ایلام بیدار09:17 - 1396/06/22
برای درد های استان؛

آلام ایلام تمامی ندارد

دلنوشته ای از جنس درد و الم نقش بسته بر در و دیوار ویرانه شهرم ایلام که همواره مظلوم بوده، هست و گویا خواهد بود.

گروه اجتماعی ايلام بيدار-سید کاظم افضلی::دلنوشته ای از جنس درد و الم نقش بسته بر در و دیوار ویرانه شهرم ایلام که همواره مظلوم بوده، هست و گویا خواهد بود.

ایلام یعنی سرزمین آلام و درد که این اسم چه برازنده وضعیت ایلام ماست.

ایلام محروم است، این تنها و شاید بدترین صفتی است که به گوش مردمان این شهر می رسد و آزارشان می دهد.

اینگونه بنظر می رسد که مسئولان با این صفت زد و بندی دارند که تلاشی برای حذف ان نمی کنند.

ایلامی که در شرایط پسا انقلاب که سایر استان ها مشغول پیشرفت و توسعه زیر ساختشان بودند، سازندگیش در میدان جنگ رقم خورد و صدمات جبران ناپذیری برپیکرش نقش بست.

چه قشنگ درد ما را بازیگر سریال شبکه ایلام نقش زد ، انجا که در سکانسی در شهر تهران جاییکه راننده حتی اسم ایلام را نمی دانست و یا جای ایلام در نقشه برایش تعریف نشده بود، گمنامی ایلام را فریاد زد.

 اما این فقط یک سکانس تلویزیونی نبود این واقعیتی تلخ از بی نام و نشانی ایلام در پهنه ایران اسلامی را روایت می کند.

تا جاییکه همواره در شبکه های تلویزیونی ایلام در سایه استان های خوزستان و کرمانشاه قرار می گیرد به گونه ای که به ادمی حس بدی از نوع بی هویتی دست می دهد.

ابتدا به ساکن بگوییم ایلام نیاز به معرفی نداشت اگر همه مسئولان دغدغه شان  تلاش برای اعتلای ایلام و تریبون هایشان بلندگویی بود برای گوشزد کردن دلاوریها و رشادت های مردمان این دیار که همواره در تمام صحنه ها حضور داشته و دارند.

چه مانورهایی و بزرگنمایی مسئولان برخی استان ها در بیان مشکلاتشان ندارند اما در ایلام ما مشکلات خود بزرگند اما مانورها کوچک.

 ایلامی که همواره بیرق دلاوری و حفاظت از مرز ایران را آن هم در شرایط هم مرز بودن با کشور بحران زده عراق بودن بردوش داشته و مردمانش در تمام صحنه ها از انقلاب و جنگ تحمیلی تا مرزداری و مقابله با تکفیری های زمانه هیچگاه میدان نبرد را خالی نکرده و بعنوان سپری محکم با دستان خالی مقاومت را معنا کرده اند.

به برخی باید گوشزد شهرمان هنوز بوی باروت جنگ‌ میدهد هنوز زخم ترکش بعثی ها بر در و دیوارش نمایان است، اینجا دیار دلاوران بی ادعاست.

مردمانی که همواره به اندک ها قانع بوده و هستند اما لیاقتشان بسیار بیشتر از سهمشان در توسعه و آبادانی است.

هر از چندگاهی خبری می اید روزی خبر قطار، روزی منطقه ازاد، روزی وزیر شدن فرزندی از این دیار و می بینیم چه شوری فضای شهر را پر می کند؛ چه بنرهایی که به نقل از مردم بر در و دیوار می زنند و بیشترشان با اینکه می دانند حرف دلشان نیست اما دم نمی زنند.

امید دارند به قولهای مسئولان، اما سهمشان از بسیارها اندک است البته سهمشان از فحاشی و توهین ها که بسیار است که تاسف بار است؛ اینگونه دیده شود ایلام ما.

مردمانش پذیرای زوار امام حسین (ع) هستند، خاک پای زوار را توتیای چشم خود می کنند و از کوچکترین خدمتی به این عاشقان اهل بیت رسول خدا دریغ نمی کنند.

هرچند ضعف زیرساختی در مسیرهای اربعین هم دردی دیگر است که هرسال به سال دیگر موکول می شود؛ اما باز قصه حضور مردم و پای کار آمدنشان و مرهمی بر زخم زائران بودنشان خودنمایی می کند.

مبلمان شهر ایلام نیز گاها اهالی را بفکر فرو می برد و گویی هیچ چیز سر جای خودش نیست.

خدا اربعین را از ایلام نگیرد که به برکت این ایام مسولان جنبشی داشته و در همین مدت چند روز مانده به اربعین در تب و تاب می افتند و بار دیگر به رسالت شغلی خود باز می گردند و از صندلی خود بلند می شوند.

نبود حتی یک تابلو در مسیرهای منتهی به ایلام فریادی دیگر بر محرومیت های این دیار مقاومت و ایثار است.

جنگل های ایلام که زمانی ایلام را بعنوان عروس زاگرس ایران شهره کرده بودند این روزها با دشمنشان "آتش" دست و پنجه نرم میکند و بجای نمایاندن رنگ زیبای سبز، رخت سیاه برتن کرده و دود حسرت از آنها بلند می شود.

دلمان خوش بود که در ایلاممان هرچند شایسته سالاری به معنای واقعی نداریم اما مبحث ژن خوب هم نداریم ولی انچه این روزها میبینیم ایلام هم درگیر زد و بند سیاسی و ژن خوب شده است.

گویی فاصله ایلام با توسعه به اندازه فاصله اش از مرکز کشور است اما آیا واقعا سهم ایلام ما همین است؟!

 

انتهای پیام/الف