به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «ایلام بیدار»، محمد رستمی فعال فرهنگی در یادداشتی نوشت: نمیدانم این حس ریشه در چه چیزی دارد که گویی برای همه مشترک است. شاید ناخودآگاه ذهن روانه کربلا شود و آن غروب غمانگیز و آن ظهر عاشورا که پیکر سالار شهیدان و علمدار بیدست در گودال قتلگاه افتاده باشد که چون قصه و روایت سیدها در لبنان شباهت فراوان به آن دارد، خاکسپاری شهیدان سید حسن نصرالله و شهید صفیالدین حزنی ایجاد میکند و بیقراری میآورد و دوست دارید روضه سالار بی سر و علمدار بیدست نجوای دل کنی و دو سه خط مرثیه را از جگر آزاد کنی .
اتفاقاً در فرهنگ ایرانی هم وقتی خبر از مرگ مظلومانه سیاوش در غربت میآید وقتی پیکر سوی ایران میآید و تا در دل خاک ایرانزمین آرام گیرد گویی ایرانیان بیقرار سوگ مظلوم شاهنامهاند .
این روزها وقتی حکایت تشییع پیکر سیدهای مظلوم لبنان میآید جهانی بیقرار آنان میشود از کشمیر گرفته تا وادی شامات از این سوی اقیانوس اطلس تا آنسوی اقیانوس آرام تا پیکر پاکشان در خاک آرام و قرار گیرد .
وقتی خواستم از ادبیات فارسی وام بگیرم و سخن دل را از زبان بزرگان ادب بنویسم این ادبیات مولانا را برگزیدم که گویی به گوشهای از نجوای عاشقانه آن پروازکنندگان تا ملکوت و منتظر تشیع تا دل خاک اشاره میکند؛
اما سادات مقاومت، ای خفتگان در خون، بیگمان روزی مزارتان دارالشفایی برای دلسوختگان خواهد بود و مکانی برای دمی اتراق کاروانیان که پیاده از کربلا تا قدس رهسپارند.
انتهای خبر/ر