مسعود نادری:: در دانش روابط بین الملل، مسئله جنگ و صلح کانونی ترین موضوع است. بعداز جنگ دوم جهانی وغلبه واقعگرایی بر دیگرنظریه ها در فضای تئوریک؛ هنوز هم با وجود به صحنه آمدن نظریه های انتقادی، پست مدرن و سازه انگاری و...، واقعگرایی از میدان به در نرفته است. رئالیسم در فضای آکادامیک و عرصه های عمل و دولتهای بزرگ هنوز حرف اول را می زند. کشورهایی که در پی بیشینه سازی قدرت خود بوده و زور و فریبکاری مدرن وجهه آمال و عمل آنهاست.
از دیدگاه رئالیسم تهاجمی( offensive realism) سه شکل سیستمی، قاره ای و منطقه ای برای هژمونیمتصور است. که دو مورد اول قابلیت حصول ندارند. ولی هژمونی منطقه ای امکان ظهور داشته و دارد. در استراتژی های امنیتی به دو دسته راهکار توجه می شود. 1.افزایش قدرت خود2. کنترل حریف. در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه مهمترین رکن رفتار استراتژیک آمریکا جلوگیری از رشد کاندیدای مستعد هژمونی یعنی ایران و حمایت از کاندیداهای طرف خود یعنی ابتدا عربستان و سپس ترکیه بوده است .آن ها بطور کلی سه منطقه را واجد اهمیت می دانند: 1. آسیا پاسیفیک2. نیمکره غربی( آتلانتیک)3. خلیج فارس با ارزش نفتی آن
چین به غیر ازدواستثناء یعنیمسائل نظامی و امنیتی که کاملا کمونیستی اداره می شوند ، سیستمی غیرکمونیستی دارد. به هر حال از نظر آمریکایی ها مسئله نگران کننده چین برای آنها بحث بودجه غیر شفاف نظامی و مسئله هسته ای آن است و الا در دیگر مسائل مشکل حادی با چین ندارند.از نظر آن ها در منطقه خلیج فارس تنها قدرت ناهمسو با نظام سلطه، ایران است که 3 چرخ آن به سمت هژمونی می رود:مسائل نظامی، اقتصادی و هسته ای.
در مباحث تئوریک گفته می شود که دو راهبرد برای مهار یک قدرت نا همسو وجوددارد: یکم موازنه(balancing ) و دیگری احاله مسئولیت ( buck passing). وقتی امریکا می خواهد از افزایش قدرت ایران و از هژمون شدن ایران در منطقه جلوگیری کند و ایران را مهار کند احاله مسئولیت می دهد به کشوری دیگری که این نقش را هم اکنون عربستان عهده دار شده است.
هیچ قدرتی امکان حرکت به سمت هژمونی و قدرت برتر شدن را ندارد مگر اینکه از یک قدرت نظامی برتر برخوردار باشد. برای تشکیل یک نیروی نظامی برجسته با ابزارهای پیشرفته وجود یک سازمان اقتصادی قوی بسیار مهم است که این سازمان اقتصادی تولید بومی ثروت ومستقل را داشته باشد. همچنین نوآوری های تکنولوژیکی برای تولید ثروت بسیار مهم اند. یک مزیت نسبی جمعیتی (به لحاظ کمی و کیفی) برای این قدرت برتر لازم می نماید.
توانایی اقتصادی ایران توسط تحریم ها، قدرت نظامی و موشکی ما با قطعنامه های سازمان ملل ونیز تحریم ها ، نوآوری های علمی و فنی از طریق تهاجم فرهنگی و رسانه ای(نمونه هایی رادربحث ترور دانشمندان واخراج دانشجویان ازاروپا می توان بر شمرد) ، نشانه رفته است. راهکارهای مقابله نیز در فرمایشات و دستورات امام خامنه ای مشهود است: اقتصاد مقاومتی، افزایش قدرت موشکی و نظامی ، نهضت نرم افزاری تولید علم و فناوری ، و توجه به افزایش جمعیت کشور.
در روابط آمریکا و عربستان هم تا کنون هیچ تغییر استراتژیکی به وقوع نپیوسته است. اولویت خاورمیانه هم در سیاست خارجی امریکا تنزل نیافته و چین همچنان اولویتی پایین تر دارد. صحبت از برجام های منطقه ای نشانی غلط برخی داخلی ها و عین خواسته آمریکاست. الگوی توافق هسته ای با ایران از نظر آمریکایی ها موفق عمل کرده در صدد توسعه آن به دیگر مسائل مورد اختلاف هستند.
آمریکا با الگوی فشار- مذاکره سیاسی در صدد است تمام خواسته هایش درباره ایران را محقق کند. دقیقاً به همین منظور است که تقلایتفاله های سعودی پس از برجام بیشتر شده است تا ایران را به پای میز مذاکره برجام های دیگر بکشاند.کوتاه آمدن مقابل عربستان یعنی تن دادن به خواست امریکا.اگر عربستان نتواند نقش خود را به عنوان نایب آمریکا در مقابل ایران خوب بازی کند آمریکا مجبور می شود خودش آشکارا وارد عرصه شود.راهکار اما همان است که امام خامنه ای فرمودند: اقتصاد مقاومتی و طیفی از پاسخ ها به سعودی و آمریکایی ها.
مماشات در برابر سعودی هیچ توجیهی ندارد. احاله مقابله با ایران از طرف آمریکا به سعودی واضح است تکلیف دولت و وزارت خارجه نیز واضح است؛ آنچه لازم است: اقدام و عمل است حرف بس است.
جویزر
انتهای پیام/س