ایلام بیدار11:33 - 1395/08/18
تسلیت لرستان، برای ایلام؛

عروس زاگرس در سوگ باران

دختری دانشجو به زیر باران زد. از ایلام آمده بود تا در پناه زاگرس، مهمان شود؛ مدیریت رفته بود خواب پس از بحران را ببیند!

ایلام بیدار - فاطمه نیازی::باران باریده بود. تندتر از پدری که دست هایش را به فروش چتر خیابان آورده بود. یک پا نداشت. عصای خانه را زده بود زیر روزهای بابای بی نان. از صبح تا پاسی از خودش، برای باران ها امان خواسته بود. چترهای رنگارنگ. باران، نان بارید. برای دخترش، کیف و کتاب شد. پیرمرد باران را تماشا کرد. باران، شدت شد. باریده تر شد. بی پرواتر. خیابان را آب برد. سیلاب، بار دیگر بی امان شده بود. جدول ها و کانال ها را یک بحران کرد. مدیریت رفته بود خواب پس از بحران را ببیند. دختری دانشجو به زیر باران زد. از ایلام آمده بود تا در پناه زاگرس، مهمان شود. لرستان، ساختار اساسی نداشت. بحران های مدام، یکی از دخترانش را، معلمش را به آب داده بود. عروس زاگرس، دستش را بلند کرد. دستی، استیصالش را حلقه نکرد. دست ها نه که نباشند؛ هستند. با بحران های بی مدیریت، زخم دل خورده اند.
عروس زاگرس! سپیدبخت ترین دختر شهرم! سیاه، رخت تو نیست. سیاه، انگشت هایی است که مویه بر سعادت آبادها می کشد. سیاه، شهر من، کوهدشت است که برای آدرینا، خون بارید. هیچ مرحمتی در سیلاب خانه شان، امداد نشده بود.
باران خورده ترین زخم! گیسوانت را به من بده. برای دختران زاگرس، از انتظار شعر خواهم گفت. از زخم هایی که از زمین، می جوشد و حنای بخت ها می شود. بلوط ها ایستاده می میرند...

 

 

انتهای پیام/س