سرویس: استان ایلام
کد خبر: 59849
|
00:06 - 1403/09/09
نسخه چاپی

وصیت‌نامه شهید حسین شاگردیان بیدگلی؛

شهادت زندگی و حیات است نه مرگ

شهادت زندگی و حیات است نه مرگ
شهید شاگردیان در بخشی از وصیت‌نامه خود نوشته است: مگر نمی‌دانيد كه شهادت زندگی است و حيات نه پايان و ممات، پس چرا از مرگ گريزانيم؟ اين مايه شكر خداوند تبارك و تعالی و افتخار برای من و شماست.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، به نقل از نوید شاهد، شهید حسین شاگردیان بیدگلی فرزند عباس 1 اردیبهشت 1341 در شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 3 تیرماه 1362 در عملیات والفجر2 منطقه عملیاتی سنندج به فیض شهادت نائل آمد. بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید را به بهانه سالگرد شهادتش می‌خوانیم.

شهادت زندگی و حیات است نه مرگ و ممات!

بينديشم كه چه بنويسم و چگونه بنويسم وصيتم را تا شايسته باشد و پس از اندكی تفكر و انديشه كه پيامبر اكرم(صل الله عليه و اله و سلم) ساعتی از آن را برابر با هفتاد سال عبادت می‌داند؛ مرا به اينجا كشانيده است كه سال‌ها از عمر می‌گذرد و آيا توانسته‌ايم كه بر نفس خود غالب شويم؟ آيا توفيق اين را داشته‌ايم كه از معاصی بر طاعت بيفزاييم و بالاخره آيا خودمان را برای میهمانی خداوند تبارك و تعالی آماده كرده‌ايم؟ پس به درگاه با عظمت خداوند يكتا می‌آييم و او را سپاس و پرستش می‌كنيم كه تنها او شايسته پرستش می‌باشد زيرا او كمال مطلق است.

درود خداوند به تمام انبيا كه آخرين آنها حضرت رسول اكرم (ص)، ائمه اطهارش و نائب برحقش امام زمان(عج) حضرت امام خمينی.

بنده خدا «حسين شاگرديان» با شناخت و آگاهی كامل به اين انگيزه كه در راه الله و برای پاسداری و حراست از انقلاب اسلامی كه خون‌بهای هزاران شهيد و جانباز است و برای جهانی شدن و استقرار جمهوری اسلامی كه خود زمينه و تدارك جهت ظهور اقا امام زمان (عج) و تسليم در برابر امر ولايت فقيه، پا به جبهه جنگ گذارده‌ام و اين را اضافه كنيم كه اين وظيفه اصلی ما است و در اين راه تصميم بر آن داريم آنقدر از كفار بكشيم تا فتنه‌ای نماند كه در اين راه چه بكشيم و چه كشته شويم پيروزيم.

مگر نمی‌دانيد كه شهادت زندگی است و حيات نه پايان ممات پس چرا از مرگ گريزانيم؟ اين مايه شكر خداوند تبارك و تعالی و افتخار برای من و شماست كه در اين راه انشاالله به درجه شهادت نائل آييم. به جايی می‌رويم كه ملكوت اعلايش نامند؛ همانجا كه بهشت است. همان‌طوری كه قلبم آگاه است به آرزويم خواهم رسيد.

افسوس اينكه 22 سال از عمرم گذشت و از اين همه نعمت كه خداوند بزرگ به من ضعيف و حقير عطا نمود و به جاي سپاسگزاري، ناسپاسی كردم. باز شرمنده‌ام از اينكه امام و مرجع تقليدم خمينی بت‌شكن بود و توفيق نيافتم آنطور كه بايد و شايد بشناسمش و در گفتارش تفكر كرده و فرامينش را عملی سازم. شرمنده‌ام از اينكه نتوانستم خدمت قابل توجهی برای جمهوری اسلامی انجام دهم و از اين همه گناه از خداوند قادر متعال آمرزش می‌طلبم.

از شما پدر عزيز و مهربانم نهايت تشكر را دارم از اين همه زحمت كه برای من كشيديد و فراموش نمی‌كنم موقع رفتن به جبهه، هنگام خداحافظی با چشمانی مملو از اشك بدرقه‌ام نمودی و فرمودی: «فرزندم برو تا اسلام و امام غريب و تنها نماند» و يقين دارم كه با اين كلمات رضايت خود را اعلام و شهادت نامه‌ام را امضا كردی.

پدر پير و عزيزم! قامتت را بلند گير و استوار و محكم فرياد الله‌اكبر خمينی رهبر را به گوش جهانيان برسان و به آن كوردلان و دنياپرستان شرقی و غربی ثابت كن كه ما پيرو ولايت فقيه هستيم و شهادت را فوز عظيم می‌دانيم.

شما ای برادر و خواهرانم، آشنايان و دوستان! همچون كوه استوار و مقاوم بوده و لحظه‌ای از ياد خدا غافل نشويد. صبر داشته باشيد كه خداوند صابران را دوست دارد.

پدر گرامی، برادر و خواهرانم! ممكن است خواست خداوند اينگونه باشد كه جنازه‌ام به دست شما نرسد؛ در اين موقع غم به دل راه ندهيد و به ياد شهدای كربلا و شهدای ايران، از 72 تن تا رييس‌جمهور و نخست‌وزير شهيد و ديگر شهدای اسلام باشيد كه اين جسم و جان چيزی است كه خداوند می‌دهد و می‌گيرد.

در پايان از تمام دوستان و آشنايان و خصوصا اقوام خود می‌خواهم كه مرا حلال كنند و به خاطر تمام ناراحتی‌هايی كه برايشان به وجود آورده‌ام مرا ببخشند.

طول عمر و سلامتی امام خمينی، پيروزی اسلام بر كفر و تعجيل در فرج امام زمان(عج) را از خداوند بزرگ خواهانم.

 

انتهای خبر/ر

نظر شما

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد