ایلام بیدار07:25 - 1394/05/10

اطلاعاتی قابل‌تامل از مک‌دونالدز؛ تنها یک ساندویچی نیست!

اگر پای مک‌دونالدز به ایران باز بشود، باید در اندک زمانی منتظر دیگر فست‌فودها و کافی‌شاپ‌ها و در زمان بسیار کوتاهی پس از آن نیز منتظر نمایندگی‌های شرکت‌های زنجیره‌ای تولید و فروش پوشاکی از قبیل «آدیداس» و «نایک» و «پومای» آلمانی و یا «گپ» و «نارت» و «لی» و «دولچه‌اند گابانا» و «لیوایز» آمریکایی و اسرائیلی و بین‌المللی باشیم.

به گزارشایلام بیدار، کیهان در یادداشتی به قلم بابک نیک‌پندار،‌ پژوهشگر استراتژی‌های صنعتی نوشت: ورود مک‌دونالدز نوک کوه یخی است که بقیه‌ آن در آینده‌ای میان مدت نمایان خواهد شد. نه تنها پرداختن به ورود مک‌دونالدز تلاشی برای تقلیل انتظارات از توافق نیست بلکه این پوشش خبری از سوی روزنامه‌های زنجیره‌ای، کمکی است برای ورود اسب تروایی به نام مک‌دونالدز به کشور اسلامی مان.

مک‌دونالدز یک نهاد صهیونیستی تمام عیار است که درآمد سه و نیم میلیارد دلاری در سال، برای آن‌ها، تنها از موفقیت‌های جانبی فعالیت‌شان قلمداد شده و بخش عمده‌ای از هزینه‌های عملیاتی ایشان از طریق این درآمد تامین می‌شود. هنگامی که از تاسیس یک شعبه از مک‌دونالدز صحبت می‌کنیم، باید این نکات را به صورت ویژه مورد توجه قرار بدهیم:

۱- با بیش از پانصد شعبه‌ فعال در سراسر جهان، مک‌دونالدز در کنار استارباکس، عملا، یک رصدخانه‌ فوق پیشرفته‌ تحولات اجتماعی در سراسر جهان می‌باشد که با تمسک به آنالیز‌های بسیار پیشرفته‌ رفتارشناسی و بازخورد سنجی، در خوشبینانه‌ترین حالت، دست کم در مقام یک پایگاه نظرسنجی ناخودآگاه به انجام فعالیت می‌پردازد.

۲- مک‌دونالدز به بهانه‌ لزوم آموزش همیشگی مدیران شعبه‌ها و صاحبان نمایندگی‌ها و کارگران و آشپز‌ها، امکان‌ آمد و شد بسیاری افراد و جاسوس‌های حرفه‌ای را به تمام کشورهای اروپایی و آسیایی در لباس مدرس و آموزنده‌ فنون‌کار و مدیریت، فراهم آورده است و همچنین، امکان فرا خواندن کارگران و خدمه و صاحبان نمایندگی‌ها را به بهانه‌ آموزش و دوره و غیره، به آمریکا و آلمان، آن هم بدون برانگیختن حساسیت نهاد‌های امنیتی کشور هدف، مهیا نموده و در این اثنا به جذب عناصر سست اندیش و ساده‌انگار برای انجام مقاصد اربابان خود می‌نماید. البته نباید هم از نهادی که با کشورهای دوست چنین برخوردی از خود نشان می‌هد، انتظار برخوردی متفاوت را نسبت به کشور ما داشت که بزرگترین دشمن آن‌ها به شمار می‌رود.

۳- سیستم حسابداری آنلاین مک‌دونالدز که بدون شک، جزو بالاترین سطوح کدگذاری‌ داده‌ها در تمام دنیا می‌باشد، به صورت استندبای و به عنوان یکی از معابر امن تبادل اطلاعات محرمانه در سطح بین‌الملل، همواره آماده‌ خدمت است. همچنین، به دلیل حجم انبوه داده‌های واقعی حسابداری که به صورت روزانه از همین مجرا در حال تبادل می‌باشد، عملا ردگیری داده‌های محرمانه که ممکن است در طول سال تنها چند ده بار نیاز به تبادل آن‌ها به وجود بیاید، عملا غیر ممکن می‌شود.

۴- برخلاف داشتن تکنولوژی‌های بالای اطلاعاتی، مک‌دونالدز در برخی از کشورها به صورت تعمدی از سیستم مالی شلخته‌ای بهره می‌برد. این شرکت حتی به بهای فدا کردن فاکتورهای بهره‌وری، امکان نقل و انتقال‌های نقدی پول و پولشویی‌های فراوان و پراکنده را در کشورهای مختلف پدید می‌آورد. به این ترتیب که در هنگام نیاز، حجم قابل توجهی منابع نقد را تنها در مدت چند روز، برای مثال در اختیار ایادی انقلاب رنگی در جمهوری گرجستان قرار می‌دهد.

۵- با گسترش استفاده از اینترنت از طریق گوشی‌های هوشمند و اپلیکیشن‌های چک این و خدمات‌ هات اسپات‌ها، مک‌دونالدز و بسیاری دیگر از فروشگاه‌های زنجیره‌ای وابسته به نظام سلطه، با در اختیار گذاردن اینترنت و وای فای رایگان برای مشتریان و ترغیب ایشان به استفاده از گوشی‌های خود در این مکان‌ها، عملا نیاز به پرواز پرهزینه‌ پهپاد‌ها بر فراز شهرها را در کلان‌شهرها از بین برده‌اند. ایشان حتی بدون کوچک‌ترین اطلاع خدمه‌ آن شعبه و مستقیما از مرکز، اقدام به تخلیه‌ اطلاعاتی دستگاه‌های هوشمند مشتریان و حتی رهگذران می‌نمایند. پیش‌بینی می‌شود که افشاگری‌های ویکی لیکس در خصوص اتاق‌های سفیدی که بر بام سفارت‌های آمریکا در بعضی از پایتخت‌های مهم جهان قرار دارند، کم‌کم دامنه‌ بیشتری از ابعاد این اقدامات را آشکار کند. گرچه نمی‌توان کاملا هم نسبت به نیت امثال اسنودن و آسانژ خوشبین بود.

بنابراین، باید توجه ویژه داشته باشیم یک شعبه مک‌‌دونالدز، به هیچ عنوان تنها یک ساندویچی دوست داشتنی نیست که نمایندگی آن به یک فرد علاقه‌مند به کارآفرینی اعطا شده باشد. گرچه، این منافاتی با این واقعیت ندارد که بیشتر نمایندگی‌های مک‌دونالدز در سطح جهان، کاملا بدون ارتباط با موضوعات عنوان شده باشند. در واقع، باید توجه داشت که اینگونه نیست که هر شعبه از مک‌دونالدز یک پایگاه جاسوسی پیشرفته باشد. بلکه، به صورت بالقوه، امکان تبدیل شدن به یکی از آن پایگاه‌ها را دارد. همچنین، به صورت بالفعل نیز ناخودآگاه به عنوان پوششی برای این‌گونه عملیات به کار گرفته می‌شود.

هدف؛ تغییر رفتار عملی و معنادار

شاید کمی باور این موضوع سخت باشد که ورود این شرکت‌ها به ایران، بتواند قدرتی مانند جمهوری اسلامی ایران را مجبور به تغییر رفتار کند. ما عموما این‌گونه می‌پنداریم که چون در دفاع مقدس که نام آن را جنگ سخت یا جنگ کلاسیک گذارده‌ایم، سربلند بوده‌ایم، اکنون و در جنگ کنونی کاری به مراتب ساده‌تر داریم؛ شاید استدلال ما این باشد که نام این جنگ، جنگ نرم است و قاعدتا باید جنگ نرم از جنگ سخت بسیار ساده‌تر باشد. اما بهتر است این‌گونه تصور کنیم که اگر جنگ سخت را قطع کردن چند درخت با تبر تصور کنیم، باید جنگ نرم را معادل با فرسایش تدریجی چندین کیلومترمربع دشت بدانیم. بهتر است به این موارد نیز توجه ویژه شود:

۱- از سال‌ها پیش و در عملیاتی از پیش طراحی شده، هالیوود به تبلیغ سبک زندگی غربی در ایران و جهان پرداخته است. از این طریق، یک تقاضای ذهنی برای مزه کردن سیب‌زمینی سرخ کرده و همبرگر مک‌دونالدز و پوشیدن شلوار لی اصل در بین مردم پدید آمده. اتفاقا بنده با این روزنامه‌های زنجیره‌ای در این مورد موافقم که در صورت نرسیدن این برندها به ایران ممکن است در بالای شهر تهران و اصفهان و تبریز و مشهد و برخی شهرهای دیگر حتی نوعی از سرخوردگی به وجود بیاید. اما نکته تاسف‌بارتر این است که در صورت ورود این برندها به ایران، آنها خود را به صورت یک قدیس دوست داشتنی به مردم معرفی خواهند کرد. ما شاهد خواهیم بود که انبوهی از اقدامات خیرخواهانه و عام‌المنفعه از سوی این شرکت‌ها و با سر و صدای زیاد به راه انداخته شود.

در چنین شرایطی، خنده‌دار خواهد بود اگر به مردم بگوییم این ساندویچ‌فروش خداپرست و خیرخواه و دوست داشتنی، یک جاسوس بی‌رحم است. فراتر از آن، در آن هنگام باید برای نشان دادن ابرویی که بالای چشم این شرکت‌ها است، نخست تلاشی دامنه‌دار را برای متقاعد نمودن افکار عمومی خود بنماییم. اگر باور این موضوع سخت به نظر می‌رسد، به نقل قولی که از مقامات روسی در پی تعطیلی اجباری چهار شعبه مک‌دونالدز در روسیه ایراد شده دقت کنید که گفتند: «این اقدام می‌تواند سرآغاز یک چرخش تاریخی باشد.» بله! در آن هنگام، ما برای بسیاری مسائل مجبور خواهیم شد که به نظرات این شرکت‌ها احترام بگذاریم. باید توجه داشته باشیم که دامنه این نفوذ به عمیق‌ترین مسائل داخلی ما نیز کشیده خواهد شد.

۲- ورود این شرکت‌ها به یک کشور، نیاز به چندین پیش‌زمینه تکنیکی دارد که می‌توان از جمله آن به تسهیل در مناسبات بانکی و همسان‌سازی قوانین مالیاتی و قوانین کار و یا به رسمیت شناختن نسخه ویژه‌ای مقررات مربوط به مالکیت معنوی یا همان کپی‌رایت اشاره نمود. البته در بدو ورود، آنها در خصوص این مسائل اصلا سخت‌گیر نخواهند بود. اما رفته رفته، این شبیخون‌های اقتصادی را در قالب هدیه‌هایی ارزشمند به ما معرفی خواهند کرد و امتیاز هنگفتی را که از ما دریافت خواهند را بزک کرده و به عنوان حاتم‌بخشی ویژه‌ای از سوی اقتصاد جهانی به ایران، به ما خواهند خوراند. همان‌طور که پیشتر اشاره شد، در آن هنگام، هرگونه مقاومت در برابر این جنایات اقتصادی، مستلزم تحمل هزینه‌هایی خواهد بود که افکار عمومی بر نظام تحمیل خواهد نمود.

۳- اما اینکه این تغییر رفتار دقیقا چگونه پیاده‌سازی می‌شود، خود داستانی طولانی است. به صورت بسیار فشرده می‌توان به این مصداق اشاره نمود که ممکن است ما به واسطه گشایش حساب‌های مختلط ارزی- ریالی، به عنوان یکی از لازمه‌های فعالیت شرکت‌های زنجیره‌ای چند ملیتی، نیازمند به برقراری نوع خاصی از روابط فاینانس و یا اعتباربخشی و کردیت با بانک جهانی شویم. پشت-‌بند آن، صندوق بین‌المللی پول هم در نقش دایه مهربانتر از مادر، رابطه مستقیمی را ولو با عده معدودی فعال اقتصادی بی‌بصیرت برقرار خواهد کرد.

کافی است در آن هنگام نیز مسئولینی داشته باشیم تا آب خوردن مردم هم در گرو برقراری روابط کردیت با صندوق بین‌المللی پول چه در سطح خرد و چه در سطح بانک‌های عامل بزرگ کشور تلقی شود! آنگاه، خواهید دید که چگونه و به طرفه‌العینی، ما هم به عنوان آخرین کشوری که حیثیت و شرف خود را با مصلحت صندوق بین‌المللی پول تعیین نمی‌کرد، به خیل کشور‌هایی خواهیم پیوست که همچون یونان و ارمنستان و آذربایجان و مجارستان و اوکراین، حقیقتا حتی آب خوردنشان هم منوط به جلب رضایت کدخدا خواهد بود.

مک‌دونالدز در سطح کلان بر اقتصاد کشورهای هدف تاثیر بسزایی می‌گذارد

هنگامی که شرکت مک‌دونالدز در یک کشور ریشه می‌دواند، در صورتی که با توجه به واقعیت‌های بازار، بتواند به شیوه‌ای پایدار در آن باقی بماند، تازه ابتدای کار انجام ماموریت‌های اقتصادی او فرا می‌رسد. با توجه به نکاتی که در زیر به آنها اشاره می‌شود، می‌توان متوجه شد که شرکت مک‌دونالدز به عنوان پیشقراول، و دیگر شرکت‌ها به عنوان بدنه اصلی، تا چه حد با رخنه به اقتصاد یک کشور، امکان تخریب آن اقتصاد را به دست می‌آورند.

۱- با وجود اینکه بارها و بارها اثبات شده که کیفیت غذایی «مک‌دونالدز» و «برگر کینگ» و «دومینوز» و «هات» و «این اند اوت» و «ساب-وی» و «استار- باکس» و دیگر اعضای لیگ جهانی کترینگ‌ها و فست فودها بسیار نازل بوده و حتی در مقایسه با ابتدایی‌ترین روش‌های تولید مواد اولیه مورد استفاده این شرکت‌ها، فلور میکروبی گاه تا ۱۰۰برابر نیز بیش از حد نرمال می‌باشد، بسیاری از این شرکت‌ها، تا حد ممکن از هرگونه تامین مواد اولیه و یا فرآوری گسترده آنها در کشورهای مصرف‌کننده، خودداری می‌کنند. بهانه همیشگی آنها هم حفظ کیفیت محصولات، مبتنی بر اصول ریتیل (Retaill) و مرچندایزینگ (Merchandising)، (فروش زنجیره‌ای مواد مصرفی) می‌باشد. این اقدام آنها مستقیما باعث خروج ارز از آن کشور و نهادینه نشدن و بومی نشدن صنایع بالادستی از جمله کشاورزی و صنایع تبدیلی کشاورزی در طیفی وسیع، از محصولات پروتئینی گرفته تا غلات می‌گردد. در واقع از این طریق، آنها از یک‌سو به تعداد فراوانی کارمند و کارگر بومی آن کشور حقوق پرداخت می‌کنند؛ اما در قبال این مبلغ تزریق شده به بازار، محصول دارای ارزش افزوده قابل توجهی به آن بازار وارد نمی‌شود. علاوه بر این، سود ناشی از فعالیت اقتصادی که در صورت بومی بودن منجر به سرمایه‌گذاری مجدد احتمالا در صنایع وابسته بالادستی و یا پایین‌دستی از جمله بسته‌بندی و چاپ و یا حمل و نقل می‌شد، از کشور هدف خارج می‌گردد.

مهم‌ترین نتیجه این اقدام‌ها عبارت خواهد بود از تورم و تبعات ناشی از خرید کالاهای با ارزش افزوده واقعی پایین، که روی دست کشور مصرف‌کننده می‌ماند.

۲- از دیگر سو، باید به توان خارق‌العاده رقابتی این غول‌های صنایع زنجیره‌ای نیز کاملا توجه داشت. در حال حاضر، قیمت ارزان‌ترین و ساده‌ترین ساندویچی که می‌توان در تهران خریداری کرد دستکم دو هزار و پانصد تا سه هزار تومان است. این مبلغ در صورت سفارش یک بطری نیم لیتری نوشابه گازدار، به راحتی به سقف چهار هزار تومان هم خواهد رسید. این در حالی است که طبق محاسبه بنده، یک پکیج کومبو که توسط مک‌دونالدز ارائه می‌شود و برای مثال می‌تواند شامل یک لیتر نوشابه گازدار و یک ساندویچ همبرگر و یکصد و پنجاه گرم سیب‌زمینی سرخ کرده باشد، حتی اگر مک‌دونالدز نزدیک به هفت درصد نیز از قبل آن سود دریافت کند، باز هم نهایتا تقریبا معادل با چهار هزار و پانصد تومان خواهد بود. علاوه بر این شایان ذکر است که مک‌دونالدز برای تسخیر بازار و به اصطلاح، دانه‌پاشی برای شکار بازار، حاضر خواهد بود همین محصول را ولو با ضرر و ارزانتر نیز در ایران به فروش برساند. حال این نکته باید در نظر گرفته شود که این شرکت، تنها در حکم پیشقراول لشکر شرکت‌های زنجیره‌ای است.

اگر پای مک‌دونالدز به ایران باز بشود، باید در اندک زمانی منتظر دیگر فست‌فودها و کافی‌شاپ‌ها و در زمان بسیار کوتاهی پس از آن نیز منتظر نمایندگی‌های شرکت‌های زنجیره‌ای تولید و فروش پوشاکی از قبیل «آدیداس» و «نایک» و «پومای» آلمانی و یا «گپ» و «نارت» و «لی» و «دولچه‌اند گابانا» و «لیوایز» آمریکایی و اسرائیلی و بین‌المللی باشیم. ناگفته پیدا است که اگر ما بی‌محابا درب‌های بازار کشور را به روی این غول‌های صنعتی بگشاییم، حکایت توان رقابت صنایع داخلی ما در برابر ایشان، حکایت سرخپوست‌هایی خواهد بود که بدون استفاده از اسب و توپ و تفنگ و شمشیرهای با آلیاژهای پیشرفته، در برابر لشکر تا به دندان مسلح انگلیسی و اسپانیایی و فرانسوی مقاومت می‌کردند.

نتیجه این خواهد بود که همین ته مانده صنایع کوچک و متوسط ما نیز به یغمای پنج به اضافه یک و شرکایشان خواهد رفت. 

ما مواجه خواهیم بود با سیل ساندویچ‌فروش‌ها و کشاورزان و دامداران و دوزندگان لباس بیکار و آنگاه باید خود را کم‌کم آماده اجرای برنامه‌های نفت در برابر غذا کنیم. اگر سر سوزنی فکر می‌کنید که این نگاه اندکی بدبینانه است، باید عرض شود که این جمله‌های آخر، تنها با تغییر ضمیر افعال آن، به پورتفولیوی شورای روابط خارجی آمریکا در خصوص اقتصاد ایران تبدیل می‌شود. این سیاست‌ها با مدیریت بیلدربرگ و با همکاری موسسه دیسیس (DISIS) تدوین گردیده است و بخشی از آن بر پایه پژوهش‌های موسسه هوور دانشگاه استنفورد می‌باشد که زیر نظر عباس میلانی روی پروژه «دموکراتیزه کردن ایران و اعطای بازار آزاد به ایران» کار می‌کند!

گفتنی است بخشی از بودجه این پژوهش‌ها توسط شرکت لاکهید مارتین و کوکاکولا و مک‌دونالدز و از طریق هدیه به موسسه دیسیس تامین شده که موضوع فعالیت آن بررسی و پژوهش بر روی راهکارهای بهبود و ارتقای امنیت منافع استراتژیک آمریکا و متحدانش در خاورمیانه و با تمرکز روی ایران می‌باشد.

 جمع‌بندی:

مک‌دونالدز یک اسم رمز است. مک‌دونالدز یعنی مستحل شدن نظام در هزارتوی اقتصاد جهانی. افتتاح اولین شعبه مک‌دونالدز در ایران یعنی ورود اولین دز ویروسی مهلک که بدنه اقتصاد و سیاست ایران هیچ پادزهری در خود برای مقاومت و مبارزه با آن ندارد. آمدن مک‌دونالدز در ایران، یعنی کامل شدن آخرین حلقه زنجیر محاصره کشور. این حلقه همان حلقه‌ای است که تاکنون به فضل خدا و با حسن کیاست رهبر‌عظیم‌الشأن، تنیده نشده است. اما اگر به این اتفاق تن بدهیم، باید بدانیم که سنت الهی و قوانین الهی پابرجا هستند و صرفا چون دشمن ما نیت شر دارد، خداوند تلاش ایشان را بی‌نتیجه نخواهد نمود. این ما هستیم که باید هوشیار باشیم. 

جان کلام اینکه، چه باور بکنیم و چه نه، اگر تنها نتیجه مذاکرات ده دوازده ساله برای غرب، این باشد که بعد از چند دوره تحریم و همچنین کارشکنی‌های خیره‌کننده داخلی در خصوص زمین‌گیر کردن صنعت و کشاورزی ایران، توانسته باشند شرایط عینی و ذهنی را برای ورود امثال مک‌دونالدز گرفته تا صندوق بین‌المللی پول فراهم نمایند، تلاش‌های ایشان و عمال داخلی آنها به هیچ وجه بی‌ثمر نبوده و به موفقیت بزرگی دست یافته‌اند.

 

انتهای پیام/ی