ایلام بیدار17:19 - 1393/10/13

از «جریان‌سازی سوخته» آسوشیتدپرس تا «انفعال» دیپلماسی رسانه‌ای وزارت خارجه

مگر مذاکرات محرمانه نبود؟ یا اینکه قرار است تنها از سوی مسئولین ایرانی محرمانه تلقی شود؟ روند خبررسانی وبگاه‌ها و شبکه‌های رسانه‌ای غربی حکایت از آن دارد که محرمانه بودن مذاکرات از سوی طرف غربی چندان جدی تلقی نمی‌شود.

به گزارش ایلام بیدار به نقل از فارس،دیشب برای چندمین بار یک خبرگزاری غربی اقدام به انتشار خبری در خصوص مذاکرات بین ایران و 1+5 کرد که باز هم از سوی وزارت امور خارجه کشورمان تکذیب شد.

بر اساس گزارش آسوشیتدپرس، دو دیپلمات [غربی] مدعی شده‌اند که مذاکره‌کنندگان در گفت‌وگوهای هسته‌ای که در ماه دسامبر (26 آذرماه) برگزار شد برای اولین بار توانستند به دستورالعملی دست یابند که ضمن مشخص کردن حوزه‌های توافق احتمالی، رویکردهای مختلف برای حل مناقشات باقی‌مانده را هم مشخص می‌کند.

بر این اساس، ایران و آمریکا به توافقی موقت دست یافته‌اند که بر اساس آن قرار است تهران بخش اعظم مواد هسته‌ای قابل استفاده برای ساخت تسلیحات اتمی را به روسیه انتقال دهد.

مساله انتقال مواد هسته‌ای ایران به خارج از کشور، مساله‌ای نیست که برای اولین بار مطرح شده باشد؛ پیش از این هم مطرح بوده و مقامات ایرانی به صراحت آن را رد کرده‌اند. اصولا روابط بین‌الملل صحنه اعتماد بین بازیگران نیست که کشوری بخواهد اورانیوم غنی‌شده خود را نزد دیگری به امانت گذارد. در صحنه آنارشیک بین‌الملل، اگر مواد هسته‌ای بازپس داده نشد، دست بازیگر ضرر کرده به کجا بند است؟ کدام اعتراض به کدام نهاد می‌تواند موثر واقع شود؟ بحث روسیه یا ترکیه یا هر کشور دیگری نیست. نفس این عمل از نظر منطق سیاست بین‌الملل اشتباه است. بر این اساس، آنچه آسوشیتدپرس مطرح کرد، یک «جریان‌سازی سوخته» است .

مساله این نیست که چرا باز هم آسوشیتدپرس، دست به چنین کاری زده است. آسوشیتدپرس و بسیاری از رسانه‌های دیگر غربی ظرف یک‌سال و نیم مذاکره هسته‌ای بین تیم دولت دکتر روحانی و 1+5 آن‌قدر از این دست گمانه‌زنی‌ها کرده‌اند که رسانه‌های داخلی، تقریبا هر لحظه منتظر یک خبر جدید از جانب آنها هستند. طبعا وظیفه رسانه‌های داخلی هم این است که این‌گونه اخبار را ترجمه و منتشر کنند و جامعه را در جریان آنچه در بیرون از مرزها در خصوص برنامه هسته‌ای ایران گفته می‌شود، قرار دهند. حداقل خوبی این کار این است که رسانه‌های وفادار به نظام جمهوری اسلامی ایران، با این کار اجازه نمی‌دهند که رسانه‌های غربی از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای و اجتماعی، وجه غالب رسانه‌ای در قبال برنامه هسته‌ای ایران را در دست گیرند. با ترجمه اخبار در ایران، رسانه‌های ایرانی زهر جریان‌سازی خبری غربی را می‌گیرند و این خود خدمتی بزرگ به منافع ملی است.

اما مساله این است که مگر مذاکرات محرمانه نبود؟ یا اینکه قرار است تنها از سوی مسئولین ایرانی محرمانه تلقی شود؟ روند خبررسانی وبگاه‌ها و شبکه‌های رسانه‌ای غربی حکایت از آن دارد که محرمانه بودن مذاکرات از سوی طرف غربی چندان جدی تلقی نمی‌شود. هنوز یادمان نرفته، کمتر از 24 ساعت از اولین دور مذاکرات (ژنو 1) گذشته بود که پایگاه صهیونیستی دبکا، از پایگاه‌های قوی و جریان‌ساز نزدیک به نیروهای امنیتی رژیم صهیونیستی 7 بند را به مذاکرات منتسب کرد.

در چنین شرایطی، اگر رسانه‌ها و دیپلمات‌های غربی به این نتیجه رسیده‌اند که جریان‌سازی خبری منفعت دارد – که دارد – چرا دستگاه دیپلماسی ایران تنها به انتظار نشسته تا چیزی بگویند و تکذیب کند؟ در میان این همه حرفه‌ای‌گری دیپلماتیک که انصافا در تیم دیپلماتیک دولت دیده می‌شود و جای امتنان دارد، جایگاه دیپلماسی رسانه‌ای کجاست؟ مگر می‌شود مدیریت افکار عمومی بین‌المللی را به طرف مقابل سپرد؟ افکار عمومی بین‌المللی به کنار، مگر می‌توان از اثرگذاری افکار عمومی داخلی غافل بود و اجازه تمشیت آن را به طرف غربی داد؟

به جای اینکه به رسانه‌های داخلی بها داده شود و رسانه‌های داخلی خود مرجع اخبار شوند و به موقع مانع از خبرسازی‌ها و شانتاژهای خبری غربی‌ها شوند، اخبار در منابع خارجی منتشر می‌شوند  که عمدتا اخبار نادرست و با شیطنت‌های رسانه‌ای همسو با جریانات صهیونیستی بوده است. دستگاه دیپلماسی می‌تواند به رسانه‌های داخلی اعتماد کرده و از آنها به عنوان سربازان جنگ نرم استفاده کند و یا آنها را به گوشه رینگ فرستاده و آنها را صرفا به انتشار دهنده مواضع و اخبار پوششی تبدیل کند.

متاسفانه نگاهی به حدود یک و نیم سال دوره مذاکره ایران و 1+5، تنها از یک امر در عرصه دیپلماسی رسانه‌ای وزارت محترم خارجه پرده برمی‌دارد: «انفعال»! متاسفانه نتیجه ادامه این انفعال رسانه‌ای، چیزی جز انحطاط دیپلماسی رسانه‌ای کشور نیست.

این روند منفعلانه مضر به منافع ملی است و اولین قربانیانش هم همان کسانی هستند که در میدان مذاکره در برابر دیپلمات‌های شش کشور قرار می‌گیرند. این دوستان چگونه در راهکاره مذاکراتی، الزامات رسانه‌ای را مدنظر قرار نمی‌دهند؟

در اینجا کاری به تبعیض‌های رسانه‌ای بین رسانه‌های منتسب به دولت و منتقد که در وزارت محترم امور خارجه رخ می‌دهد نداریم، که آن خود بحثی جداگانه می‌طلبد که ممکن است در جای خود طرح شود؛ تنها حرف این است که بخش رسانه‌ای وزارت امور خارجه چرا در برابر حریفان خارجی تا این حد منفعل است؟

امید است توجه به این سوال، منجر به تغییر در رویکرد وزارت محترم خارجه در ارتباط با دیپلماسی رسانه‌ای گردد.