آیت الله هاشمی رفسنجانی مانند همه شخصیت های بزرگی که نام و نشانشان با انقلاب و جمهوری اسلامی پیوند خورده، دوستان و دوستدارانی خاص و دشمنانی خاص دارند. دوستان، دقیقا به تعبیر صحیح خودشان، آبروی ایشان را از نظام و مردم می دانند و هرگونه فاصله ای که میان آیت الله و نظام افتاده و آن «آبرو» را لکه دار کند و از شان و جلالشان بکاهد، چهره آنها را مکدر و خاطرشان را آزرده میسازد؛ و اما دشمنان، که به دلیل همان در هم تنیدگی شخصیت آیت الله با نظام، به نوعی دشمن جمهوری اسلامی نیز به شمار می روند، رابطهشان با آیت الله هاشمی را در دو سطح تعریف کرده اند: حذف، یا مصادره به مطلوب؛ و صفحات سوگوار تاریخ سرشار است از حدیث شخصیتهای گهرباری از اردوگاه اسلام که یا حذف معنوی و فیزیکی شدند و یا گرفتار حیلت دوم شده و به سپاه مقابل پیوستند. و البته که این دوستی ها و دشمنی ها با آقای هاشمی، محدود به مرزی و منحصر به نسلی خاص نیست. کم و بیش همه دوستداران نظام، به آیت الله هاشمی علاقمندند و همه دشمنان، دشمنانش.
راقم این سطور به دلیل همان علاقه ای که به آیت الله دارد و شان و جایگاهی ویژه برای ایشان قائل است، نه خود و نه احدی دیگر از نسل دوم و سوم انقلاب را مجاز به توصیه و اندرز و خدای ناکرده اهانت به محضر آیتالله نمیداند؛ اما به سبب همان علاقه و آگاهی از اینکه ایشان، برای مشورت و سخن علمی ارزش ویژه ای قائل هستند، از جایگاه یک دانشجوی علم سیاست بر فرمایشات روز نهم بهمن آیت الله نقدهایی دارد.
از آیت الله هاشمی که شهریورماه در دیدار با اعضای شورای عمومی انجمن اسلامی دانشکده فنی دانشگاه تهران از برگزاری «انتخابات آزاد» سخن به میان آورده بودند، انتظار می رفت با توجه به ولایتمداری ایشان، پس از فرمایشات رهبر معظم انقلاب درباره اینکه القای آزاد نبودن انتخابات کمک به دشمن است، بر این موضع خود اصرار نورزند. اما ایشان روز نهم بهمن با ادبیاتی متفاوت همان سخنان شهریورماه را تکرار، و دوستداران را آزرده و دشمنان را شاد کردند: «همه باید تلاش کنیم انتخاباتی رقابتی با حضور نامزدهای سلایق گوناگون برگزار شود، بهگونهای که دشمنان نیز نتوانند در استاندارد بودن آن تردید روا دارند» و اینکه «انتخابات باشکوه که دشمنان ما اعتراف کنند بر اساس استانداردهای مدرن جهانی برگزار میشود، نیاز امروز ماست».
دو نکته برجسته ای که در دو جمله فوق خودنمایی می کنند و نقد علمی بر آنها وارد است، یکی امید به «اعتراف دشمن به استاندارد بودن انتخابات و تردید نکردن در آن» است و دیگری «برگزاری انتخابات طبق استانداردهای مدرن جهانی».
از سیاق عبارات آیت الله هاشمی رفسنجانی بر میآید که ایشان معتقدند این امکان وجود دارد که دشمن، مهر تائید بر انتخابات ما بزند و در آن تردید نکند. این دیدگاه، یعنی امید به تائید دشمن و رضایت او از ما اما نه با مکتب قرآن و پیامبر و اهل بیت، نه با رویکرد امام و رهبری و جالب اینکه نه حتی با رویکرد خود آیت الله هاشمی نیز سازگار نیست. نخستین پرسشی که در این میان و پس از شنیدن این سخنان چونان پتکی سهمگین بر مغز آدمی فرود می آید این است که دشمن ما کیست؟ دشمن بیتردید یک موجود خیالی و انتزاعی نیست و می توان گفت بزرگترین دشمنان ما به تعبیر امام(ره) و رهبری آمریکا و انگلیس و اسرائیل هستند. آیا آیت الله هاشمی انتظار دارند دشمنانی که از اساس با حکومت جمهوری اسلامی مشکل دارند و به تعبیر خود ایشان «از عظمت و رشد و بالندگی اسلام بخصوص مکتب اهل بیت در ایران، عراق و سایر کشورها خرسند نیستند»، از انتخابات ما اعلام رضایت کنند؟ دشمنانی که در طی این 34 سال از هیچ تلاشی برای سرنگونی جمهوری اسلامی فروگذار نکردهاند و گاه و بیگاه ایران را به رعایت نکردن دموکراسی متهم نموده اند، چگونه ممکن است انتخابات ما و به تبع آن، نظام سیاسی ما را تائید کنند؟ خدا بر درجات امام راحل بیفزاید که فرمود «ملاک کارتان دشمن باشد اگر از شما خوشحال بود بدانید کارتان اشتباه است و اگر عصبانی بود بدانید که کاری درست را انتخاب کردید». شما با کدام حجت و رجا در پی تائید دشمن هستید؟ حضرت آیت الله هاشمی که خود تفسیر قرآن نوشته اند، در ذیل آیه شریفه 120 سوره بقره که می فرماید «ولن ترضى عنک الیهود ولا النصارى حتى تتبع ملتهم قل إن هدى الله هو الهدى ولئن اتبعت أهواءهم بعد الذی جاءک من العلم ما لک من الله من ولی ولا نصیر»(1)، آورده اند که هیچ امری جز تبعیت پیامبر از یهود و نصارا تامین کننده رضایت آنان نبود. لذا سخن اخیر ایشان آنجا که خواهان انتخاباتی شده اند که «دشمنان نتوانند در استاندارد بودن آن تردید روا دارند»، این پیام را القا می کند که خدای ناخواسته ایشان در پی جلب رضایت دشمنانی هستند که به فرموده قرآن و طبق تفسیر خود ایشان، پیرو آئینی جز تمایلات نفسانی خویش نیستند و خواستهای جز دست کشیدن ما از اسلام ندارند، و البته که در صورت این رضایت طلبی، طبق همان آیه شریفه، مومنان را یاوری از سوی خداوند نخواهد بود.
و اما نکته قابل توجه دیگر در سخنرانی آیت الله هاشمی تاکید ایشان بر برگزاری انتخاباتی طبق «استانداردهای جهانی» است. این عبارت نه یک مفهوم سازی جدید که عبارت آشنایی در ادبیات سیاسی بین الملل است. کشورهای غربی همانگونه که مخالفان و دشمنان خود را متهم به رعایت نکردن حقوق بشر و دموکراسی می کنند، همواره سعی دارند استانداردهایی نیز برای انتخابات سایر کشورها تجویز و رعایت آن را مطالبه کنند که خروجی آن، وفق مراد و در راستای منافع آنان باشد. با این وجود،عبارت استانداردهای بین المللی انتخابات(International Electoral Standards)که همواره با عبارات انتخابات آزاد و عادلانه(Fair and Free Election)توامان بوده، به هیچ رو از اعتبار علمی و آکادمیک برخوردار نیست و علت این بیاعتباری نیز در ماهیت نظام بینالملل نهفته است. حتی لیبرال ترین نظریه پردازان روابط بین الملل، نظام جهانی را دارای ماهیتی آنارشیک می دانند که فاقد یک قدرت فائقه برای تجویز حق و باطل و تشخیص ظالم از مظلوم است؛ نظامی که حتی رعایت آنچه «حقوق بین الملل» خوانده می شود، بدون رضایت کشورها و حاکمیت ها ممکن نیست. در چنین نظامی، طبیعی است که مرجعی برای تعیین استانداردی برای برگزاری انتخابات در کشورهای مختلف وجود نداشته باشد و هر ملتی طبق استانداردهای داخلی خود اقدام به برگزاری انتخابات کند. حتی در متون حقوقی، معاهده تاسیسی سازمان ملل متحد(منشور ملل متحد) و کنوانسیونهای نهادهای وابسته به این سازمان نیز نمی توان عبارتی عین یا مشابه «استانداردهای بین المللی انتخابات» یافت. پرفسور «نلیز می یر» (NILS MEYER)موسس بنیاد «دموکراسی ریپورتینگ اینترنشنال»(DRI) در مقاله ای که نوامبر 2010 با عنوان «استانداردهای بین المللی را فراموش کنید»روی خروجی وبگاه همین موسسه منتشر کرد، ضمن اینکه استفاده از عبارات «آزاد» و «عادلانه» را برای توصیف انتخابات کشورها منسوخ می داند، معتقد است عبارت نوظهور «استانداردهای بین المللی انتخابات» نیز به همان اندازه عبارات آزاد و عادلانه مبهم و گمراه کننده است و جایگاهی در میان کشورها ندارد. وی می نویسد: «در گذشته زمانی که ناظران درباره انتخاباتی اظهارنظر می کردند، اغلب می گفتند انتخابات آزاد و عادلانه بوده است یا خیر. این واژگان و ترمینولوژی به دو دلیل منسوخ شده است. اول آنکه عبارت «آزاد و عادلانه» تعریف روشن و دقیقی ندارند و مورد توافق کشورها نیستند. ثانیا «آزاد و عادلانه» بودن غالبا از سوی صاحبان رسانه ها و ژورنالیست ها برای توصیف انتخابات ها به کار برده شده و لذا آن را در محیط علمی و نظارتی مبتذل ساخته است. اخیرا مشاهده می شود که کسانی از عبارت «استانداردهای بین المللی» برای توصیف و ارزیابی انتخابات کشورها استفاده میکنند. اما باید گفت، عبارت استاندارهای بین المللی نیز گمراه کننده است. این عبارت تصویر مبهم و نادرستی به دست داده و این حقیقت را تحت تاثیر قرار می دهد که انتخابات هر کشوری باید بر مبنای وظایف و تعهداتی که دولت ها آزادانه پذیرفته اند، ارزیابی شود». متاسفیم که بگوئیم مشاوران آقای هاشمی ظاهرا عادت دارند که مفاهیم منسوخ را از گذشته های دیگران به عاریه بگیرند و نسخه داخلی برایش بپیچند.
همانطوریکه پرفسور «می یر» نیز تاکید دارد، انتخابات هر کشوری را باید بر اساس تعهدات و وظایفی که آن کشور به صورت آزادانه و مختار پذیرفته، ارزیابی کرد. فلذا زمانی که آیت الله هاشمی از رعایت استانداردهایی سخن می گویند که مورد تائید دشمنان است، اهل نظر را بیشتر به یاد مواضع مقامات و سخنگویان دستگاه سیاست خارجی آمریکا و انگلیس و فرانسه می اندازند آنجا که از جمهوری اسلامی می خواهند به خواسته های «جامعه بین المللی» احترام بگذارد؛ عبارتی گنگ و مبهم که ظاهر فریبنده اش کل جهان را در ذهن تداعی می کند اما متشکل از 30 کشور غربی بیشتر نیست. سوال باید کرد که استانداردهای مورد نظر آقای هاشمی که به گفته خود ایشان «دشمن راضی کن» هم هستند، استانداردهای همان اقلیت بین المللی است که خود را جامعه بین المللی می خوانند؟ به راستی نظام انتخاباتی کدام یک از کشورهای دشمن ما استاندارد است تا ما رعایت کنیم و آنها تائیدمان کنند؟ آمریکا که هنوز میثاق حقوق مدنی و سیاسی را نیز تصویب نکرده و شهروندان پایتختش واشنگتن را از ابتدایی ترین حقوق دموکراتیک یعنی داشتن حق رای و نماینده در مجالس قانونگذاری(کنگره) محروم کرده است؟ سری به پایگاه اینترنتی جنبش «رای برای واشنگتن دی سی»(DC Vote)بزنید تا از ناله مردم غالبا سیاهپوست واشنگتن از فقدان دموکراسی و حق اولیه رای دادن و تعیین سرنوشت در آمریکا خبردار شوید. یا رژیم صهیونیستی که از طرف مجامع دموکراسیسنج و آزادی سنج وابسته به آمریکا چون «خانه آزادی» (Freedom House)همواره دموکراتیک و آزاد خوانده می شود و سالهاست ضمن اشغالگری، از برگزاری یک رفراندوم ساده برای تعیین سرنوشت ملت فلسطین خودداری می کند؟
قاعده بازی در نظام بین الملل کنونی این است حضرت آیت الله هاشمی: «انسان باید در این عرصه وسیع بینالمللى، خود را در میدان جنگ مشاهده کند. بحث صلح و نوازش و اینها نیست. حتى آنجائى هم که حرف نرم می زنند، پشت حرف نرم، یک خنجر آختهاى وجود دارد که منتظر غفلتى هستند تا دسته در جگر طرف مقابلِ خودشان فرو کنند. لذا باید بیدار بود، باید هوشیار بود».(رهبر انقلاب، هشتم خرداد 1390)
با توجه به آنچه گذشت، بیم آن می رود که خدای ناکرده مشاوران و نزدیکان آقای هاشمی که واسطه کپی برداری، انتقال و بومی سازی مفاهیم منسوخ از زبان ایشان می شوند، در زمره دوستان و دوستداران آیت الله نباشند. بعد از فتنه 88 روایتی در بین محافل سیاسی و رسانهای پیچید مبنی بر اینکه سال 87 برخی از سرویس های غربی که به دنبال القای تقلب در انتخابات دهم بودند،تصمیم گرفتند این موضوع را از زبان شخصیتی داخلی مطرح سازند. گفته می شد که آنها بدین منظور سراغ الف.ی از سران نهضت آزادی رفته اند، اما در کمال تاسف ناگهان دیدیم که شبهه ناسالم بودن انتخابات برای نخستین بار مرداد 87 از زبان آیت الله هاشمی بیان شد. امید داریم، آنچه آیت الله هاشمی اخیرا بر زبان آورده اند، سناریویی جدید از سوی دشمنان ایشان و نظام اسلامی نباشد...
سید یاسر جبرائیلی
پانوشت ها:
----------------------
1-هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد ، ( تا به طور کامل ، تسلیم خواسته های آنها شوی ، و ) از آیین ( تحریف یافته ) آنان ، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.