ایلام بیدار10:45 - 1392/05/22
به مناسبت سالروز شهادتش/

سردار غریب آشنا، فرمانده بی سنگر والفجر ۳

غریبه ی مشهد رضای عاشقان، آمدنش نسیمی بهاری و رفتنش عطری ماندگار بر سرزمین سوخته ی دهلران می باشد.

 کلماتی هر چند قاصر را تقدیم به تنها فرمانده شهید سپاه شهرستان دهلران سردار عبدالصالح امینیان که خراسان را عاشقانه برای دفاع و پاسداری از انقلاب اسلامی به مقصد غرب می پیماید

سردار غریب اما آشنا، گام های استوارت در غرب ایران تجلی گر رشادت هایت و زمزمه گر ایثارت بر قلب خاک گرم و دل نشین این دیارست. خورشید نظاره گر عشق و ماه شاهد راز و نیازت بوده، هنوز در کوچه و بام این شهر نام شما ، ذکر خاطرات این قطعه از سرزمین ایران می باشد. فقط اهالی سرزمین سوخته(دهلران) می دانند که پرنده های آسمانی در زمین لانه می کنند و ستاره های زمینی به آسمان سفر... زلال آمدنت را ای رود پر خروش بر لب بنشان که راه به تلاطم دریاهای دوردست برده ای

با که پیمان بسته ای، ای شکوه ایستادگی و فرمانده بی سنگر که دلت را به ترنم باران گلوله می بندی، ای قله ی بلند فردا و تکیه گاه امید، نامت پرنده ای است که تا ژرفای آسمان چون صاعقه پرواز می کند. در خاطرات ما چونان شکوفه های بهاری گل می کنی، وقتی که در برابر باران سربی می ایستی، سرو همواره سبز از ایستادگیت شرم می کند

عبدالصالح خدا؛ در سکوت آسمان و غوغای سرزمین مهران پرواز می کند. چه پرواز سبزی و چه عطر بلندی در این آبی بیکران خیمه بسته به تجلی می نگارد. افق را چگونه دیده است که مرزهای اندیشه در آن پهنای وسیع نگاهش گم می شود. سینه اش پاسدار ارزش هایی ست که ملائک بر آن ها سجده می کنند

سردار امین شهر ما اینک نگاه تو در جای جای پهنه آفاق، در سرخی شفق و گرفتگی فلق شاهد به پایمردی مردان نشسته است. اینک صدای تو در هر کرانه از پی هر صخره، هر زمان با هر که شاهد است بر این دشت لاله خیز فریاد می زند که مبادا از یاد ببرید راه امام و بوی خوش لاله های باغ را.

پاسدار خوبی ها، غم فراق تو برای ما بسی تنگ و نشنیدن زمزمه دل انگیزت برای ما سخت و غم انگیز است. دل خاک خونین ما برای شنیدن طنین گام هایت به تنگ آمده چه عشقی از قدم هایت به خاک رسیده که اینگونه اسیر ایثارت شده است. اگر خاک از عشق و ایثار نمی فهمد پس چرا در دلش لاله می روید و بذر جوانه می زند. خاک این سرزمین رازهایی با خود دارد که باد را هم توان فاش کردنش نیست.

ای شاهد عشق ماندگار ما؛ هرگز گمان مبر که در گذر زمان از یاد می روی. شما  سرخ جامگان شفق گون دشت خون، هر شب به بال روح در نشئه شهود به معراج می روید. جایی که عقل را رخصت ورود نیست و در خلوت خدای با روح تابناک شهدای کربلا همراز می شوید. بر جماعت از قافله مانده ی ما دعا کنید که خویشتن خویش را از یاد مبریم و چون شما در تاریخ ماندگار شویم.

 

عبدالصالح خدا؛ از شما آموختیم که چگونه تا انتهای ایستادگی می توان چون سرو قد کشید و از نوش شهد کلامتان به واژه نور رسید. طنین گامهای شما مفهوم استقامت و آرامشتان تداوم یک دریاست. با ما تشنگان دریای ایمان و معرفت، رازهای نهفته و اسرار ناپیدای عالم معنا را بگویید.

 غریبه ای که بوی مشهد رضای عاشقان می دهد. آمدنش نسیمی بهاری و رفتنش عطری ماندگار بر کویر خسته ی این سرزمین است. فرماندهی که سنگر برایش تنگ و غمش نجیبانه سنگین است. عبدالصالحی که نماز شب را در کرانه ی تاریکی پنهان می کند و عظمتش برای همیشه جاوید می ماند. اینک ز کرانه ی زمان تا دریای خون، فریاد هر زمان را تو با دستان مردانه ات، دستانی رنگین شده به خون به کشتی پیروزی رساندی

 مجاهد و پاسدار امام، والفجر رمز قبول خواسته ات بوده است. سومار، میمک و شورشیرین تا دهلران و موسیان همه نفس های خسته و تن مجروحت را به خوبی یاد دارند. چشم هایت با غربت گلوله کینه، بر این سرزمین آشناست که دل به دریای وجود می دهی و دلاورانه فرمانده عاشقان طریق حقیقت می شوی.

 در فرازی از وصیت نامه ات اینگونه نگاشته ای که خدایا تو میدانی که من در این راه قدم گذاشته ام فقط و فقط هدف خواست و رضای تو بوده و بس. خدایا این شهادت را از من قبول کن و مرا درکنار شهدای راه حسین و راه کربلا قراربده.

سال ۱۳۳۸ در مشهد مقدس طلوعی ماندگار برای عبدالصالح امینیان رقم میخورد. در ایام مبارزات علیه دولت ستم شاهی حتی شبها هم دست از مبارزه برنداشت و با پخش اعلامیه و اطلاعیه های حضرت امام (ره) و نوشتن شعار برروی دیوار به شکوفا شدن انقلاب اسلامی کمک نمود ساواک او را یک بار دستگیر کرده و پس از ۲۴ ساعت و با شکنجه بسیار او را آزاد کردند

 با شروع جنگ تحمیلی در مسجد محل (ابوذر) نام نویسی کرد و پس از گذراندن دوره آموزش در مراکز آموزش سپاه در مورخه ۵۹/۷/۷ راهی ایلام شد در فروردین ماه ۱۳۶۰ وارد سپاه دهلران شد و به دلیل لیاقت و کاردانی به فرماندهی سپاه دهلران منصوب شد او در مناطق عملیاتی : سومار ، میمک ، مهران ، گیلانغرب ، کانی سخت ، شور شیرین ، موسیان و دهلران دلاوری بسیاری از خود نشان داد و سرنجام در عملیات والفجر ۳ در کربلای مهران به شهادت رسید.

 

منبع:نسیم دهلران