ایلام بیدار16:19 - 1392/12/03
به بهانه بيانيه آمريکا در سالگرد رأفت اسلامي نظام؛

نگراني ارباب براي مهره‌هايش

بسياري بر اين باور‎ند که نحوه رفتاري که در مقابل تمام تلاش‎‎هاي فتنه‎گران سال ۸۸ براي سقوط نظام جمهوري اسلامي با آنها صورت گرفت، لطف زياد از حد نظام به آنان بود و اين افراد به‎خاطر تمام آنچه در حق مردم انجام دادند، مستحق اعدام مي‎باشند اما رأفت نظام و شرايط جامعه، اجراي اين حکم را به تاخير انداخته است.

جلال خالقي:۲۵ بهمن سال ۸۹ روزي که خشونت و قانون شکني جريان فتنه سبز که پس از نهم ديماه و راهپيمايي ۲۲ بهمن به گوشه‎اي رانده شده بودند، بار ديگر عيان گرديد و به‎صورت واضح‎تر خط خود را از ملت ايران جدا کرد. نظام اسلامي با رأفت خود، سردمداران اين جريان را که به سران فتنه موسوم شده بودنــــد بـــه جهــت جلوگيـــري از فتنه افکني‎‎هاي بيشتر در حصر خانگي قرار داد. به‎تعبير بسياري از حقوقدانان، رأفتي که منجر به حبس بدل از اعدام بود.

در سومين سالگرد آغاز اين رأفت اسلامي، بيانيه‎اي از سوي وزارت امور خارجه آمريکا منتشر شد که ضمن آن طي دخالتي آشکار در امور داخلي ايران، نگران وضعيت موسوي، کروبي و همسرانشان بود. در بخشي از اين بيانيه که نشان از نگراني ارباب براي مهره‎هايش است آمده: «... ما در محکوم کردن ادامه حبس آن‎ها و آزار اعضاي خانواده‎شان و در طلب آزادي فوريشان، به‎جامعه جهاني مي‎پيونديم ... ايالات متحده به درخواست مصرانه از دولت ايران براي احترام به اين تعهدات ادامه خواهد داد و ما خواسته خود را از ايران، براي آزادي همه زندانيان عقيدتي در بازداشت، تجديد مي‎کنيم».

اين بيانيه ما را بر آن داشت مروري هرچند گذرا بر آن اتفاقات داشته باشيم تا در گذر زمان و تغيير دولت‎ها بهفراموشي سپره نشوند؛ اتفاقاتي که ظلم بزرگ و اتهام نابخشودني به نظام مقدس جمهوري اسلامي بود و بار ديگر طمع دشمنان را براي دستاندازي به اين سرزمين احيا کرده و تبعات جبرانناپذيري در سال‎‎هاي بعد از خود براي کشور ايران به‎دنبال داشت.

امسال در سالگرد آن اتفاق

از وقايع سال ۸۸ تنها چهار سال گذشته لذا آنقدر‎ها نياز به بررسي سير تاريخي ندارد اما باز هم مرور مي‎کنيم خاطراتمان را از انتخاباتي که يکي از بيشترين درصد‎هاي حضور مردم در پاي صندوق‎‎هاي راي را داشت و در انتها چون راي مردم به گروهي زيادهخواه و تماميتطلب نبود، کل انتخابات ملت ايران را به دروغ تقلب، آلوده کردند.

فتنه‎اي که اتفاقي نبود

اما هر عقل سليمي تشخيص مي‎دهد در کنار هيجان‎زدگي مردمي که به آن‎ها گفته شده بود رأيشان دزديده شده و روز‎هاي اول، حضوري گسترده در خيابان‎‎هاي تهران داشتند، نمي‎توان باور کرد همه آنچه اينقدر منظم به سر ملت و نظام آمد تنها تدابير لحظه‎اي ستاد انتخاباتي دو کانديدايي بود که اعتقاد داشتند رايشان بالا و پايين شده است.

برنامه‎ريزي آشکار بسياري از تحرکاتي که در تهران و ساير کلانشهر‎ها بهوقوع پيوست بهراحتي قابل تشخيص بود و اتحاد تقريبا همه گروه‎‎هاي ضد انقلاب بر ريسمان جنبش سبز امر قابل کتماني نيست، اما بايد پرسيد مگر موسوي و کروبي چه کردند که از رضا پهلوي سلطنتطلب گرفته تا مسعود رجوي تروريست، همه حامي آن‎ها شدند؟مگر موسوي و کروبي چه وعده‎‎هايي يا چه چراغ سبز‎هايي به گروه‎‎هاي مختلف نشان دادند که تمامي ضد ‎انقلاب پشت سر آن‎ها سنگر گرفته بودند؟

نيت اين نوشتار بررسي سير وقايع سال ۸۸ نيست که در اين خصوص بسيار نوشته شده، اما به‎صورت کلي بايد گفت پس از نزديک به هشت ماه هجمه تمامعيار رسانه‎اي و جنگ رواني که همراه با اردوکشي‎‎هاي خياباني گاه و بي‎گاه در پايتخت و برخي کلانشهر‎ها بود، بي‎حرمتي که روز عاشورا به مقدسات کردند جرقه‎اي شدند براي وقوع حماسه نهم ديماه، حماسه‎اي که رسما جنبش سبز و جريان فتنه را از فضاي جامعه اخراج کرد و به کنج چند سايت اينترنتي و تعدادي صفحه فيس‎بوک هدايت کرد.
۲۵ بهمن، صبر نظام را تمام کرد

البته ضد‎ انقلاب که بيکار ننشسته بود، باز هم برنامه‎ريزي کرد و پس از ۲۲ بهمن همان سال با اعلام فراخواني اقدام به ايجاد اغتشاشات ۲۵ بهمن سال ۸۸ کردند؛ قائله‎اي که وقوع آن پس از حماسه نهم دي و ۲۲ بهمن صبر نظام را لبريز کرد و سبب شد به جهت نقشي که موسوي و کروبي در هدايت اين فتنه داشتند يا دقيق‎تر بگوييم استفاده‎اي که ضد ‎انقلاب از اين دو نفر مي‎کرد، آن‎ها را حصر خانگي نمايد.

نکته جالب اينجاست که با آغاز حصر خانگي اين دو، تحرکات جنبش سبز که نهم ديماه تقريبا به محاق رفته بود مجددا سير نزولي پيدا کرد؛ به‎گونه‎اي که پس از آن تقريبا ديگر هيچ اردوکشي خياباني بزرگي روي نداد و هيچ شهروندي جان خود را در آتشي که فتنه سبز به راه انداخته بود از دست نداد.

به ياد بياوريم که اين دو فرد به‎رغم‎ همه نکات منفي که در پرونده‎شان بود تا قبل از فتنه ۸۸ به سبب سابقه انقلابي خويش در جامعه از احترام برخوردار بودند اما چه شد که به همه سوابق خويش آتش زدند و کارگزار استکبار جهاني شدند تا مهندس موسوي گذشته‎‎هاي نه چندان دور، کارش به‎جايي بکشد که همين مردم، عکس فتوشاپي وي را که طناب دار دور گردنش است در راهپيمايي‎ها سر دست بگيرند؟ خاصيت همه انقلاب‎‎هاي رنگي اين است که به‎واسطه افرادي از درون حاکميت صورت مي‎گيرند، تنها نکته نادرست اين بود که ايران، اوکراين و گرجستان نبود.

در شرحي کوتاه مي‎توان گفت فتنه ۸۸ علاوه بر تمام تحرکات مستقيمي که در بي‎نظم کردن جامعه، ضرر به اموال خصوصي و عمومي و بازي با جان مردم داشت، اثرات ديگري نيز داشت که برخي از مهم‎ترين‎ آن‎ها به ترتيب ذکر مي‎شود.

فتنه ۸۸ سبب به طمع انداختن دشمن با ايجاد اين تصور شد که نظام از درون سست شده است، با گرايي که عوامل فتنه ۸۸ در داخل کشور داده بودند، سبب افزيش تحريم‎‎هاي اقتصادي و هدفمند‎تر شدن آن‎ها شد. به سبب توهم سست شدن نظام، اميد به توقف برنامه صلح‎آميز هسته‎اي ايران را تقويت کرد و آنان که به‎دنبال اقدامات عمليتري بودند با استفاده از خلاء ناشي از توجه دستگاه‎‎هاي امنيتي به مشکلات دروني ناشي از فتنه ۸۸ چند تن از تاثيرگذار‎ترين دانشمندان هسته‎اي کشور را ترور کردند.

آيا سياست‎‎هاي کلي نظام با آمدن و رفتن دولت‎ها عوض مي‎شود؟

با گذشت چند سال از آن وقايع و برگزاري انتخاباتي ديگر اکنون دولت يازدهم بر سر کار آمده که قرابت‎‎هايي با اصلاح‎طلبان دارد. لذا آنان دوباره به‎دنبال زنده کردن برخي مسائل هستند. توجه جدي و برجسته‎سازي اخبار مربوط به کروبي و موسوي نيز در همين راستاست که البته برخي مواقع با واکنش‎‎هاي معناداري از سوي برخي دولتمردان دولت تدبير و اميد هم روبه‎رو مي‎شود.

بگذريم که بايد پرسيد واقعا داستان بازداشت موسوي و کروبي فارغ از خيانت‎‎هايي که به بار آورده‎اند براي چند درصد از جامعه، اهميت دارد و چند دهم درصد جامعه پيگيري اين موضوع برايشان از سرنوشت پرونده فعاليت‎‎هاي صلح‎آميـــز هسته اي ايـــران مهم‎تر است که اين خود نمونه گويايي از ديدگاه اين اقليت انگشت شمار نسبت به منافع ملي کشور و مردم است.

مـــورد ديگــر، صحبت‎‎هاي صريح‎تـر سخنگـــوي دولت بود که مدتي بعد از ارائه گزارش ۱۰۰ روزه دولت در جمع خبرنگاران از عزم دولت براي «رفع حصر از چهره‎‎هاي اصلاح‎طلب و آزادي زندانيان سياسي» سخن گفت. فارغ از اين موضوع که اساسا تلاش دولت براي آزادي اين افراد آيادخالت در حوزه وظايف و اختيارات قوه قضائيه محسوب نمي‎شود، آيا قواي سه‎گانه در ايران از يکديگر مجزا و مستقل نيستند و آيا سخنگوي دولت مي‎تواند در حوزه وظايف حوزهاي ديگر ورود کند؟

در اين مدت شاهد تلاش براي ايجاد برخي موج‎‎هاي خبري نيز بوديم از جمله آنکه سايت‎‎هاي زنجيرهاي اصلاح‎طلب و حلقه بعد از آن‎ها يعني سايت‎‎هاي زنجيره‎اي به‎جا مانده از آنچه زماني جنبش سبز ناميده مي‎شد، خبري را در بوق و کرنا کردند با اين مضمون که موسوي و کروبي قرار است عيد غدير از حصر آزاد شوند، سپس بر مبناي اين اصل جنگ رواني که مي‎گويد «اينقدر بزرگ دروغ بگو که خودت هم آن را باور کني» بعد از يکي  دو هفته جريان‎سازي خبري و از اين و آن اظهار نظر گرفتن، حقيقتا باور کرده بودند که اين دو، در روز عيد غدير آزاد خواهند شد.

دولت يازدهم اصلاح‎طلبان را نااميد کرد

در حوزه سياست داخلي نيز اصلاح‎طلباني که تا واپسين روز‎هاي برگزاري انتخابات صحبت از تحريم يا نهايتا حضور پشت سر آقاي عارف که خود مهره آقاي خاتمي است مي‎کردند، مدعي بودند روز آخر به آقاي حسن روحاني راي داده‎اند و لذا خود را در دولت وي سهيم مي‎دانستند و انتظاراتي هم داشتند که فعاليت دوباره احزاب افراطي مشارکت و مجاهدين، هم‎چنين آزادي سران فتنه ۸۸ از جمله اين درخواست‎ها بود ولي عملکرد دولت تاکنون آنان را دلسرد کرده است.

زيرا دولتي که با هزار وعده گوناگون از مردم راي گرفت و قرار بود ۱۰۰ روزه وضعيت اقتصاد را رونق بخشد، اکنون به‎جاي توجه به خواسته‎‎هاي سياسي شرکاي اصلاح‎طلب زياده  خواه خويش، دغدغه‎‎هاي ديگر دارد از اين جنس که چه کند در اين زمستان سرد، گاز چند استان کشور قطع نشود يا درحالي‎که اکثر مسئولان اين دولت از منتقدان سرسخت طرح هدفمندي يارانه‎‎هاي دولت قبلي بودند، چگونه افتضاح نحوه اجراي طرح سبد کالا را جبران کند؛ موضوعي که سبب شد حتي حزب اصلاح‎طلب کار هم بيانيه داده و حرکت آنان را «يک اقدام شبه پوپوليستي و بازگشت به کپونيسم» بخواند.

با سران فتنه ۸۸ چه بايد کرد؟

بسياري بر اين باور‎ند که نحوه رفتاري که در مقابل تمام تلاش‎‎هاي فتنه‎گران سال ۸۸ براي سقوط نظام جمهوري اسلامي با آنها صورت گرفت، لطف زياد از حد نظام به آنان بود و اين افراد به‎خاطر تمام آنچه در حق مردم انجام دادند، مستحق اعدام مي‎باشند اما رأفت نظام و شرايط جامعه، اجراي اين حکم را به تاخير انداخته است.

اما عده‎اي ديگر بر اين باورند که اين افراد به‎ويژه اکنون که نظام از تنگه فتنه ۸۸ عبور کرده بايد از حصر کنوني خارج شده و ضمن بررسي پرونده‎شان، محاکمه شوند تا عدالت در خصوص آنان و اعمالي که انجام دادند اجرا گردد.

عده‎اي نيز بر اين باور‎ند که در حصر نگه داشتن اين دو آنان را تبديل به قهرمانان جنبش سبز کرده و از آنان چهره‎اي غيرواقعي ساخته در صورتي که اگر در جامعه حضور داشتند مي‎ديدند که پس از بر ملا شدن دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، نه تنها از جمعيتي که به آنان راي دادند چيزي باقي نمانده بلکه بايد به مردم پاسخگو باشند که چرا با زيادهخواهي و عدم تمکين به قانون، اين‎گونه مردم و کشور را در معرض آسيب قرار دادند.

البته بعيد نيست آنان هنوز هم در توهم ۱۳ ميليون راي باشند، چنانکه همان فردي که نامه وي به رهبر انقلاب جرقه فتنه ۸۸ و به‎تعبير خودش دود قبل از آتش بود نيز بسياري از حقايق را نديد و خاطراتش از روز ۹ دي به ديدار با جمعي از پسته کاران و هديه‎اي که به وي داده‎اند خلاصه مي‎شود.

در هر صورت تجربه نظام در حصر خانگي افرادي هم‎چون مرحوم شريعتمداري و مرحوم منتظري نشان داده که قادر است تا هر زمان که اراده و نياز آن را داشته باشد به حفظ حصر خانگي افراد ادامه دهد و به راحتي اين موضوع را مديريت کند. البته قطعا قصد نويسنده اين نيست که وزن و وجه اين دو فرد را همتراز با مرحوم شريعتمداري و مرحوم منتظري برشمارد.

در پايان بايد پرسيد درحالي‎که هر چند وقت يکبار خبر جان سپردن يکي از جانبازان فتنه ۸۸ را مي‎شنويم، با سران فتنه‎اي که سبب تمام اين ناگواري‎ها براي کشور و ملت شد چه بايد کرد؟
آيا نظام مي‎تواند از حق تمام افرادي که در جريان اين درگيري‎ها کشته يا زخمي شدند، همه اموال خصوصي و عمومي که نابود شد يا صدمه ديد و لطمه‎اي که به اقتدار کشور خورد بگذرد و با سران اين فتنه هم‎چنان با مماشات برخورد کند؟

منبع: پنجره