به گزارش ایلام فردا به نقل ازجهان ،هشدارهایی که گرچه 20 سال پیش بیان شده اما با مرور آن به روشنی می توان دریافت که انتقادات رهبر انقلاب همچنان باقیست و بخش اعظم آن رفع نشده است.
انتظار می رود که مسئولان فرهنگی کشور از خواب غفلتی که این روزها بویژه گریبان مدیران سینمایی را گرفته بیدار شوند و در تحقق منویات رهبر انقلاب که همان آرمان های انقلاب است، گام های درخوری بردارند.
حضرت آیت الله خامنه ای در مرداد ماه سال 1371 در دیدار جمعی از كارگزاران فرهنگی کشور بار دیگر خطر تهاجم فرهنگی را یادآور و در این باره خطاب به آنان تاکید کردند:
يكى از كارهاى دشمن، اين شد كه اين مجموعههاى مؤمن را منزوى كند. جوان، بىتجربه است. به مجرّد اينكه ببيند در يك دستگاه رسمى كشور - مثلاً در يك مركز فرهنگى كشور - دو نفر به او اخم كردند، به او بىاعتنايى كردند، او را تحقير كردند؛ در حركتش اثر مىگذارد و او را كُند مىكند. يا مثلاً وقتى ببيند كه در مجلّاتِ بهاصطلاح ادبى و هنرى كشور، چهرههاى مخالف با اين روش و خط را، بزرگ مىكنند، بر جسته مىكنند، تعريف مىكنند، اين جوان دلش آب مىشود و روحيهاش را از دست مىدهد. وقتى يك فيلمساز، اثرش را به مراكزى مىبرد كه مىتوانند از او استفاده كنند و كارى كنند كه بتواند كارش را ادامه دهد؛ اما با بىاعتنايى به او مىگويند: «نه آقا؛ ما اين را قبول نداريم. اين طورش را قبول نداريم»، و بعد در همان حال ببيند انواع و اقسام كارهايى كه از لحاظ مايههاى هنرى از كار او كمتر است امّا چون مايه اسلامى ندارد مورد قبول آنهاست؛ اين جوان به خودى خود، منزوى و نااميد خواهد شد. من بارها از اعماق جان، قلبم براى اين جوانان مؤمن و انقلابى، سوخته و گداخته است. بارها تأسّف خوردهام كه چرابايد به جوانان به اين خوبى، بىاعتنايى شود!؟ اينها هيچ چيزشان ازآن كسانىكه در جاهايى به عنوان هنرمند معروف شدهاند، كمتر نيست. در بسيارى از امور، از آنها خيلى هم بهترند. اما به اينها بىاعتنايى مىشود. وقتىكه انسان مطلب را به درستى كاوش مىكند، مىبيند سرِ رشته مىرسد به اراده خباثتآميزى در نقطهاى! مسؤولين هم متوجّه نيستند. مسؤولين فرهنگى، مردمان خوبى هستند؛ امّا در سطوح بالا، از كارهايى كه در سطوح متوسط انجام مىگيرد، بىخبرند. لذا، اين جوان، اين مجموعه جوانان و اين جريانها را، نااميد مىكنند.
ایشان در ادامه تصریح کردند: تهاجم فرهنگى، مثل خودِ كار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى سر و صدايى است. يكى از راههاى تهاجم فرهنگى، اين بوده است كه سعى كنند جوانان مؤمن را از پايبنديهاى متعصّبانه به ايمان، كه همان عواملى است كه يك تمدّن را نگه مىدارد، منصرف كنند. همان كارى را كه در اندلس، در قرنهاى گذشته كردند. يعنى جوانان را در عالم، به فساد و شهوترانى و ميگسارى و اين چيزها مشغول كردند. اين كار، حالا هم انجام مىگيرد. من بارها گفتهام: عدّهاى وقتى در خيابان نگاه مىكنند و زنانى را مىبينند كه حجابشان قدرى ناجور است، دلشان خون مىشود. بله؛ اين كارِ بدى است. اما كارِ بد اصلى، اين نيست. كارِ بد اصلى آن است كه شما در كوچه و خيابان نمىبينيد! كسى به كسى گفت: «چه كارمىكنى؟» گفت: «دهل مىزنم.» گفت: «چرا صداى دهلت در نمىآيد؟» گفت: «فردا صداى دهل من درمىآيد!» صداى فروريختن ايمان و اعتقاد ناشى از تهاجم پنهانى و زيرزيركى دشمن - اگر شما ملت و عناصر فرهنگى بيدار نباشيد - خداى نخواسته، آن وقتى درمىآيد كه ديگر قابل علاج نيست! جوان جبهه رفته ما را اگر محاصره كردند؛ اگر اوّل يك ويدئو در اختيارش گذاشتند و بعد او را به تماشاى فيلمهاى جنسىِ وقيح وادار كردند؛ شهوت او را تحريك كردند و بعد او را به چند مجلس كشاندند، چه خواهد شد؟! وقتى تشكيلاتى وجود داشته باشد، جوان را در اوج نيروى جوانى، فاسد مىكنند. و حالا دشمن اين كار رامىكند.
رهبر انقلاب در جمع بندی سخنانشان فرمودند: من از همه اين حرفها، يك جمله رامىخواهم نتيجه بگيرم. امروز كه مىآمدم صحبت كنم، با خودم فكر كردم: اگر يك مطلب را بتوانم به شما برادران و خواهران عزيز عرض كنم، حرف خودم را زدهام. آن مطلب اين است كه در مقابل تهاجم، عناصرِ مؤمنِ خودى مىتوانند بايستند. عناصر مؤمنِ خودى را، هرجا كه هستند، گرامى بداريد. حرف من اين است. من به مسؤولين فرهنگى كشور، از وزارت آموزش و پرورش تا وزارت ارشاداسلامى، تا سازمان تبليغات اسلامى، تابقيه مؤسّسات و بنگاههاى فرهنگى كشور، عرض مىكنم: به عناصر خودى تكيه كنيد. منظور من اين نيست كه اگر كسى، جوان انقلابى نيست، دستش را بگيريد بگذاريدش بيرون؛ نه. چه كسى چنين چيزى را مىگويد؟ اصلاً منطق اسلام كه اين نيست؛ منطق انقلاب كه اين نيست. ميدان بدهيد. به همه ميدان بدهيد. هركس كه مىخواهد براى اين ملت كار كند، كار كند. من مىگويم اجازه منزوى شدنِ عناصر خودى را ندهيد.
اگر روزى دشمنى به كشورى حمله نظامى كند. چه كسى در مقابلش مىايستد؟ كسى كه از همه به سرزمين خود علاقهمندتر است؛ به ملت خود علاقهمندتر است؛ به زخارف دنيوى بىعلاقهتر است؛ احساس مسؤوليت بيشترى مىكند و متعهّدتر است. چنين كسى مىرود دفاع مىكند. شما ديديد كه در دوران جنگ، چه كسانى رفتند دفاع كردند. عمده ميدان ما را، بسيج پركرد. بسيج يعنى همين؛ يعنى عنصر مؤمنِ انقلابىِ علاقهمند به سرنوشت ميهن، علاقهمند به سرنوشت كشور و يك فرد فداكار. رفت وسط ميدان و با فداكارى، دشمن را به زانو درآورد.
در زمينه فرهنگى نيز همينطور است. آن عنصرى كه وابسته به دستگاه شاهنشاهى است ودلش به ياد آن روزها مىتپد، نمىآيد از نظام و فرهنگ اسلامى دفاع كند. چرا ما بايد غافل باشيم؟! كسى از فرهنگ اسلامى و حيثيّت و موجوديّت اين ملت دفاع مىكند و در مقابل تهاجم دشمن مىايستد كه دلش در هواى اسلام بتپد و اسلام و ايران را دوست بدارد.
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد