به گزارش ایلام بیدار،تا همين چند سال پيش كافي بود نام پرويز پرستويي به عنوان بازيگر اصلي يك فيلم بيايد تا مخاطبان مدتها قبل از اكران اثر براي ديدن فيلم برنامهريزي كنند. تا همين چند سال پيش اين كارگردانان باتجربه بودند كه نامشان ملاكي بود براي انتخاب فيلم جهت تماشا.
با اين حال روزگاري كه در آن به سر ميبريم روزگار انفجار اطلاعات است و مخاطبي كه ميخواهد به سينما برود هم بيشتر از آنكه با معيارهاي كليشه شدهاي چون شناخته شده بودن بازيگر اصلي يا معروف بودن كارگردان، فيلمي را براي ديدن انتخاب كند قبل از هر كار گشتي ميزند در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي و سپس با بازخوردي كه آثار سينمايي در اين فضا داشتهاند، فيلمي را براي تماشا برميگزيند. ديگر به مانند 10 سال و حتي پنج سال قبل نيست كه همه چيز از فيلتر تعداد محدودي رسانه كاغذي سينمايي يا زاويه ديد اندكي خبرگزاري روايت شود. روزگار ما روزگاري است كه هر كدام از مخاطباني كه به تماشاي يك اثر ميروند به واسطه عضويتشان در گروههاي مجازي به مانند خبرنگار يك رسانه عمل ميكنند. همين مخاطبان هستند كه با ارائه نظرات صريح و بيپردهشان در شبكههاي اجتماعي شرايط آگاهي آشنايان و دوستان درباره محتواي يك فيلم را فراهم ميآورند.
ديگر گذشت آن زماني كه يكي دو ماهنامه سينمايي به واسطه قدمت خويش و گعدهاي كه نام منتقدان را به خود الصاق كرده به واسطه وابستگيهاي سياسي خويش بتواند براي مخاطبان تعيين تكليف كند. اين روزها حتي مخاطبان پيگير سينما نيز در كنار ورقزدن صفحات سينمايي نشريات شناخته شده سهمي از آگاهي خود درباره فيلمها را از فضاي مجازي استحصال ميكنند.
همين است كه فيلمي كه به لحاظ امكانات تبليغاتي از بيلبورد گرفته تا خريد روي جلد نشريات قديمي و حتي پخش پي در پي تيزرها وضعيتي به شدت مطلوب و به واسطه نام توليدكنندهاش بخش عمدهاي از سينماهاي كشور را در اختيار دارد حتي اين توانايي را ندارد كه روزي 20 ميليون تومان بفروشد. از آن طرف فيلمي كه حتي يك سوم چنين فيلمي تيزر تلويزيوني ندارد به راحتي سه برابر اين فيلم ميفروشد. مقايسه آمار فروش دو فيلم «شيار143» و «ميهمان داريم» كه به اعتقاد سازندگانشان هر دو به دنبال تبيين ارزشهاي والاي انقلاب و دفاع مقدس در سينما هستند، گواهي است بر نقش ارزنده فضاهاي مجازي در سمت و سو دادن به رونق اكران. هر دو فيلم چيزي حدوداً يك ماه و چند روز روي پرده بودهاند اما يكي يعني «شيار143» رقم فروش 2 ميليارد را رد كرده است و ديگري يعني «مهمان داريم» تازه به مرز 500 ميليون تومان رسيده است!
اين در حالي است كه كارگردان «ميهمان داريم» هم به واسطه فعاليتهاي مديريتي و هم به واسطه سوابق سينمايي خويش به شدت مشهورتر از كارگردان جوان «شيار143» است. از آن سو بازيگر اصلي «ميهمان داريم» يعني پرويز پرستويي هم به لحاظ پيشينه كاري بسيار جلوتر از بازيگر اصلي «شيار143» است. سوابق تهيهكنندگان دو اثر را هم كه بررسي كنيم در مورد «ميهمان داريم» به تهيهكنندهاي باتجربه به نام منوچهر محمدي برميخوريم كه تهيهكنندگان «شيار143» يعني محمدحسين قاسمي، ابوذر پورمحمدي روي هم حتي يك پنجم وي نيز اثر در كارنامه خود ندارند. ماجرا هر چه است بر سر سهم بالاي فضاي مجازي در سوق دادن مخاطبان به تماشاي فيلمهاست. اگر ميبينيم اثري به شدت تراژيك نظير «شيار143» كه به لحاظ تصويري زرق و برق چنداني هم ندارد، خوب ميفروشد فقط و فقط به واسطه ارتباط مستقيمي است كه فضاي داستاني اثر با مخاطب برقرار كرده است. درام داستان آنقدر گيراست كه تكتك مخاطباني كه آن را ميبينند، چنان درگير آن شده و از تماشاي آن به لحاظ روحي دگرگون ميشوند كه بلافاصله بعد از خروج از سالنهاي سينما، صفحات شخصي خويش در فضاي مجازي را از تحسين درباره فيلم پر ميكنند.
از آن طرف لحن روايي «ميهمان داريم» آن قدر كند پيش ميرود و آدمهاي داستان آنقدر كليشه و تكراري هستند كه مخاطب ممكن است حتي در نيمههاي فيلم نيز تماشاي اثر را رها كرده و سرخوردگي پيش آمده به واسطه تماشاي اثري از پرستويي را خيلي زود در رسانه شخصياش(!) بازتاب دهد. همين ميشود كه آرام آرام فروش يك فيلم بالا رفته و فيلمي ديگر درجا ميزند و اين ماجرا در نهايت سودش به نفع سينما رقم خواهد خورد؛ چراكه سينماگران ما نيز با اندكي تيزهوشي خواهند توانست از پتانسيل ارتباط رودررو با مخاطبان در فضاهاي مجازي براي موفقيت يا عدم موفقيت آثارشان بهره گرفته و بر اين اساس براي ادامه مسير كاري خويش برنامه بريزند.
با اين حال روزگاري كه در آن به سر ميبريم روزگار انفجار اطلاعات است و مخاطبي كه ميخواهد به سينما برود هم بيشتر از آنكه با معيارهاي كليشه شدهاي چون شناخته شده بودن بازيگر اصلي يا معروف بودن كارگردان، فيلمي را براي ديدن انتخاب كند قبل از هر كار گشتي ميزند در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي و سپس با بازخوردي كه آثار سينمايي در اين فضا داشتهاند، فيلمي را براي تماشا برميگزيند. ديگر به مانند 10 سال و حتي پنج سال قبل نيست كه همه چيز از فيلتر تعداد محدودي رسانه كاغذي سينمايي يا زاويه ديد اندكي خبرگزاري روايت شود. روزگار ما روزگاري است كه هر كدام از مخاطباني كه به تماشاي يك اثر ميروند به واسطه عضويتشان در گروههاي مجازي به مانند خبرنگار يك رسانه عمل ميكنند. همين مخاطبان هستند كه با ارائه نظرات صريح و بيپردهشان در شبكههاي اجتماعي شرايط آگاهي آشنايان و دوستان درباره محتواي يك فيلم را فراهم ميآورند.
ديگر گذشت آن زماني كه يكي دو ماهنامه سينمايي به واسطه قدمت خويش و گعدهاي كه نام منتقدان را به خود الصاق كرده به واسطه وابستگيهاي سياسي خويش بتواند براي مخاطبان تعيين تكليف كند. اين روزها حتي مخاطبان پيگير سينما نيز در كنار ورقزدن صفحات سينمايي نشريات شناخته شده سهمي از آگاهي خود درباره فيلمها را از فضاي مجازي استحصال ميكنند.
همين است كه فيلمي كه به لحاظ امكانات تبليغاتي از بيلبورد گرفته تا خريد روي جلد نشريات قديمي و حتي پخش پي در پي تيزرها وضعيتي به شدت مطلوب و به واسطه نام توليدكنندهاش بخش عمدهاي از سينماهاي كشور را در اختيار دارد حتي اين توانايي را ندارد كه روزي 20 ميليون تومان بفروشد. از آن طرف فيلمي كه حتي يك سوم چنين فيلمي تيزر تلويزيوني ندارد به راحتي سه برابر اين فيلم ميفروشد. مقايسه آمار فروش دو فيلم «شيار143» و «ميهمان داريم» كه به اعتقاد سازندگانشان هر دو به دنبال تبيين ارزشهاي والاي انقلاب و دفاع مقدس در سينما هستند، گواهي است بر نقش ارزنده فضاهاي مجازي در سمت و سو دادن به رونق اكران. هر دو فيلم چيزي حدوداً يك ماه و چند روز روي پرده بودهاند اما يكي يعني «شيار143» رقم فروش 2 ميليارد را رد كرده است و ديگري يعني «مهمان داريم» تازه به مرز 500 ميليون تومان رسيده است!
اين در حالي است كه كارگردان «ميهمان داريم» هم به واسطه فعاليتهاي مديريتي و هم به واسطه سوابق سينمايي خويش به شدت مشهورتر از كارگردان جوان «شيار143» است. از آن سو بازيگر اصلي «ميهمان داريم» يعني پرويز پرستويي هم به لحاظ پيشينه كاري بسيار جلوتر از بازيگر اصلي «شيار143» است. سوابق تهيهكنندگان دو اثر را هم كه بررسي كنيم در مورد «ميهمان داريم» به تهيهكنندهاي باتجربه به نام منوچهر محمدي برميخوريم كه تهيهكنندگان «شيار143» يعني محمدحسين قاسمي، ابوذر پورمحمدي روي هم حتي يك پنجم وي نيز اثر در كارنامه خود ندارند. ماجرا هر چه است بر سر سهم بالاي فضاي مجازي در سوق دادن مخاطبان به تماشاي فيلمهاست. اگر ميبينيم اثري به شدت تراژيك نظير «شيار143» كه به لحاظ تصويري زرق و برق چنداني هم ندارد، خوب ميفروشد فقط و فقط به واسطه ارتباط مستقيمي است كه فضاي داستاني اثر با مخاطب برقرار كرده است. درام داستان آنقدر گيراست كه تكتك مخاطباني كه آن را ميبينند، چنان درگير آن شده و از تماشاي آن به لحاظ روحي دگرگون ميشوند كه بلافاصله بعد از خروج از سالنهاي سينما، صفحات شخصي خويش در فضاي مجازي را از تحسين درباره فيلم پر ميكنند.
از آن طرف لحن روايي «ميهمان داريم» آن قدر كند پيش ميرود و آدمهاي داستان آنقدر كليشه و تكراري هستند كه مخاطب ممكن است حتي در نيمههاي فيلم نيز تماشاي اثر را رها كرده و سرخوردگي پيش آمده به واسطه تماشاي اثري از پرستويي را خيلي زود در رسانه شخصياش(!) بازتاب دهد. همين ميشود كه آرام آرام فروش يك فيلم بالا رفته و فيلمي ديگر درجا ميزند و اين ماجرا در نهايت سودش به نفع سينما رقم خواهد خورد؛ چراكه سينماگران ما نيز با اندكي تيزهوشي خواهند توانست از پتانسيل ارتباط رودررو با مخاطبان در فضاهاي مجازي براي موفقيت يا عدم موفقيت آثارشان بهره گرفته و بر اين اساس براي ادامه مسير كاري خويش برنامه بريزند.
منبع : روزنامه جوان