های آموزشی(کنکور)موجب ایجاد مراکز و مدارس خصوصی تحت عنوان«کلاسهای تقویتی»بخصوص در رشته های پزشکی بصورت سراب گونه گردیده است، اما همین امر خود موجب شده اولیاء دانش  به ناچار و دانش آموزان ناخواسته و یا نادانسته، ارتقاءدانش خود در رسیدن به هدف یا عبور از دیوار بلند کنکور(رشته های پزشکی)نه در درون کلاسها بلکه در پستوی کوچه ها و فضای نمور مراکز خصوصی موسسات غیرانتفاعی پیدا نمایند.
 
برای متولیان آموزش و پرورش شکل گیری شرایط مذکور مربوط به امروز یا دیروز عملکرد آنان نیست، بلکه این امر حاصل پروسه معیوب جذب نیروهای آموزش و پرورشی بدون رعایت مصدرهای علمی،فنی و توانمندی علمی ویژگیهای شخصیتی می باشد. استخدام اقلیتی و صدور ردیف استخدامی از طریق فرآیند«آموزشیاری»بقول اندیشمند اقتصاد اجتماعی«آلفرد سویی» نتیجه این امر به جای آموزش ماهی گیری یا امنیت شغلی و توسعه پایدار و بطور اوژانسی شرایط کشور ما در شکل گیری " اقتصاد مقاومتی"  فقط منجربه رفع نیاز و تأمین غذایی یک وعده یا یک عده از افراد مذکور می باشد. در صورتیکه حاصل این پروسه و خروجی آن بعد از چند دهه(یک نسل)افت تحصیلی، پایین آمدن میانگین سواد(علم)در مقایسه منطقه ای و جهانی است. حاصل این سیکل معیوب در محدوده مدارس در اثر ضعف تدریس معلم و مربی منجر به کاهش اندوخته و تراکم علمی دانش آموزان، سردرگمی اولیاء و دانش آموزان جستجوی راههای عبور از سد کنکور در کتاب های پرزرق و برق و دهان پرکن تحت عناوین سیرتاپیاز ؛کاهو تا کلم ! موسسات به ظاهر غیر انتفاعی می باشد.
 
نگارنده این سطور که 30سال از زندگی شغلی خود فقط به امر تدریس پرداخته ام، در شهرستان خود از بدو شروع تاکنون شاهد تغییر بیش از15 مدیر در مکان آموزش و پرورش شهرستان بوده ام. بطور میانگینی هر2سال یک مدیر آمده و دیگری ناخواسته رفته است. تغییر این مدیریت تأثیری مثبت در شکل و محتوای حوزه مزبور نداشته است. حاصل این آمدن و رفتن فقط تجربه آموزی و آموزش ضمن خدمت برای مجموعه مدیریت از رأس تاذیل مجموعه ستادی، دوایر، پرسنل اداری گردیده است. البته بعضی ها از شرایط گل آلود تغییرات مدیریت که حاصل انتخابات جناحهای سیاسی می باشد آنقدر شمع سیاسی و نفوذ قومی و باندی دارند که برای تمام فصول و دوره ها در سمت خود بعنوان چیز ماندگار می مانند، گویی انگار از بدو تولد در پیشانی آنان حکم مدیریت و مسئولیت مذکور حکاکی گردیده و با این مسئولیت و مدیریت از این دنیای فانی گذر می  نمایند.
 
بهرحال به وضوح می توان گفت بار سنگینی آموزش رسمی و غیر رسمی پرورش دانش آموزان در مدارس بطور قاطع  فقط برشانه معلمان و دبیران سنگینی می کند. ضعف یا فقدان رابطه تنگاتنگ خانواده ها با مدارس و نبود تبادل فکری فی مابین این دو بعد (مدرسه و خانواده)منجر به شرایطی گردیده که هر کدام از این دو نهاد اجتماعی در دو سویی "دیوار شیشه ای " بهتر بگویم"مات" بخاطر درک متقابل و مساعی مشترک و بنوعی مضاعف می توان گفت  دیوار شیشه ای "رفلکسی" بصورتی که هر کدام (مدرسه و خانواده ) فقط خود را می بیند و براساس شرایط و نگرش خود رفتار می نماید و بدون فهم متقابل و درک عمیق و صحیح از یکدیگر، حاصلش وضع و شرایطی می شود  که امروز بر  آموزش و پرورش ما حاکم است. نهادها و شوراهای ممکن و موازی از جمله شورای معلمین، شورای دانش آموزی، انجمن اولیاء و مربیان و نحوه شکل گیری آنان فرآیندی است که سالانه برگزار می گردد اما  فاقد تأثیرگذاری عمیق و پیشرونده در امر تعلیم و تربیت و تأثیر سازنده و مکمل در این می باشد. با این وصف به اذهان صاحب نظران آموزش و پرورش بعنوان یک خرده نظام فرهنگی هم تولید کننده است و هم مصرف کننده می باشد. اما باید گفت وضع امروز ما حاصل نگرش و عمل دیروز در این زمینه است. همانطور که در بخش کشاورزی هر طوری کاشت وداشت، داشته باشیم همانگونه برداشت و درو می نمایم. لذا براساس دستورات حکیمانه مقام معظم رهبری و بویژه سال 1395 بنام«اقتصاد مقاومتی،اقدام و عمل»راه فلاح و رستگاری میهن و کشور ما از این ریل و مسیر بوده و نیازمند توجه بنیادین و عملی به این نهاد و خرده نظام مذکور است. البته مبادی این مهم همانطور که در این مرقومه نگاشته شده تربیت و تعلیم فرزندانمان از مسیر صحیح و دقیق می باشد. لذا بذل توجه و عنایت ویژه به مجموعه متولیان امر آموزش و پرورش بخصوص دست اندرکاران امر آموزش(معلم و دبیر)و رفع دغدغه های مادی، معنوی هر بعد از این موارد تفاسیر و معانی گوناگون دارد که می تواند منشأحرکت لکوموتیودیگر خرده نظامهای (اقتصاد ،فرهنگ،سیاست ) قطار عزت جامعه اسلامی و ایرانی درمسیر کمال و پیشرفت واقعی گردد.
 
منبع: نسیم دهلران
 
انتهای پیام/س