به گزارشايلام بيدار،قدرت و نفوذ اسحاق جهانگیری گرچه در دولت جدید روحانی محدود شده ولی وی از سویی به ابزاری برای فشار اصلاح طلبان علیه اعتدالیون نیز تبدیل شده است.
اصلاح طلبان اینک بیش از هر زمانی دیگری درباره دولت روحانی سردرگم هستند و آنچه تاکنون مشخص است این است که چهره های اصلی این جریان در نوع مواجه با حسن روحانی اختلاف نظر جدی با هم دارند.
البته تجربه گذشته اصلاح طلبان به آنها این نکته را تاکنون گوشزد کرده که یک تصمیم نابجا می تواند دوباره آنها را به انزوای مابعد از فتنه 88 برگرداند.
با همه این مسایل نوی بازی با کارت جهانگیری در مواجه با شخص رئیس جمهور یک فرصت سیاسی مناسب برای اصلاح طلبان بوجود آورده است.
در همین حال دکتر زیباکلام طی یادداشتی نوشته است: اين صحبت در بين اصلاحطلبان مطرح است كه آقاي جهانگيري چه بايد بكند و بايد اصلاحطلبان چه واكنشي در مقابل دولت داشته باشند. خيلي از اصلاحطلبان به سبب حمايت از دولت در معرض اتهام بودند. همچنين در ميان رهبري اصلاحطلبان اين سوال كه «با روحاني چه بايد كرد» طرح شد. به موازات طرح اين پرسش گفته شد كه بهتر است تا آقاي جهانگيري در دولت نماند چون عدم محبوبيت دولت ميتواند براي آقاي جهانگيري مضر باشد. برنامه اقتصادي آقاي روحاني به گونهاي نبود كه اميد داشته باشيم تا در انتهاي تونل بعد از چهار سال نوري دميده خواهد شد. برخي اصلاحطلبان معتقد بودند كه اگر آقاي جهانگيري از دولت كنار بكشد، ميتواند يكي از گزينههاي جدي اصلاحطلبان براي ١٤٠٠باشد اما اگر در دولت بماند شانس اينكه نامزد جدي اصلاحطلبان باشد، از بين ميرود. اين بود كه هشتگ عبور از روحاني و كمپين از راي به روحاني پشيمانيم مطرح شد. اصولگرايان از اين مساله استقبال كردند. آنها از بحراني كه در بين اصلاحطلبان به وجود آمده، خوشحال بودند. دو نوع واكنش در بين اصلاحطلبان ديده شد. عدهاي سياست صبر و انتظار را در پيش گرفتند و در مقابل او سكوت كردند تا گامهاي مثبتي از سوي دولت در آينده برداشته و از ابعاد نارضايتيها كاسته شود. عدهاي ديگر از اصلاحطلبان ميگفتند كه بايد سياست عبور از روحاني دنبال شود. آنها معتقد بودند كه اگرچه اصلاحطلبان از روحاني حمايت كردند اما دولت پاسخگوي شعارهايش نبوده است و ديگر دليلي ندارد كه از او حمايت شود."
این تئورسین جریان اصلاح طلب می افزاید: " من برخلاف عدهاي از اصلاحطلبان معتقدم ما بايد به حمايت از او ادامه دهيم. همچنين آقاي جهانگيري بايد در دولت بماند. اگرچه جدا شدن آقاي جهانگيري از دولت به نفع او خواهد بود و شانسش در انتخابات ١٤٠٠ از بين نخواهد رفت اما شكست آقاي روحاني ميخي بر تابوت دولت خواهد كوبيد. اگر آقاي جهانگيري جدا شود، احتمال عدم موفقيت دولت تبديل به يقين خواهد شد و حركت دولت به سمت دره قطعي خواهد بود. نبايد بر اساس خدشهدار شدن اعتبار اصلاحطلبان سياستي را انتخاب كرد. شكست آقاي روحاني فقط شكست او نخواهد بود بلكه اين مساله به زيان منافع ملي كشور خواهد بود و كشور در نتيجه شكست آقاي روحاني متضرر ميشود. اينكه روحاني نتوانسته از نظر اقتصادي موفق شود باعث ميشود تا كشور متضرر شود. همانطور كه سياستهاي رييسجمهور در سالهاي ٨٤ تا ٩٢ كشور را به عقب راند، عدم موفقيت دولت آقاي روحاني باعث عدم موفقيت كشور خواهد شد. بهتر است كه به جاي دست شستن از روحاني تلاش كنيم تا دولت شكست نخورد. چون در اين صورت اين مردم هستند كه هزينهاش را ميدهند. دليل ديگر اين است كه اگر روحاني شكست بخورد، برخلاف تصور خيليها راه براي آقايان لاريجاني، باهنر، ضرغامي، محسن رضايي يا قاليباف باز نميشود. اين تصوري است كه اصولگرايان معتدل دارند. آنها سخت در اشتباه هستند. آقاي روحاني اگر شكست بخورد راه براي پوپوليسمي كه در سال ٨٤ ظهور كرد، باز ميشود. در سالهايي كه خاتمي رييسجمهور بود نارضايتيهايي به وجود آمد كه نهايتا منجر شد تا پوپوليسم آقاي احمدينژاد پيروز شود. اگر از روحاني عبور كنيم، همان داستان سال ٨٤ تكرار خواهد شد. اين دليل اصلياي است كه نبايد از روحاني عبور كرد. بايد به روحاني بچسبيم و تمام توان را به كار ببريم تا رييسجمهور را به سمت روحانياي كه در زمان انتخابات بود، سوق دهيم. مطالبات را مطرح كنيم. اين كار خيلي دشوار است. امروز با روحانياي طرف هستيم كه ميخواهد با رضايت اصولگرايان حركت كند. نبايد بگذاريم روحاني منافع سياسي خودش را دنبال كند بلكه بايد او را به سمتي بكشانيم كه مطالبات مردم را برآورده كند. امروز عبور از روحاني يعني هموار كردن راه براي پوپوليسم و ما نبايد اين اشتباه را براي بار دوم تكرار كنيم."
انتهای پیام/الف
نظر شما
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد