ایلام بیدار- عبدالرضا پورخلیل::چند وقتی است شاهد سوختن درختان کهن سال، میراث دیرینه ی سلسله جبال زاگرس در نقاط مختلف استانمان هستیم، میراث یجای مانده از دل قرون و اعصار، درختانی که سایه سار آنها آرام بخش و تسلی خاطر مردمان سخت کوش و غیور کوه پایه های زاگرس در طی سالیان متمادی و یادگار کهن اجداد و نیاکان این سرزمین است. میراثی ما امانتدار آن برای فردای سبز فرزندانمان هستیم. به راستی تاریخ و آینده ی زاگراس از ما چه خواهد گفت؟ و چه خواهد نوشت؟
مردمان کشورم، ایلام را با زاگراس و درختان کهنسال بلوطش می شناسند، معرف و کارت شناسایی ایلام در اقصا نقاط ایران اسلامی، علاوه بر شجاعت، دلاوری، مرزداری و رشادت های مردمانش در طول تاریخ پر افتخار این سرزمین به ویژه در هشت سال دفاع مقدس، درختان کهنسال بلوطی است که در روزهای سخت جنگ و آتش سایه ی مهرشان پناه و مأوای زنان و کودکان و پیران دلاور استانمان بوده اند. درختانی که هم درد مویه ی مادران عزیز از دست داده ی دوران دفاع مقدس اند، درختانی که هویت و حیثیت این سرزمین را در دامن سبز خود پرورده اند.
رشته کوه عظیمی که سالیان است فقط و فقط شعار احیایشان را از زبان مسؤلین می شنویم و به آن دل خوش بوده ایم ولاغیر!؟
درختانی که پس از سالهای متمادی خشک سالی در عطش و آرزوی غسل باران کامشان خشکیده اما همچنان قامت استوار و ردای سبزشان به مانند نگینی زینت بخش این خطه ی مظلوم و محروم بوده است. درختانی که از پس وقوع فاجعه ی به اصطلاح ریز گردها در طول های سال های اخیر سخت نفس کشیده تا زندگی سالم و آرامی را به ما هدیه دهند.
و این نیست مگر لطف و برکت و نعمت خدای تعالی که به مردمان این دیار ارزانی بخشیده است. بدون هیچ شعاری! هزینه ای و اعتباری، اعتبار دیارمان بوده و هستند.
اما افسوس و صد افسوس از نگاه های بسته!؟ و شعارهای خسته کننده که هیچ ضمانت اجرایی برای زاگراس عزیزمان نداشته اند!؟ افسوس از ذره ای محبت و توجه به این بستر خدا داد و طلای سبز که چندی است مظلومانه شاهد رقص و قهقه ی آتش در دامن سبز آنیم!
بر آن نیستم مسؤلان استانم را به کم کاری نقد کنم، چرا که شاهد تلاش تیم مدیریتی استان در این خصوص بوده ام وقاطعانه می گویم: هیچ مسؤلی که فرزند این سرزمین پاک باشد لحظه ای غفلت و کم کاری را در این رابطه به خود راه نداده و نخواهد داد و من نیز به نوبه ی خودم، به عنوان فرزند کوچک این سرزمین از تلاش تمامی مسؤلان استان و ادارات و نهادهای ذیربط در مهار این واقعه ی اسفناک و جانسوز کمال تشکر را دارم، که البته تشکر ویژه از آن مردمی است که دلشان عاشقانه در گرو این آب و خاک است. اما روی سخن من با مسؤلان ذیربط کشوری است.
خانم و آقای مسؤل سلام، چقدر برای زاگرس ایران دور اندیشی و برنامه ریزی داشته و وقت گذاشته اید! چقدر منابع و امکانات در اختیار این استان قرار داده اید؟
من شاهد بودم در ساعات پایانی شب و تا بامداد روز بعد که زاگرس عزیز از پس شعله های آتش می سوخت زنان، مردان، سالخوردگان و کودکان همه و همه شیدا و دل شکسته از این آتش افروخته بر جان، مجنون وار از کوه و کمر بالا رفته بودند، شاهد بودم مردمانی با دستان خالی خاک بر روی آتش می رختند! سد سنگ بر سر راه آتش قرار می دادند! قمقمه های آب را بر لبان تشنه ی خود حرام کرده و نثار آتش می کردند تا مگر کام تشنه آتش را سیراب کنند بلکه از سر تقصیر ناکرده ی درختان کهنسال و مظلوم دیارمان بگذرد! شاهد مرثیه های دلسوخته و جانسوز شاعران استانم درعزای زاگرس بودم! دیدم شاعری را که در لابلای قافیه های سوزناک شعرش می سوخت! بی پناهی و سرگردانی پرندگان را شاهد بودم! ناله ی کبک های بی خانمان و کبوتران پر سوخته را شنیدم!
خانم و آقای مسؤل سلام! مگر قیمت هر عدد بیل و تیشه و پمپ های آب پاش در قاموس شما به سوختن این همه عاطفه و هنر و احساس می ارزد!؟
چرا باید حوزه ی بحران استان ما دست خالی و با شمشیر چوبی به جنگ و مصاف حادثه برود؟ خانم و آقای مسؤل سلام! می خواهم بپرسم چقدر زاگرس را می شناسید؟ چقدر برای بازدید کارشناسی از این رشته کوه عظیم و هویت ملی و جغرافیایی وطنم وقت گذاشته اید؟ با گردنه ها و گریوه های صعب العبور و توپوگرافی سخت و خشن این خطه چقدر آشنایی دارید؟ آیا شعله های زرد و سرخ آتش که در دل صبور این کوه افتاد بیدارتان نکرد؟ آیا دیگر وقت عمل فرا نرسیده است؟
من به عنوان فرزند کوچک زاگرس بنا بر تکلیف و دینی که به خاک عزیزم دارم و به جهت جلوگیری و پیشگیری از وقوع چنین حوادث دردناکی موارد ذیل را که نه تها خاطر من بلکه ذهن و فکر همه ی مردمان عزتمند استانم را به خود مشغول کرده به حضورتان پیشنهاد می کنم. امیدوارم هیچگاه شاهد چنین اتفاق ناگواری در هیچ کجای وطنمان نباشیم!
1. تشکیل گروه های امدادی افتخاری از بین مردم استان به شکل جمعیت جوانان حافظ منابع طبیعی و محیط زیست و صدور کارت شناسایی وآموزش های لازم و اولیه به آنان با مشخص نمودن سرشاخه های هر گروه.
2. ایجاد سامانه پیامکی برای فراخوان اعزای جمعیت در مواقع لزوم.
3. ایجاد انبار و تهیه ی وسایل مورد نیاز مقابله با بحران که در زمان لازم در اختیار این جمعیت قرار گیرد.
4. جانمایی و ساخت تانکر های بزرگ آبی در مناطق صعب العبور و گردنه ها به شکل آتش نشانی و ایجاد پست های نگهبانی از این مخازن برای مواقع بحران.
5. اختصاص حداقل یک فروند بالگرد امدادی مستقردر استان بنام (امداد زاگرس).
6. استفاده بهینه و درست از منابع و اعتبارات اداره کل منابع طبیعی استان در راستای خرید و تجهیز ادوات لازم و ضروری برای ادارات شهرستان ها و جمعیت های مذکور بجای هزینه های غیر ضروری و شعار گونه مانند: هزینه های سنگین مربوط به نوشتن پروژه های تحقیقی که کاربرد عملی ندارند.
7. مؤظف نمودن کلیه دستگاه های اجرایی استان از طریق استانداری محترم و مدیریت محترم بحران در راستای کمک هزینه های خرید تجهیزات مورد نیاز بحرانی با اختصاص سر فصل بودجه ای.
8. تشکیل اکیپ های گشتی با استفاده از پتانسیل تمامی دستگاه های استان با محوریت ستاد بحران و برنامه ریزی مدون و متناوب در این خصوص .
9. شناسایی نقاط حادثه خیز با همکاری مردم و مسؤلان و استفاده از توان بومی و محلی در راستای نظارت، دقت و هوشیاری به جهت جلوگیری از وقوع چنین حوادثی.
10. نا امن نمودن بستر کوه ها برای افراد سودجو و بزهکار با استفاده از توان نیروی محترم انتظامی و بسیج مردمی.
11. استفاده از توان نرم افزاری و سخت افزاری مانند: تهیه ی چند دستگاه پهباد و هم چنین ایجاد سیستم های رادار حرارتی در راستای کنترل لازم با استفاده از توان و پتانسیل مهندسان نرم افزاری و دانشگاهی استان.
12. ایجاد شوراهای راهبردی سلامت محیط زست و جنگل در استانداری و فرمانداری های تابعه با استفاده از نظرات کارشناسی اساتید و جامعه دانشگاهی.
در پایان در صورت وجود مسبین عمدی از قوه محترم قضایی تقاضا و انتظار رسیدگی و پیگیری و برخورد قاطع را داریم.
انتهای پیام/ش