به گزارش ایلام فردا،یکی از مشکلاتی که امروزه گریبانگیر خانواده های ایلامی است، مهاجرت ایلامی ها و بخصوص جوانان این استان به کشورهایی نظیر استرالیاست.
دهها نفر که اغلب جوانان بیکار می باشند، به قصد یافتن کار مناسب و بهبود وضعیت زندگی ایران را به مقصد استرالیا که یک مسیر بسیار طولانی و مخاطره آمیز است، ترک می کنند.
این مهاجرین که از طریق گروههای هماهنگ کننده غیر قانونی با پرداخت پولهای هنگفت تن به این مهاجرت می دهند، پس از سفر هوایی از تهران به اندوزی، چندین هفته را در جزایر آن کشور با هدف یافتن فرصت لازم با سختی سپری کرده و سرانجام از طریق کشتیها و لنجهای فرسوده با همکاری قاچاقچیان انسان از طریق دریا راه استرالیا را در پیش می گیرند.
مسیری که اگرچه برای بسیاری از آنان کار مناسب و خوشبختی مورد نظرشان را به دنبال دارد اما برای بسیاری نیز با اتفاقهای تلخ همراه است.
غرق شدن کشتی کارجویان ایلامی در مسیر استرالیا که تاکنون سه بار رخ داده موجب شده تا تعدادی از این سرنشینان ایلامی آن کشته شدند.
برای اینکه بیشتر با نحوه عزیمت این افراد به استرالیا و انگیزه های آنان آشنا شویم با پیمان،19 ساله که به تازگی خدمت خود را به پایان رسانده و شوق رفتن به استرالیا را در سر می پروراند به گفت و گو می نشینیم.
اپیزود اول
پیمان از خطرهای رفتن به استرالیا کاملا آگاه است اما بازهم حاضر نیست این فکر را از سر خود بیرون کند.
پیمان که اکنون به دنبال گرفتن کارت پایان خدمت خود است می گوید:به بابام هم گفتم که می خواهم بروم،تمام هزینه های سفر رو خانوادم تامین می کند.
وی در خصوص وضعیت مالی پدرش می گوید:وضع مالی پدرم بد نیست چون من تنها فرزند پسر خانواده هستم قطعا پدرم هزینه لازم برای این سفر که چیزی در حدود 30الی 40 میلیون تومان است رو برایم تامین می کند.
پیمان که خود را ورزشکار یکی از رشته های رزمی معرفی می کند ادامه می دهد:می خوام تو استرالیا به ورزشم ادامه بدم چون از آنجا به راحتی می توانم در مسابقه های بین اللملی مختلف شرکت کنم.
وی در خصوص انگیزه های خود از رفتن به استرالیا می گوید:چون هزینه زندگی در ایران در حال افزایش است و بیکاری هم در کشور وجود دارد نه تنها من،بلکه خیلی از افراد استان،ایران را به مقصدهای نامعلومی مانند استرالیا و هلند ترک می کنند.
پیمان از دغدغه های خانواده اش و مخالفت مادر با این سفر می گوید:مادرم با رفتن من مخالف است،البته خانواده می دانند حتی با مخالفت آنالن باز هم من به این سفر با وجود خطراتی که دارد خواهم رفت.
وی در خصوص نحوه رفتن به اسرالیا می گوید:از طریق پرواز هوایی و توسط یک رابط به کشورهای نزدیک استرالیا مانند اندونزی و مالزی می رویم،سپس با استفاده از لنج هایی که در آجا وجود دارد و در طی 4 الی 5 شبنه روز وارد استرالیا می شویم.
پیمان ادامه می دهد:با ورود به استرالیا به کمپ هایی که در آنجا وجود دارد مانند کمپ"کرسیمس"منتقل می شویم و در آنجا بنا به امتیازات شخص مانند زبان،تحصیلات باید مدت زمانی را در کمپ بگذرانیم که این مدت3 ماه و یا بیشتر طول می کشد.
وی بیان می کند:در طول ماههایی که در کمپ هستیم باید زبان و فرهنگ آن کشور را یاد بگیریم و آن وقت است که اجازه ورود ما به داخل کشور استرالیا داده می شود.
چوپان می شویم
پیمان با بیان اینکه تحصیلاتش دیپلم است اما به خوبی با زبان انگلیسی آشنا است می گوید:با ورود به استرالیا افراد در کارهای مختلفی از جمله قصابی،کارواش و یا حتی چوپانی مشغول به کار می شوند،افرادی که حتی دارای تحصیلات بالایی هستند هم به همین کارها مشغول می شند چون درآمد خوبی دارند.
وی از آرزوی خود می گوید:دوست دارم وقتی که به استرالیا رفتم در یک باشگاه ورزشی هم به ورزشم مشغول شوم و هم ادامه تحصیل دهم.
پیمان در خصوص خطرات این سفر می گوید: لنج هایی که ما با آن سفر خواهیم کرد کهنه و خطرناک هستند و در طول مسیر هم با خطراتی مانند طوفان،غارت و یا حتی به قتل رسیدن مواجه هستیم اما من با دو نفر از دوستهایم به این سفر خواهیم رفت و جای نگرانی وجود ندارد.
وی در خصوص سرنوشت کسانی که پیش از وی به استرالیا رفته اند می گوید:برخی ها با جمع کردن و پس انداز پول خود دوباره به استان می آیند و چون حقوق آنها با دلار است قطعا پول زیادی با خود به ایلام می آورند و برخی ها هم در آنجا ماندگار می شوند و برای خود کاسبی مانند آرایشگری،گاوداری به را می اندازند؛اما من قطعا به نزد خانواده خود برمی گردم چون آنها را بسیار دوست دارم.
اپیزود دوم
بعد از مصاحبه با پیمان به سراغ سجاد جوان 25 ساله ایلامی رفتیم که به مانند پیمان آرزوی رفتن به استرالیا را در سر داشت و به آرزوی خود دست یافته است.
سجاد اکنون حدود یک ماه است که ایلام بازگشته است.
وی با بیان اینکه در ایلام کاری باب میل خود پیدا نکردم و با جمع آوری 40 میلیون تومان به استرالیا رفته است می گوید:با استفاده از پاسپورت قانونی و از طریق هواپیما به مالزی رفتم،40 روز آنجا بودم و سپس توسط یک رابط به صورت قاچاقی در یک سفر 4 روزه به استرالیا رسیدم.
وی ادامه می دهد:برای اینکه مسافران به حد نصاب برسند مجبور بودم تا 40 روز صبر کنم و وقتی تعداد مسافران به 80 نفر رسید آنگاه با یک لنج به سوی استرالیا حرکت کریدم.
سجاد اضافه می کند: در سفر دریایی خطراتی بسیاری وجود داشت،خطر غرق شدن و دزدی وسایلمان،وقتی برخی از وسایل مسافران دزدیده شد کسی از ترس جان خود به دنبال سارق نمی گشت.
وی بیان می کند:به محض رسیدن به استرالیا به کمپی منتقل شدیم و در آنجا به مدت 6 ماه در حالت قرنطینه زندگی کردیم؛وضعیت غذا و امکانات بسیار اسف بار بود به طوری که خیلی از افراد در این کمپ بیمار شدند و بعد از 6 ماه تازه به ما اجازه ورود دادند.
تجربه کارتون خوابی
سجاد ادامه می دهد:بر خلاف تمامی تبلیغاتی که صورت می گیرد آنجا چیزی وجود ندارد،من تمام سرمایه خود را از دست دادم،زندگی من در آنجا به شدت در مخاطره افتاد و حتی کار من به کارتون خوابی نیز رسید.
وی می گوید:اینکه می گویند در آنجا به شما کار می دهند دروغ است،اگر کاری هم پیدا کنی به صورت قاچاقی است و باید به صورت مخفیانه کار انجام دهی؛بعد از کلی بدبختی و بیچارگی به سراغ سفارت ایران رفتم و با خانواده خود ارتباط گرفتم و بالاخره با کمک آنها به کشور برگشتم.
سجاد تصریح می کند:من در این سفر مرگ را جلوی چشمای خودم دیدم و به همه کسانی که می خواهند به استرالیا بروند توصیه می کنم که گول این تبلیغات رو نخورند و اگر پولی دارند در همین استان و کشور کار و کاسبی راه بیاندازند.
وی در پایان می گوید: تجربه بسیار تلخی بود سرم به سنگ خورد ، بعضی وقتها باور نمی کنم زنده ام ، خوشحالم الان نزد خانواده خود در کشور و استان خودم هستم.
سرزمین کانگروها با همه اغواکنندگی که دارد همانطور که به وفور شنیده می شود مسافران زیادی در راه رسیدن به آنجا آرزوهای خود را به قعر اقیانوس می برند و یا تجربه زندگی اسف بار در کمپ های این کشور را تجربه می کنند اما باید پرسید چرا گرایش برای مهاجرت به استرالیا برای جوانان ایلامی زیاد شده است؟ آیا واقعا این تمایل به مهاجرت از معضل بیکاری نشات می گیرد؟آیا کسانی که به استرالیا رفته اند به آرزوهای خود دست یافته اند؟