ایلام بیدار09:58 - 1391/12/15

شرایط امروز ، نقطه عطف نظام

امروز اگر نتیجه مذاکرات بر طرف ایرانی چربیده است قطعاً ملاحظاتی را در پشت پرده خود برای طرف غربی در پی داشته است. دیدن استقامت و حضور همیشگی ملت مهمترین بازخورد منفی برای همه اقدامات علیه نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.

 

مذاکرات 5+1 چنان حساسیت ظاهری را از خود بروز نموده است که شاید برخی را به این فکر وادشته که چنان می پندارند که نتیجه مثبت آن یعنی آغاز رابطه با آمریکا ، یعنی بهبود شرایط یعنی کشور گل و بلبل و .... که همه این تحلیل ها و تصورات کاملا  باطل است.

اگر امروز از دولت آمریکا به ما هو آمریکا صحبت می کنیم باید فحوای اندیشه و تفکرات آن را نیز به موزات در نظر بگیریم. ما امروز کلیت آمریکا را چیزی جزء خونخواری، کشورگشایی، سلطه گری و زورگویی نمی بینیم. رژیم غاصب صهیونیستی بارز ترین وجهه تفکرات و اندیشه های امریکا در خاورمیانه است. سگ نگهبانی که حافظ منافع امریکا در منطقه می باشد.صحبت از رژیم صهیونیستی به مانند صحبت از روشنی در روز است چرا که افعال و اعمال آن بر هیچ فردی پنهان نمی باشد.

امام خمینی(ره) جمله زیبایی را در مورد آمریکا مطرح می نمایند که درک اساسی و کامل آن حجت را بر همگان تمام می کند و آن جمله این است که دشمنی امریکا با ایران به مانند دشمنی گرگ و میش است.

 سوال اینجاست که آیا جمع گرگ و میش ممکن است؟ آیا شب و روز و هر تضاد دیگری را می توان به وحدت رساند؟ قطعا جواب منفی است مگر اینکه معجزه ای در میان باشد. درکی که ایجاد می شود این است که اختلاف ما با آمریکا یک اختلاف ماهیتی است.

منشاء کفر و دین ستیزی و مبارزه با وحدانیت الهی را در امریکا مشاهده می کنیم. کابالیسم و شیطان پرستی نشات گرفته از امریکاست که در جهان علناً در مقابل خداپرستی به مبارزه برخواسته اند. این است که بیانگذار نظام اسلامی می فرمایند که اختلاف کاملا ماهیتی است.

ما انقلاب کردیم تا بتوانیم کشوری را از چنگال ستیزه‌گران و چپاول گران آزاد کنیم و پای همه هزینه های من بعد آن استوار ایستاده ایم. امروز اگر رهبر معظم انقلاب شرایط حاکم را به "پیچ بزرگ تاریخی" تعبیر می نماید، واقعا این پیچ وجود دارد و همت می خواهد تا بتوان از آن به سلامت گذر کرد که گذر از آن به مثابه نقطه عطف مثبت نظام است و اگر بیمارگونه از آن گذر کردیم برگشتی می شود به سالهای قبل از پیروزی انقلاب و زیرسلطه رفتن را برای همیشه با خود یدک می کشیم.

در این میان هرچند تنها فرمان مذاکره با امریکا از ناحیه رهبر فرزانه انقلاب صدور می یاید و ایشان تنها کسی هستند که مجاز به دادن این فرمان می باشند ولی گاه گاهی خبرهایی از گوشه و کنار از زبان خواص جامعه شنیده می شود که به خاطر جایگاه و شانیت آنها عده ای نیز پیرو سخنان آنها می شوند. نقش خواص در این عطف تاریخ انقلاب بسیار حساس است. رهبر معظم انقلاب  در این باره می فرمایند:

"اگر خواصْ امري را كه تشخيص دادند به موقع و بدون فوتِ وقت عمل كنند، تاريخ نجات پيدا مي‌كند و ديگر حسين‌بن‌علي‌ها به كربلاها كشانده نمي‌شوند.اگر خواصْ بد فهميدند، دير فهميدند، فهميدند اما با هم اختلاف كردند؛ كربلاها در تاريخ تكرار خواهد شد.

به افغانها نگاه كنيد! در رأس كار، آدمهاي حسابي بودند؛ اما طبقه‌ي خواصِ منتشر در جامعه، جواب ندادند. يكي گفت: «ما امروز ديگر كار داريم.» يكي گفت: «ديگر جنگ تمام شد. ولمان كنيد، بگذاريد سراغِ كارمان برويم؛ برويم كاسبي كنيم. چند سال، همه آلاف و اُلوف جمع كردند؛ ولي ما در جبهه‌ها گشتيم و از اين جبهه به آن جبهه رفتيم. گاهي غرب، گاهي جنوب، گاهي شمال. بس است ديگر!» خوب؛ اگر اين گونه عمل كردند، همان كربلاها در تاريخ، تكرار خواهد شد!

خداي متعال وعدّه داده است كه اگر كسي او را نصرت كند، او هم نصرتش خواهد كرد. برو، برگرد ندارد! اگر كسي براي خدا تلاش و حركت كند، پيروزي نصيبش خواهد شد. نه اين‌كه به هر يك نفر پيروزي مي‌دهند! وقتي مجموعه‌اي حركت مي‌كند، البته، شهادتها هست، سختيها هست، رنجها هست؛ اما پيروزي هم هست: «وَلَيَنْصُرَنَ‌ّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ.»(78) نمي‌فرمايد كه نصرت مي‌دهيم؛ خون هم از دماغ كسي نمي‌آيد. نه! «فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ»؛(79) مي‌كشند و كشته مي‌شوند؛ اما پيروزي به دست مي‌آورند. اين، سنّتِ الهي است." (بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله(ص) 20/3/1375)

شرایط امروز ما به مثابه ایجاد و ترویج تمدن اسلامی و انقلابی در جهان است که تعبیر "پیچ بزرگ تاریخی" واقعاً برازنده آن می باشد.در تعریف این واژه آنچه به ذهن می‌رسد این است که «پیچ بزرگ تاریخی» به موقعیتی حساس یا مرحله‌ا‌ی بسیار مهم که یک ملت از سر می‌گذراند تا به یک نقطه‌ای برسد و آن را مقصد خود قرار می‌دهد که در آن حیات و ممات فرهنگی و تمدنی آن ملت رقم می‌خورد؛ گفته می‌شود که چنانچه از این برهه‌ی تاریخی به خوبی عبور نکند و در «پیچ تاریخی» گیر کند، ممات آن اندیشه و تمدن رقم خواهد خورد.

نکته‌ی دیگری که بیانگر اهمیت والای این گذار است اینکه آن‌سوی این مرحله به درستی قابل رؤیت نیست؛ اما رهبری با توجه به اشرافی که بر اوضاع و شرایط دارند و به فرآیندهای متعدد فراروی جامعه آگاهی دارند، «پیچ بزرگ تاریخی» را رصد کرده‌اند و آن‌سوی این برهه را تجلی موفقیت‌ها دانسته‌اند که اگر از این پیچ رد نشویم تمام تلاش‌هایی که انجام داده‌ایم از بین خواهد رفت.

نکته‌ی مهم‌تر این است که باید توجه داشت تاریخ وقوع قرار گرفتن مردم در این «پیچ تاریخی»، امروز نیست. اگر رهبری هم‌اکنون این بحث را مطرح کرده‌اند، آگاهی‌بخشی به مردم و مسئولین و همه‌ی افراد جامعه نسبت به این مرحله‌ی حساس بوده است.

آمریکا همیشه سیاست یک بام و دو هوا را در تمام کشورها به اجرا گذاشته است. بارزترین این سیاست در مورد سوریه می باشد. یک روز صحبت از راه حل سیاسی برای ختم قائله آنجا می نماید و روز دیگر اعلام می دارد که بخشی از بودجه خود را به معارضان سوری جهت حمایت از آنها اختصاص داده است. تجهیز صنایع نظامی اردن برای ساخت تسلیحات جهت معارضین سوریه و بسیاری دیگر را می توان از خصلت های پلید امریکا دانست.

دست دوستی آمریکا یک دست چدنی با روکش مخملی است که کمتر کشوری مانند ایران آن را به وضوح درک نموده است و درک آن هم نشات گرفته از درک رهبر فرزانه انقلاب است که ایشان نمونه بارز یک فرد انقلابی است و هیچ گاه این درک برای دیپلماتهای ما به اینن وضوح پیش نیامده است یا اگر پیش آمده آن را به خاطر برخی مصالح شخصی یا تعارفات دیپلماتیک مطرح ننموده اند.

امروز اگر نتیجه مذاکرات بر طرف ایرانی چربیده است قطعاً ملاحظاتی را در پشت پرده خود برای طرف غربی در پی داشته است. دیدن استقامت و حضور همیشگی ملت مهمترین بازخورد منفی برای همه اقدامات علیه نظام  جمهوری اسلامی ایران بوده است.

ولی از سویی هم باید گفت که زمانی این روابط دیپلماتیک برقرار می شود که این خوی پلید از بدنه دولتمردان آمریکایی زدوده شود و طوری شود که آمریکا بتواند جواب همه هزینه‌های هنگفتی که بر ایران تحمیل نموده است را بدهد و جواب مادران شهدای جتگ تحمیلی و آن ایرباس 290 نفری که به خاطر  شهیدشدن تمام مسافرانش از سوی آمریکا نشان شایستگی به عامل آن داده می شود، داده شود که این در واقعیت محال ممکن است که وقوع یابد.